129
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

پیشین مصداق داشته باشد ولی به هر حال در تضعيف‌های راويان سه سده نخست هجری بی‌اثر نبوده است _ دوستی‌ها و دشمنی‌هایی است که گاه از اختلافی عقيدتی يا کشمکشی خانوادگی يا کينه‌ای میان دو خاندان يا مانند آن سرچشمه می‌گرفته است. یکی از هويداترين نمود اين دشمنی‌ها گزارش نجاشی است در شرح حال «حفص بن البختری» وی می‌نويسد: «أصله کوفی ثقة... و إنما کان بینه و بین آل أعین نبوة۱ فغمزوا علیه بلعب الشطرنج».۲

***

در چنين فضا طبیعی است که بسياری از کسانی که راويانی راستگو بوده‌اند به غلوّ و از پس آن به دروغگویی متهم شوند و رواياتشان را به کناری نهند. باز جای خوشحالی است که برخی رجاليان گاه به اين نکته توجه داشته‌اند که هر چند راوی به غلوّ متهم شده است ولی روايتی را که نشانگر مفهوم غلوّ _ حتی با آن تعريف سختگیرانه قدما _ باشد از او سراغ ندارند.۳

1.. نبوة: کينه و کدورت.

2.. رجال النجاشی، ص۱۳۴. گاه حتی برخی امور جزئی که علی القاعده دخالتی در راستگویی راوی نداشت و ممکن بود وی برای آن کار توجیهی داشته باشد سبب سوء تفاهم و دوری برخی شیعیان از برخی دیگر می‌شد. برای نمونه جعفر بن معروف می‌گوید: برای اخذ حدیث نزد محمد بن عیسی بن عبید رفتم ولی دیدم که وی قلنسوۀ سیاهی _ نوعی پوشش رایج سر در آن زمان که انواع و اشکالی داشت _ بر سر دارد. از نزد او خارج شدم و دیگر بازنگشتم. وی خود می‌گوید که بعداً از این‌که احادیث زیادی را از دست داده بود به سختی پشیمان گشت. (رجال الکشّی، ص۵۳۷).

3.. رجال النجاشی، ص۳۸۴، درباره محمد بن بحر رهنی: «قال بعض أصحابنا إنّه کان فی مذهبه ارتفاع و حديثه قريب من السلامة و لا أدری من أين قيل ذلک» نيز ص۳۸ دربارۀ حسين بن يزيد نوفلی که اصلی ترين راوی از سکونی است: «وقال قوم من القمیين إنه غلا فی آخر عمره و الله اعلم و ما رأينا له رواية تدلّ علی هذا».؛ رجال ابن الغضائری، ص۴۰ – ۴۱ دربارۀ أحمد بن الحسين بن سعيد، ص۵۳ دربارۀ حسین بن شاذویه، ص۸۶ دربارۀ القاسم بن الحسن بن علی بن يقطين و ص۹۳ دربارۀ محمد بن اورمة. متن سخن این غضائری دربارۀ این چند تن اندکی پس از این به هنگام بحث از دیدگاه وی دربارۀ حدیث ضعیف خواهد آمد. در این موارد هر چند ابن غضائری از اتهام غلو این افراد سخن می‌گوید ولی سیاق عبارت نشان می‌دهد خود مایل به دفع این اتهام است. محمد بن عیسی بن عبید را نیز می‌توان در اینجا یاد کرد که ابن ولید و صدوق وی را تضعیف می‌کردند (رجال النجاشی، ص۳۳۳ و ۳۴۸؛ الفهرست، طوسی، ص۲۱۶) _ و ظاهراً ریشۀ این مسأله هم اتهام غلو وی بود (نک: الفهرست، طوسی، همانجا) _ ولی ابن نوح سیرافی وی را با عبارت «کان على ظاهر العدالة و الثقة» مبرا می‌داند.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
128

