سياست هاى اجتماعى  در حکومت امام مهدی(ع)

سياست هاى اجتماعى در حکومت امام مهدی(ع)

ابتدا به تبيين نكاتى قابل توجّه در باره سياست های اجتماعی در حکومت امام مهدی(ع) كه در نصوص اسلامى بدانها اشاره شده، مى پردازيم و در پايان ، در باره نقش امدادهاى الهى در پيشرفت هاى اجتماعى توضيحى خواهيم آورد.

ابتدا به تبيين نكاتى قابل توجّه در باره سياست های اجتماعی در حکومت امام مهدی(ع) كه در نصوص اسلامى بدانها اشاره شده، مى پردازيم و در پايان ، در باره نقش امدادهاى الهى در پيشرفت هاى اجتماعى توضيحى خواهيم آورد :

۱ . تقويت روابط اجتماعى بر پايه برادرى دينى

يكى از سياست هاى اصولى اسلام براى زدودن كينه ها، نزديك كردن دل ها و منسجم كردن هوداران خود، تقويت روابط اجتماعى بر پايه پيوند برادرى دينى است . اين اقدام سياسى - الهى، در صدر اسلام، زمينه ساز پيدايش نخستين حكومت اسلامى به رهبرى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله شد و بار ديگر، در آخر زمان، زمينه ساز حكومت جهانى اسلام به رهبرى مهدى آل محمّد عليه السلام و توسعه و تداوم آن خواهد گرديد:

۱ - ۱ . نقش برادرى دينى در تأسيس نخستين حكومت اسلامى

پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پس از بعثت، دو بار از طرح برادرى دينى جهت تأسيس حكومت اسلامى بهره گرفت: يك بار قبل از هجرت در مكّه و بار دوم، پس از هجرت در مدينه.

اين اقدام سياسى - الهى، بخصوص پس از هجرتِ مسلمانان به مدينه، درتأسيس نخستين حكومت اسلامى، نقشى بنيادين داشت؛ زيرا جامعه اسلامى، از يك سو با خطر مشركان قريش و عموم بت پرستان و همچنين خطر يهود مدينه - كه در داخل و خارج شهر، زندگى مى كردند و ثروت و امكانات فراوانى داشتند - مواجه بود و از سوى ديگر، نيروهاى تازه مسلمان، دچار از هم گسيختگى بودند؛ چرا كه دو طايفه اوس و خزرج، با هم دشمنى و كينه ديرينه داشتند و ميان مهاجران و انصار نيز از نظر فكرى و فرهنگى، اختلاف وجود داشت.

در اين جا بود كه آيه اخوّت: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ؛[۱]در حقيقت، مؤمنان، برادران [يكديگر ]اند» نازل شد و پيامبر اسلام، با الهام الهى، همچون سياستمدارى پخته و كارآزموده، با به كار گيرى مجدّد طرح برادرىِ دينى، ميان مسلمانان و بويژه مهاجران و انصار، وحدت سياسى و معنوى ايجاد كرد و بدين سان بر معضل اختلافات داخلى فائق آمد و با انسجام پيروان خود در برابر دشمنان اسلام، حكومت اسلامى را بنيان نهاد.[۲]

۱ - ۲ . نقش برادرىِ دينى در حكومت جهانى اسلام

بر پايه احاديثى كه در منابع معتبر شيعه و سنّى آمده، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پيش بينى فرموده كه در آخر زمان، مسلمانانى بسى بافضيلت تر از مسلمانان صدر اسلام، پديد خواهند آمد و آنان را به دليل قوّت ايمان و سرسختى در مسئوليت پذيرى برادر خود مى نامد. متن يكى از اين احاديث كه از امام باقر عليه السلام نقل شده ، چنين است:

قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله ذاتَ يَومٍ وَ عِندَهُ جَماعَةٌ مِن أصحابِهِ : اللَّهُمَّ لَقِّنى إخوانى - مَرَّتَينِ - .

فَقالَ مَن حَولَهُ مِن أصحابِهِ : أما نَحنُ إخوانُكَ يا رَسولَ اللَّهِ؟!

فَقالَ : لا ، إنَّكُم أصحابى ، وَ إخوانى قَومٌ مِن[۳]آخِرِ الزَّمانِ آمَنوا بى وَ لَم يَرَونى ، لَقَد عَرَّفَنيهِمُ اللَّهُ بِأَسمائِهِم وَ أسماءِ آبائِهِم مِن قَبلِ أن يُخرِجَهُم مِن أصلابِ آبائِهِم وَ أرحامِ اُمَّهاتِهِم ، لَأَحَدُهُم أشَدُّ بَقِيَّةً عَلى  دينِهِ مِن خَرطِ القَتادِ[۴]فِى اللَّيلَةِ الظَّلماءِ ، أو كَالقابِضِ على  جَمرِ الغَضى[۵]، اُولئِكَ مَصابيحُ الدُّجى  ، يُنجيهِمُ اللَّهُ مِن كُلِّ فِتنَةٍ غَبراءَ مُظلِمَةٍ .[۶]روزى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ، در حالى كه جماعتى از يارانش نزد ايشان بودند ، دو بار فرمود : «بار خدايا ! مرا با برادرانم ملاقات ده» .

