213
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

المکملة فی قدسها _ ما یقتضی تصدیق...».۱

چنانکه از این سخن سیّد پیداست وی بر آن می‌رفت که والایی معنا و زیبایی واژگان یک حدیث می‌تواند _ جدا از سند حدیث _ خود دلیلی مستقل و استوار برصدور آن از زبان امامان علیهم السلام باشد. به دیگر سخن آنچه که امروزه آن را «علو مضمون» می‌نامیم از نگاه سیّد نه تنها می‌تواند پوشش دهنده ضعف سند باشد که خود راهی برای دل آسوده بودن از صدور حدیث است. این سخن سیّد از کهن‌ترین گزارشهایی است که در آن یک دانشور شیعی درباره «علو مضمون» چنین دیدگاهی را فراز آورده است. چنانکه می‌دانیم این نگرش پس از آن اندک اندک هوادارانی یافت و در ادوار متاخر شمار قابل توجهی از دانشوران آن را به عنوان ملاکی برای اثبات صدور برخی احادیث می‌پذیرند۲ .۳

2. رویکرد سیّد به حدیث ضعیف

پرسش دیگری در این جستار یاد کردنی و پاسخ بدان بایسته است. آیا سیّد در رویکرد حدیثی خود برخی احادیث را ضعیف (= غیر معتبر) می‌دانست؟ روایت‌های مرسل یا مقطوع از دید وی چه ارزشی داشت؟ پاسخ آن است که سیّد در یک دو نمونه بر برخی احادیث از آن‌رو که در سندشان راوی‌ای ناشناخته بوده خرده گرفته و آنها را مقطوع السند خوانده است. بنگرید: «فهذان الحديثان کما تری... مقطوعی الإسناد»؛۴ روشن است که خواست وی از مقطوع السند نامیدن این دو حدیث آن است که بدین سبب آن دو را از فراز حجّیّت به زیر آورد و «اعتبار» آنها را خدشه‌دار سازد.

جز این، در چند نمونه نیز سیّد برخی حدیث‌ها را «ضعیف» خوانده است.

1.. فرج المهموم، ص۵۶.

2.. پیگیری دیدگاه‌های دانشوران شیعه از آن روزگار تاکنون دربارۀ «علو مضمون» خود نوشته‌ای دیگر می‌خواهد.

3.. برای نمونه: الرواشح السماویة، ص۲۷۷ _ ۲۷۸؛ ملاذ الاخیار، ج۹، ص۲۴۷؛ الانوار اللامعة، ص۳۱؛ اعیان الشیعة، ج۱، ص۷۹.

4.. الأمان، ص۹۴ و ۹۵.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
212

بود که شیخ طوسی رحمه الله و بسیاری از دانشوران شیعی تا آن روز آن را به کار می‌بستند. در کوتاه سخن آنان بیش‌تر از آنکه بر سر ثبوت یک حدیث گفتگو کنند از دلالت و معنای آن سخن می‌گفتند.

آیا این شیوه سیّد در روزگار ما نیز سودمند است؟ پاسخ این پرسش را در پایان سخن از دیدگاه سیّد درباره حدیث ضعیف فراز خواهیم آورد.

دوم: عمل به روایت‌های «من بلغ»

سیّد در چند جا از نگاشته‌های خود آشکارا گفته است احادیث «من بلغ» را می‌پذیرد. بنگرید: «... وقد ذکرنا فی ما تقدّم من اعتمادنا فی مثل هذه الأحادیث۱ علی ما رویناه عن الصادق7 أن من بَلَغَهُ شیءٌ من الخیر فعمل کان له ذلک و إن لم یکن الأمر کما بلغه».۲

وی همین احادیث را «عذری واضح» برای پذیرش و روایت احادیث راویان ضعیف و روایت‌های بی‌سند مرسل یا بازگو نکردن سند روایت‌های مستحبات می‌داند.۳

سوم: معنای حدیث والا و معارف آن بس ارجمند باشد

سیّد بن طاووس بر آن بود که گاه معنا و درون مایه احادیث و واژگان زیبا و دلنشین حدیث چنان است که پژوهش‌گر ژرف‌نگر هرگز تردید به خود راه نمی‌دهد که چنان حدیث از زبان امامان علیهم السلام گفته آمده است. سخن وی را درباره خطبه «أشباح»۴ نهج البلاغه بنگرید: «وقد تَضَمَّنَتْ خطبة الأشباح المذکورة فی نهج البلاغة المرویة عن مسعدة بن صدقة عن الصادق علیه السلام عن مولانا أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه _ التی ما یحتاج لفظها الباهر و معناها الظاهر إلی إسنادٍ متواتر بل هی شاهدة لنفسها أنّها من کلام مولانا علیه السلام و من شریف أنفاسه

1.. خواست سیّد احادیث دعاها و مستحبات است.

2.. الإقبال، ص۲۹.

3.. فلاح السائل، ص۱۱ _ ۱۲.

4.. نهج البلاغه، ج۱، ص۱۶۰، خطبۀ۹۱.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 57930
صفحه از 315
پرینت  ارسال به