ديگر بزرگ مکتب قم محمد بن الحسن بن الوليد اولين پايه غلوّ را اين می‌دانست که کسی سهو النّبی را نپذيرد؛۱ وی با وجود آنکه همه نگاشته‌های استاد خود محمد بن الحسن الصفّار را روايت می‌کرد ولی از روايت بصائر الدرجات خودداری می‌نمود.۲ اين عملکرد دليلی جز آن نمی‌تواند داشته باشد که بصائر الدرجات سراسر آکنده از رواياتی است که با فضائل و جايگاه اهل بیت علیهم السلام پيوند داشت و از ديد بزرگان آن روز قم غلوّ آميز به شمار می‌آمد. در روزگار شيخ صدوق رحمه الله اين فضای غبار آلود از اين نيز تيره‌تر شد. شيخ صدوق آشکارا منکران سهو النبی را از «غلات و مفوّضه» می‌دانست و بر آنها نفرين می‌کرد.۳ چند دهه پيش از اين قمی‌ها تا آنجا پيش رفتند که برای ترور یکی از متهمان به غلوّ برنامه‌ريزی کردند اما پس از آنکه دريافتند او شب‌ها را یکسر تا سپيده دم به نماز می‌ايستد از کشتن او درگذشتند.۴

3. دوستی‌ها و دشمنی‌ها۵

يک عامل ديگر را نيز بايد بدانچه گفتيم افزود این عامل _ که شاید کمتر از دو عامل

1.. کتاب من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۳۶۰.

2.. رجال النجاشی، ص۳۵۴. الفهرست، طوسی، ص۲۲۱.

3.. کتاب من لا يحضره الفقيه، ج۱ ص۳۵۹: «إنّ الغلاة و المفوضة لعنهم الله ينکرون سهوالنبی ويقولون...».

4.. رجال النجاشی، ص۳۳۰: اين شخص محمد بن اورمه بود. از اين گزارش همچنین می‌توان دريافت که از ديدگاه قمی‌ها يکی از پيامدها و لوازمات غلوّ رها کردن نماز وديگر عبادات بود. بر اين پايه می‌توان پرسيد: به راستی آيا همۀ آنانکه به غلوّ متهم شده‌اند نماز و ديگر عبادت‌ها را ترک کرده بودند؟ اگر چنين نباشد _ که نيست _ آنگاه ارزش رجالی بسياری از تضعيف‌های ناظر به غلوّ و واقع‌نمایی آنها با خردۀ بسيار روبرو می‌شود. برای دریافت میزان تأثیر اتهام غلو در تضعیف راویان توجه به یک مقایسه میان شمار راویان ضعیف و راویان متهم به غلو سودمند می‌نماید. برای نمونه از میان حدود ۵۱۰ نفری که علامۀ حلی در بخش دوم خلاصة الأقوال _ که مخصوص یادکرد راویانی است که روایاتشان مردود است _ نام می‌برد بر اساس جستجوی نگارنده دست کم بیش از ۱۰۰ تن به عبارات گوناگون به غلو، تفویض و هم خانواده‌های این دو مفهوم متهم شده‌اند. البته نگارنده همۀ این افراد را از این اتهام مبرا نمی‌داند بلکه سخن آن است که فی الواقع تنها اندکی از اینان دارای انحراف فکری قطعی بوده و آنگونه عقایدی داشته‌اند که ما را از دل آسوده بودن از راستگویی آنان باز می‌دارد ولی اکثریت آنها چنین نیستند.

5.. نگارنده امکان بازگرداندن این عامل سوم را به یکی از دو عامل گذشته نفی نمی‌کند ولی به جهت دقت بیشتر در بررسی عوامل تضعیف آن را جداگانه یاد کرده است. برای توجه برخی متأخّران به نقش این عامل در تضعیف راویان نک: فلاح السائل، ص۱۰.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 58477
صفحه از 315
پرینت  ارسال به