يارانش كه پيرامون ايشان بودند ، گفتند : مگر ما برادران تو نيستيم ، اى پيامبر خدا؟!

فرمود : «نه . شما ياران منيد . برادران من ، مردمانى از آخِرْ زمان هستند كه با آن كه مرا نديده اند، به من ايمان آورده اند. خداوند ، آنان را پيش از آن كه از پشتِ پدران و ارحام مادرانشان بيرون آورْد ، با نام و نام پدرانشان به من شناسانْد . هر يك از ايشان ، بر دينش، پايدارتر از كشيدن شاخ و برگ خار مغيلان با دست در شب تار است ، يا همانند كسى است كه اخگرِ چوب درخت شوره گز [كه دير خاموش مى شود] در دست گرفته باشد . آنان ، چراغ هاى تاريكى اند . خداوند ، ايشان را از هر فتنه تيره و تار ، مى رهانَد» .

به نظر مى رسد مقصود پيامبر صلى اللّه عليه و آله از بزرگ مردانى كه در اين حديث و احاديث مشابه ، آنان را برادران خود مى نامد، همان كسانى اند كه خداوند سبحان ، ويژگى هاى آنان را در اين آيه ، بيان كرده است :

«يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَفِرِينَ يُجَهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِيمٌ .[۷]

اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، هر كس از شما از دينش برگردد، [بداند] خداوند به زودى گروهى را بياورد كه ايشان را دوست دارد و ايشان ، او را دوست دارند، با مؤمنان ، فروتن، و بر كافران ، سرفرازند؛ در راه خدا جهاد مى كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى هراسند. اين، فضل خداست . آن را به هر كه بخواهد ، مى دهد؛ و خدا ، گشايشگر داناست» .

در اين آيه، خداوند سبحان، ضمن تهديد جمعى از همراهان پيامبر صلى اللّه عليه و آله كه در باورهاى دينى و دفاع از ارزش هاى اسلامى استوار نبودند، با صراحت اعلام مى فرمايد در آينده تاريخ، گروهى به يارى اين آيين خواهند شتافت كه خدا ، آنها را دوست دارد و آنان نيز خدا را دوست دارند، با اهل ايمان ، فروتن و مهربان اند و در برابر كافران معاند، سرفراز و قاطع، در راه اقامه ارزش هاى دينى پيكار مى كنند و از سرزنش ملامتگران نمى هراسند.[۸]

بى ترديد، كامل ترين مصاديق اين پيشگويى، ياران امام مهدى عليه السلام هستند؛ بلكه در تفسير القمّى ذيل جمله «يُحِبُّهُم وَ يُحِبُّونَهُ» آمده :

نَزَلَت في القائِمِ عليه السلام وَأصحابِهِ «يُجَهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ .[۹]

[اين آيه ] در باره قائم عليه السلام و يارانش نازل شده است كه «در راه خدا جهاد مى كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى هراسند» .

ياران امام مهدى عليه السلام در اثر تكامل عقل و ايمان، در بالاترين مراتب برادرىِ دينى قرار مى گيرند ، به گونه اى كه شايستگى پيدا مى كنند پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از آنان با عنوان برادر خود ياد كند. در حديثى كه با سند معتبر از زيد زَرّاد نقل شده، وى مى گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم: ما مى ترسيم كه مؤمن نباشيم .

امام عليه السلام فرمود: «چرا اين گونه فكر مى كنيد؟».

گفتم : چون ميان خود كسى را نمى يابيم كه برادرش نزد او بر درهم و دينارش، مقدّم باشد، و ما درهم و دينار را نزد خود بر برادر دينى مان - كه با دوستى اميرمؤمنان گِرد آورده است - ، مقدّم مى يابيم. امام عليه السلام فرمود:

كَلّا ، إنَّكُم مُؤمِنونَ وَلكِن لا يَكمُلُ إيمانُكُم حَتّى  يَخرُجَ قائِمُنا ، فَعِندَها يَجمَعُ اللَّهُ أحلامَكُم فَتَكونونَ مُؤمِنينَ كامِلينَ .[۱۰]

هرگز [اين گونه نينديش ] ! شما مؤمن هستيد ؛ امّا ايمانتان كامل نمى شود تا قائم ما قيام كند كه آن هنگام ، خداوند ، عقل هايتان را جمع مى كند و مؤمنانى كامل مى شويد .

در حديثى ديگر از امام صادق عليه السلام آمده:

إنَّ أصحابَ القائِمِ عليه السلام يَلقى  بَعضُهُم بَعضاً كَأَنَّهُم بَنو أبٍ وَ اُمٍّ ، وَ إنِ افتَرَقَوا عِشاءً التَقَوا غُدوَةً .[۱۱]

ياران قائم ، همديگر را همچون برادرانِ تنى ديدار مى كنند و اگر شب از هم جدا شوند ، صبح به ديدار يكديگر مى روند .

و بدين سان در عصر ظهور ، دشمنى ها، جاى خود را به دوستى مى دهد[۱۲]و روابط اجتماعىِ برادرانه ميان ياران امام مهدى عليه السلام به قدرى تقويت مى شود كه وقتى كسى نياز به پول پيدا مى كند ، از جيب برادر دينى خود برمى دارد و او مانع نمى شود .[۱۳]

به عبارت ديگر ، جامعه مهدوى، زندگى بهشتيان را در دوران حكومت امام عصر عليه السلام تجربه مى كنند، همان طور كه خداوند در توصيف اهل بهشت فرموده:

«وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى  سُرُرٍ مُّتَقَبِلِينَ .[۱۴]

هر گونه غِلّ (حسد، كينه و دشمنى) را از سينه آنها بر مى كَنيم ، در حالى كه برادرانه بر روى تخت ها در مقابل هم قرار گيرند».

۲ . تأمينِ امنيّت فراگير

امنيّت، يكى از نيازهاى اوّليه و حياتى هر جامعه است كه در نظام الهى - سياسى اسلام، از اهمّيت و جايگاه ويژه اى برخوردار است.[۱۵]

۲ - ۱ . پيوند امنيّت با فلسفه رسالت و امامت

پيوند امنيّت اجتماعى با فلسفه رسالت و امامت در احاديث اسلامى، حاكى از نقش اساسى آن در تحقّق آرمان هاى بلند نظام اسلامى است. در حديثى آمده كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله در پاسخ به اين سؤال كه «خداوند براى چه تو را فرستاده؟» مى فرمايد :

بِأَن توصَلَ الأَرحامُ ، وَ تُحقَنَ الدِّماءُ ، وَ تُؤَمَّنَ السُّبُلُ ، وَ تُكسَرَ الأَوثانُ ، وَ يُعبَدَ اللَّهُ وَحدَهُ لا يُشرَكُ بِهِ شَي ءٌ .[۱۶]

[خداوند] براى پيوندِ خويشاوندان ، حفظ خون ها ، امنيّت راه ها ، شكستن بت ها و پرستش خداى يگانه و بى انباز [ ، مرا فرستاده است ] .

همچنين، امام على عليه السلام اسلام را رمز امنيّت براى پيروان آن مى داند[۱۷]و يكى از اهداف خود را از پذيرش زمامدارى ، تأمين امنيّت اجتماعى ذكر كرده است و مى فرمايد :

اللَّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنَّهُ لَم يَكُنِ الَّذي كانَ مِنّا مُنافَسَةً في سُلطانٍ ، وَ لَا التِماسَ شَي ءٍ مِن فُضولِ الحُطامِ ، وَ لكِن لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِن دينِكَ، وَ نُظهِرَ الإِصلاحَ في بِلادِكَ، فَيَأمَنَ المَظلومونَ مِن عِبادِكَ ، وَ تُقامَ المُعَطَّلَةُ مِن حُدودِكَ .[۱۸]

بار خدايا ! تو مى دانى كه آنچه از ما سر زد ، از سرِ قدرت طلبى يا براى به دست آوردن چيزى از دارايى بى ارزش دنيا نبود ؛ بلكه براى اين بود كه نشانه هاى دينت را باز گردانيم و در شهرهايت ، آبادانى پديدار سازيم تا بندگان ستم ديده ات در امنيّت باشند و احكامِ بر زمين مانده ات بر پا داشته شوند .

۲ - ۲ . شهر نمونه در امنيّت

قرآن كريم، مركز طلوع خورشيد تابناك اسلام را «البلد الأمين ؛ شهر اَمن» ناميده و اسلام ، مقرّرات ويژه اى براى اجتناب از هر گونه نزاع، جنگ و خونريزى در اين سرزمين مقدّس ، وضع كرده است،[۱۹]به گونه اى كه در اين شهر، نه تنها انسان ها ، بلكه حيوانات، پرندگان و گياهان نيز از امنيّت برخوردارند.

مى توان گفت: مكّه ، در حقيقت ، شهر نمونه اسلامى در امنيّت است و ديگر شهرهاى مسلمان نشين بايد از اين شهر نمونه و اُمّ القراى جهان اسلام، الگو بگيرند . مسلمانان بايد تلاش كنند تا ديگر بلاد اسلامى را از امنيّت لازم ، برخوردار نمايند، چنان كه در دوران حكومت مهدوى ، امنيّت كامل بر جهان ، حاكم خواهد شد.

۲ - ۳ . نويد امنيّت فراگير

قرآن كريم ، يكى از بالاترين نويدهايى كه به جامعه برينِ ايمانى داده، دستيابى به امنيّتِ كامل فراگير است:

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى  لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِى لَا يُشْرِكُونَ بِى شَيًْا .[۲۰]

خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين، جانشين قرار دهد ، همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند ، جانشين قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است ، به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدّل گردانَد تا مرا عبادت كنند و چيزى را با من ، شريك نسازند» .

بر پايه حديثى ، امام صادق عليه السلام در تبيين اين آيه مى فرمايد :

نَزَلَت فِى القائِمِ وَ أَصحابِهِ .[۲۱]

در باره قائم و يارانش نازل شده است .

بنا بر اين، امنيّت فراگير در زمينه هاى مختلف فردى و اجتماعى، كه يكى از اهداف بزرگ رسالت انبيا و امامتِ اوصياى آنهاست، تنها در حكومت جهانى مهدوى كه آيينه تمام نماىِ حاكميت اسلام ناب است، تحقّق خواهد يافت.

در جامعه موعودِ مهدوى، نه تنها مردم از ستم كردن ديگران به آنها امنيّت دارند؛ بلكه از شرّ درندگان و گزندگان نيز در امان خواهند بود و حتّى در ميان حيوانات وحشى و اهلى نيز امنيّت برقرار مى شود، تا آن جا كه گرگ ، چوپانى مى كند![۲۲]

۲ - ۴ . سياست هاى امنيّتى

هر چند گزارش روشنى از پيشگويى هاى اهل بيت عليهم السلام در باره سياست هاى امنيّتى امام مهدى عليه السلام در دست نيست ؛ ولى با توجّه به اصل كلّى پيش گفته، سيره مهدوى هماهنگ با سيره نبوى و علوى است و سياست هاى امنيّتى حكومتى امام مهدى عليه السلام ، همان سياست هايى است كه پيامبر خدا و امير مؤمنان در دوران حاكميّت خود داشتند . برجسته ترين اين سياست ها به طور خلاصه،[۲۳]عبارت اند از:

الف - برنامه ريزى جهت دستيابى به اطّلاعات و شناخت هاى لازم از تهديدهاى امنيتى و عوامل آنها؛

ب - برخوردارى از ابزارها و امكانات باز دارنده دشمن؛

ج - تقويت مادّى و معنوى نيروهاى مسلّح؛

د - برنامه ريزى جهت تبديل تهديدهاى امنيتى به فرصت؛

ه - اجتناب از درگيرى بدون ضرورت با دشمن؛

و - هشيارى در برابر توطئه هاى ضدّ امنيّتى؛

ز - رعايت ارزش هاى اخلاقى در كشف توطئه هاى ضدّ امنيّتى؛

ج - برخورد قاطع و ريشه اى با تهديدهاى امنيتى.

گفتنى است كه با توجّه به نقش زمان و مكان در سيره اهل بيت عليهم السلام ممكن است در برخى از موارد، سياست هاى حكومتى امام مهدى عليه السلام با سياست هاى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و امام على عليه السلام متفاوت باشد؛ ليكن بى ترديد، اصول حاكم بر آنها، تفاوتى ندارند.

۳ - بهداشت و درمان براى همه

بهداشت و درمان ، همانند امنيّت، از نيازهاى اوليّه و حياتى جامعه انسانى است. لذا در احاديث اهل بيت عليهم السلام اين دو نياز در كنار هم مورد توجّه قرار گرفته اند . در حديثى از پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمده:

نِعمَتانِ مَكفورَتانِ :[۲۴]الأَمنُ وَ العافِيَةُ .[۲۵]

دو نعمت اند كه قدرشان ناشناخته است : امنيّت و سلامت .در عصر حكومت امام مهدى عليه السلام ، شكوفايى دانش به اوج خود خواهد رسيد،[۲۶]بويژه علم بهداشت و درمان، كه در نصوص اسلامى ، جايگاهى مشابه علم اديان دارد.[۲۷]بهره گيرى از اين دانش، در كنار امنيّت فراگير، آرامش روانى و تغذيه سالم، به طور طبيعى سبب مى شود كه بهترين شرايط بهداشتى و درمانى بر جامعه جهانى در عصر ظهور، حاكم گردد و مردم از سلامت كامل و طول عمر خوبى برخودار گردند، احاديث متعدّدى اين مدّعا را تأييد مى نمايند كه در اين جا به شمارى از آنها اشاره مى شود:

يك . امام على عليه السلام :

فى قصّة المَهدى ... وَ تَطُول الأعمار .[۲۸]

در حكومت مهدى... عمرها طولانى مى شود .

دو . امام صادق عليه السلام :

إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ... وَ يُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِى مُلْكِهِ حَتَّى يُولَدَ لَهُ أَلْفُ ذَكَرٍ لَا يُولَدُ فِيهِمْ أُنْثَى .[۲۹]

هنگامى كه قائم ما قيام كند ، ... مردم در سايه فرمان روايى او عمرى طولانى خواهند داشت، به گونه اى كه [از برخى اشخاص ] هزار فرزند پسر متولّد مى شود و در ميان آنها دختر وجود ندارد .

سه . امام باقر عليه السلام :

مَن أدرَكَ قائِمَ أهلِ بَيتي مِن ذى عاهَةٍ بَرِئَ ، وَ مِن ذي ضَعفٍ قَوِىَ .[۳۰]

هر كس قائمِ خاندان ما را درك كند ، از بيمارى مى رَهد و از ضعف به قوّت مى رود .

چهار . امام زين العابدين عليه السلام :

إذا قامَ القائِمُ أذهَبَ اللَّهُ عليهم السلام عَن كُلِّ مُؤمِنٍ العاهَةَ ، وَ رَدَّ إلَيهِ قُوَّتَهُ .[۳۱]

هنگامى كه قائم قيام كند ، خداوند ، كاستى و بيمارى هر مؤمنى را برطرف مى كند و نيرويش را به او باز مى گردانَد .

پنج . امام زين العابدين عليه السلام :

إذا قامَ قائِمُنا ، أذهَبَ اللَّهُ عليهم السلام عَن شيعَتِنَا العاهَةَ ، وَ جَعَلَ قُلوبَهُم كَزُبَرِ الحَديدِ ، وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنهُم قُوَّةَ أربَعينَ رَجُلاً ، وَ يَكونونَ حُكّامَ الأَرضِ وَ سَنامَها .[۳۲]

هنگامى كه قائم ما قيام كند ، خداوند عليهم السلام ، بيمارى و كاستى را از شيعيان ما مى بَرد و دل هايشان را مانند پاره هاى آهن قرار مى دهد و نيروى يك مرد از آنان را مانند نيروى چهل مرد ، قرار مى دهد و حاكمان و قلّه هاى برافراشته زمين مى شوند .

گفتنى است اين احاديث ، هر چند از نظر سند، از اعتبار لازم برخوردار نيستند ؛ ولى مضمون آنها با توجّه به فضاى زندگى عصر ظهور، اجمالاً قابل قبول هستند .

۴ . جلب رضايت جهانيان

مهم ترين نكته در سياست هاى اجتماعى امام مهدى عليه السلام ، توجّه به رضايت عموم مردم جهان است. اين معنا در چند حديثى كه در منابع معتبر حديثى شيعه و سنّى نقل شده ، مورد تأكيد قرار گرفته است. متن يكى از اين دسته احاديث كه شيخ طوسى نقل كرده ، چنين است :

اُبَشِّرُكُم بِالمَهدِيِّ ، يُبعَثُ في اُمَّتي عَلَى اختِلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلزالٍ ، يَملَأُ الأَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً كَما مُلِئَت جَوراً وَ ظُلماً ، يَرضى  عَنهُ ساكِنُ السَّماءِ وَ ساكِنُ الأَرضِ .[۳۳]

شما را به مهدى بشارت مى دهم ؛ ميان امّتم برانگيخته مى شود ، هنگامى كه اختلاف و زلزله فراوان شود ، زمين را از عدل و داد ، پُر مى كند ، همان گونه كه از ظلم و ستم ، پُر شده است . ساكنان آسمان و زمين ، از او راضى مى شوند .

اين سخن، در حقيقت ، تابلوى تمام نماى سياست هاى اجتماعى ، بلكه سياست هاى حكومتى امام مهدى عليه السلام است و براى تبيين آن ، چند نكته قابل توجّه است:

۴ - ۱ . مردمى ترين حكومت

رضايت عموم جهانيان ، يكى از مهم ترين ويژگى هاى حكومت مهدوى است . بنا بر اين ، حكومت امام مهدى عليه السلام تحميلى نيست؛ بلكه مردمى ترين حكومتى خواهد بود كه بشر آرزوى آن را دارد.

۴ - ۲ . اهتمام به رضايت همگانى در نظام اسلامى

تأمين نيازها و خواست هاى جامعه، و جلب رضايت توده مردم در محدوده ارزش هاى اسلامى ، در حكومت مهدوى، يك اصلِ اساسى است . بدين جهت ، اين اصل بايد در همه سياست ها و برنامه هاى حكومتى، سارى و جارى باشد . اين نكته در دستور العمل هاى حكومتى امام على عليه السلام به مالك اشتر نيز مورد تأكيد قرار گرفته است.[۳۴]

۴ - ۳ . امكان تأمين رضايت همگانى در محدوده مقرّرات

جلب رضايت توده مردم در چارچوب مقرّرات اسلامى، از مهم ترين اهداف نظام اسلامى است كه در حكومت مهدوى به طور كامل ، تحقّق خواهد يافت.

۴ - ۴ . نقش عدالت محورى در تأمين رضايت همگانى

ظلم ستيزى و عدالت محورى، بيشترين نقش را در تأمين رضايت عمومى دارد . لذا اين دو معنا، در متن حديث ياد شده به هم پيوند خورده اند.

۴ - ۵ . تأمين رضايت ساكنانِ زمين و آسمان

مقرّرات اسلامى، ريشه در فطرت انسان ها دارند و به همين جهت ، جلب رضايت توده مردم در محدوده ارزش هاى دينى امكان پذير است . رضايت جهانيان از حكومت مهدوى، علّتى جز به اجر در آوردن صحيح مقرّرات اسلامى ندارد و تأكيد بر اين كه حكومت امام مهدى عليه السلام ، علاوه بر تأمين رضايت ساكنان زمين، موجبات رضايت اهل آسمان را نيز فراهم مى كند، اشاره به اين معناست.

۴ - ۶ . نقش امدادهاى الهى در پيشرفت اجتماعى

عوامل پيشرفت هاى اجتماعى در حكومت مهدوى، همانند عوامل پيشرفت در ساير زمينه ها[۳۵]به دو دسته تقسيم مى شود:

عوامل ظاهرى، مانند: آنچه تاكنون بدان اشاره شد ؛ عوامل باطنى ، مانند: پايبندى به اصول و ارزش هاى دينى كه بر اساس سنّت الهى، امدادهاى ويژه الهى را در پيدايش معجزه گونه توانمندى هاى فردى و پيشرفت هاى اجتماعى مى گردد.

در اين جا به برجسته ترين آنها كه در شمارى از احاديث آمده، اشاره مى شود:

الف - افزايش توانمندى هاى ارتباطى

در حديثى كه به سند معتبر از امام صادق عليه السلام نقل شده، ايشان مى فرمايد :

إنَّ قائِمَنا إذا قامَ مَدَّ اللَّهُ عليهم السلام لِشيعَتِنا في أسماعِهِم وَ أَبصارِهم ، حَتّى  لا يَكونَ بَينَهُم وَبَينَ القائِمِ بَريدٌ يُكَلِّمُهُم ، فَيَسمَعونَ وَ يَنظُرونَ إلَيهِ وَ هُوَ في مَكانِهِ .[۳۶]

قائم ما هنگامى كه قيام كند ، خداوند عليهم السلام ، شنوايى و بينايى شيعيان ما را چنان نيرو و توانى مى دهد كه نيازى به پيك ميان ايشان و قائم نيست . قائم از همان جاى خود با آنان سخن مى گويد و آنها صدايش را مى شنوند و او را مى بينند .

بر پايه حديثى ديگر ، امام صادق عليه السلام مى فرمايد :

إنَّ المُؤمِنَ فى زَمانِ القائِمِ وَ هُوَ بِالمَشرِقِ لَيَرى  أخاهُ الَّذى فِى المَغرِبِ ، وَ كَذَا الَّذى فِى المَغرِبِ يَرى  أخاهُ الَّذى فِى المَشرِقِ .[۳۷]

مؤمن در روزگار قائم عليه السلام در مشرق است و برادرش را در مغرب مى بيند و همين گونه ، كسى كه در مغرب است ، برادرش را در مشرق مى بيند .

اين احاديث را دو گونه مى توان معنا كرد:

۱ . مردم در دوران حكومت امام مهدى عليه السلام با بهره گيرى از فن آورى هاى روز ، مى توانند با ايشان و با يكديگر ، ارتباط برقرار كنند. در اين صورت، اين احاديث ، پيشگويى از وسايل ارتباطى عصر مهدوى است.

۲ . مردم در عصر ظهور، بدون اين كه نياز به ابزار ارتباطى داشته باشند، مى توانند با هم ارتباط برقرار نمايند، همان گونه كه پيش از عصر ظهور نيز برخى از اولياى الهى از توانمندى هاى خارق العاده سمعى و بصرى برخوردارند.

به نظر مى رسد احتمال دوم به ظاهرِ اين روايات ، نزديك تر است ؛ بلكه مى توان گفت : حديث اوّل، تقريباً صريح در اين معناست. در اين صورت، توانمندى ارتباط با يكديگر از راه دور ، بدون ابزارهاى فنّى، حاكى از عنايت ويژه خداوند سبحان به جامعه عصر ظهور خواهد بود.

ب - افزايش توانمندى هاى جسمى اهل ايمان

بر پايه شمارى از احاديث ،[۳۸]اهل ايمان پس از قيام امام مهدى عليه السلام از توانمندى  جسمى خارق العاده اى برخوردار خواهند شد. در يكى از اين احاديث به سند معتبر از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود:

إنَّهُ لو قَد كانَ ذلِكَ أعطَى الرَّجُلَ مِنكُم قُوَّةَ أربَعينَ رَجُلاً .[۳۹]

اگر اين امر (قيام) روى دهد ، به هر يك از شما، نيروى چهل تن داده مى شود .

بديهى است كه نيرومندى جسمى انسان تا اين حد - همان طور كه در متن اين حديث و ديگر احاديث آمده - ، اعطايى است و جز با عنايت ويژه الهى تحقّق نمى يابد.

ج - افزايش توانمندى روحى اهل ايمان

در دولت امام مهدى عليه السلام ، مؤمنان، افزون بر توانمندىِ جسمى، از نيروى روحىِ فوق العاده اى نيز برخوردار هستند. در ادامه حديثى كه پيش از اين بدان اشاره شد، امام باقر عليه السلام مى فرمايد :

وَ جُعِلَت قُلوبُكُم كَزُبَرِ الحَديدِ ، لَو قَذَفَ بِهَا الجِبالَ لَقَلَعَتها .[۴۰]

و دل هايتان مانند پاره هاى آهن مى شود كه اگر با آنها بر كوه ها بزنند، از جا كَنده مى شوند .

در حديثى ديگر از امام باقر عليه السلام آمده :

فَإِذا قامَ قائِمُنا وَ ظَهَرَ مَهدِيُّنا ، كانَ الرَّجُلُ أجرَأُ مِن لَيثٍ وَ أَمضى  مِن سِنانٍ .[۴۱]

و چون قائم ، قيام كند و مهدى ما ظهور كند، آنها از شير، شجاع تر و از نيزه، برّان تر خواهند شد .

در احاديث ديگرى نيز تعابير ياد شده ، تكرار شده است.

د - توانمندى ارتباط با فرشتگان

در دوران آرمانى حكومت امام مهدى عليه السلام ، نه تنها به گونه اى خارق العاده،توانمندى هاى جسمى، روحى و ارتباطىِ اهل ايمان، افزايش مى يابد ، بلكه از همه مهم تر، آنان مى توانند با فرشتگان ، ارتباط برقرار نمايند. از امام رضا عليه السلام روايت شده كه فرمود:

إذا قامَ القائِمُ ، يَأمُرُ اللَّهُ المَلائِكَةِ بِالسَّلامِ عَلَى المُؤمِنينَ ، وَ الجُلوسِ مَعَهُم في مَجالِسِهِم ، فَإِذا أرادَ واحِدٌ حاجَةً أرسَلَ القائِمُ مِن بَعضِ المَلائِكَةِ أن يَحمِلَهُ ، فَيَحمِلُهُ المَلَكُ حَتّى  يَأتِيَ القائِمَ ، فَيَقضي حاجَتَهُ ثُمَّ يَرُدُّهُ ، وَ مِنَ المُؤمِنينَ مَن يَسيرُ فِي السَّحابِ ، وَ مِنهُم مَن يَطيرُ مَعَ المَلائِكَةِ ، وَ مِنهُم مَن يَمشي مَعَ المَلائِكَةِ مَشياً ، وَ مِنهُم مَن يَسبِقُ المَلائِكَةَ ، وَ مِنهُم مَن تَتَحاكَمُ المَلائِكَةُ إلَيهِ ، وَ المُؤمِنونَ أكرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنَ المَلائِكَةِ ، وَ مِنهُم مَن يُصَيِّرُهُ القائِمُ قاضِياً بَينَ مِئَةِ ألفٍ مِنَ المَلائِكَةِ .[۴۲]

هنگامى كه قائم قيام كند ، خداوند به فرشتگانش فرمان مى دهد كه بر مؤمنان ، سلام دهند و در مجلس هايشان ، با آنها بنشينند ، و چون هر كدام از آنها نيازى پيدا كند ، قائم عليه السلام يكى از فرشتگان را مى فرستد تا او را بياورد و آن فرشته ، او را با خود به نزد قائم عليه السلام مى آورد و نيازش را برآورده مى كند و سپس ، او را باز مى گردانَد . برخى از مؤمنان ، ميان ابرها سير مى كنند و برخى از آنها با فرشتگان ، پرواز مى كنند و برخى همراه فرشتگان ، پياده مى روند و برخى آنها از فرشتگان ، پيشى مى گيرند و برخى از آنها در جايگاهى اند كه فرشتگان ، محاكمه خودشان را نزد آنها مى آورند ، و مؤمنان نزد خداوند ، گرامى تر از فرشتگان اند و قائم عليه السلام برخى از آنها را قاضىِ ميان صد هزار فرشته مى كند .

بى ترديد، پيشرفت جامعه ايمانى از نظر مادّى و معنوى تا اين حد، مبدأى جز عنايت ويژه الهى ندارد و بارزترين مصاديق بركت هاى آسمانى است كه در آيه ۹۶ سوره اعراف ، خداوند سبحان ، وعده آن را به مؤمنانِ پرواپيشه داده است.


[۱]حجرات : آيه ۱۰ .

[۲]براى توضيح بيشتر، ر. ك : دانش نامه قرآن و حديث : ج ۲ (برادرى) .

[۳]في بحار الأنوار : «في» ، وهو الأصوب .

[۴]القَتاد : شجر له شَوك ، وفي المثل : «ومن دونه خَرط القَتاد» (الصحاح : ج ۲ ص ۵۲۱ «قتد»).

[۵]الغَضَى : شجرٌ ، من الأثل ، خشبُه من أصلب الخَشَب ، وجمره يبقى  زماناً طويلاً لاينطفئ (المعجم الوسيط : ج ۲ ص ۶۵۵ «غضى») .

[۶]بصائر الدرجات : ص ۸۴ ح ۴ (به نقل از ابو بصير) ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۲۳ ح ۸ .

[۷]مائده : آيه ۵۴ .

[۸]آيات ۱۳۳ سوره نساء و ۳۸ سوره محمّد صلى اللّه عليه و آله نيز اشاره به اين پيشگويى است.

[۹]تفسير القمّى : ج ۱ ص ۱۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۱ ص ۵۷۷ ح ۷ .

[۱۰]ر . ك : ص ۲۴۸ ح ۱۸۱۲ .

[۱۱]ر . ك : ص ۳۱۶ ح ۱۸۲۸ .

[۱۲]ر. ك : ص ۳۱۶ ح ۱۸۲۹ و ص ۳۲۶ ح ۱۸۴۰ .

[۱۳]ر. ك: ص ۳۱۸ ح ۱۸۳۰ .

[۱۴]حجر : آيه ۴۷ .

[۱۵]براى آگاهى بيشتر از اهمّيت امنيّت از نگاه اسلام، ر . ك : دانش نامه قرآن و حديث : ج ۷ (امنيّت) .

[۱۶]مسند ابن حنبل : ج ۶ ص ۵۳ ح ۱۷۰۱۳ ، مسند الشاميّين : ج ۲ ص ۳۰ ح ۸۶۳ ، تاريخ دمشق : ج ۴۶ ص ۲۶۲ .

[۱۷]الحمد للَّه الّذى شرع الإسلام... فجعله أمناً لمن علقه؛ ستايش ، ويژه خدايى است كه اسلام را تشريع فرمود... و آن را موجب امنيّت براى كسانى كه به آن تمسّك جويند، قرار داد (نهج البلاغة: خطبه ۱۰۵).

[۱۸]نهج البلاغة : خطبه ۱۳۱، تحف العقول : ص ۲۳۹ (به نقل از امام حسين عليه السلام ، با عبارت مشابه) ، بحار الأنوار : ج ۳۴ ص ۱۱۱ ح ۹۴۹ ؛ تذكرة الخواص : ص ۱۲۰ (به نقل از عبد اللَّه بن صالح العجلى) .

[۱۹]براى اطّلاع از اين مقرّرات، به منافع فقهى مراجعه فرماييد.

[۲۰]نور : آيه ۵۵ .

[۲۱]ر . ك : ص ۳۲۰ ح ۱۸۳۲.

[۲۲]ر . ك : ص ۳۲۰ (گسترش امنيّت) .

[۲۳]براى آگاهى از مشروح سياست هاى امنيتى امام على عليه السلام ، ر. ك : دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام : ج ۳ ص ۴۳۲ و ج ۴ ص ۲۵۷ (سياست هاى امنيتى) .

[۲۴]به علت غفلت مردم از عظمت اين دو نعمت ، قدرشناسى يا سپاس گزارى نمى شود (ر . ك : بحار الأنوار : ج ۸۱ ص ۱۷۰) .

[۲۵]الخصال : ص ۳۴ ح ۵ (به نقل از اسماعيل بن مسلم از امام صادق عليه السلام از اجدادش عليهم السلام) ، بحار الأنوار : ج ۸۱ ص ۱۷۰ ح ۱ .

[۲۶]ر. ك: ص ۲۳۳ (گسترش مرزهاى دانش).

[۲۷]ر. ك: دانش نامه احاديث پزشكى: ج ۱ ص ۳۲ (اهمّيت دانش پزشكى). پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: «دانش بر دو گونه است: دانش دين ها و دانش بدن ها» .

[۲۸]عقد الدرر : ص ۱۵۹ ، الزام الناصب : ص ۳۶۱ ، القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر ، ابن حجر : ص ۵۴ .

[۲۹]الغيبة ، طوسى : ص ۴۶۸ ح ۴۸۴ ، إعلام الورى : ج ۲ ص ۲۹۳ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۳۳۰ ح ۵۲ .

[۳۰]ر . ك : ص ۳۲۸ ح ۱۸۴۳ .

[۳۱]ر . ك : ص ۳۲۸ ح ۱۸۴۲ .

[۳۲]ر . ك : ص ۳۳۰ ح ۱۸۴۴ .

[۳۳]ر . ك : ص ۳۳۲ ح ۱۸۴۸.

[۳۴]ر . ك : دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام : ج ۴ ص ۱۹۷ (اهتمام به خشنودى مردم).

[۳۵]ر. ك: ص ۴۱۹ (مبادى پيشرفت هاى همه جانبه در دولت مهدوى).

[۳۶]ر . ك : ص ۳۳۶ ح ۱۸۵۳ .

[۳۷]ر . ك : ص ۳۳۸ ح ۱۸۵۴ .

[۳۸]ر. ك: ص ۳۳۷ (نقش بركات الهى در توسعه اجتماعى).

[۳۹]ر . ك : ص ۳۴۰ ح ۱۸۵۷ .

[۴۰]ر . ك : همان .

[۴۱]ر . ك : ص ۳۴۲ ح ۱۸۵۹ .

[۴۲]دلائل الإمامة : ص ۴۵۴ ح ۴۳۴ .