225
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

عمل می‌کردند. این همان نکته‌ای است که وی در دیباچه کتاب نیز بر آن رفته بود. در اینجا نیز رد پای همان اندیشه اصولی شیخ را در عدّه می‌توان یافت. اما چنانکه خواندیم وی در معارج این دیدگاه شیخ را نپذیرفت و دست بالا آن را تنها در جاهایی که بدانیم اصحاب به برخی روایات مشخّص این کسان عمل کرده‌اند درست می‌دانست. چرا چنین است؟ و همگون‌سازی این دو دیدگاه چگونه شدنی است؟

پاسخ هر دو پرسش را اندکی پس از این خواهیم آورد.

3. روایت راویان فاسد المذهبی که ثقة‌اند تنها در هنگام تعارض کنار می‌رود

محقق در چندین نمونه روایت‌هایی را از برخی راویان فاسد المذهب ثقه کنار نهاده است. برای نمونه در جایی می‌نگارد: «... لکن عثمان بن عیسی واقفی فروایته ساقطة...».۱ و در نمونه‌ای آشکارتر: «و احتجّ ابن بابویه رحمه الله بروایة عمّار بن موسی... و لا حجّة فی روایة عمّار فإنّ الرواة لها فطحیة».۲ نيز بنگريد: «... والوجه الطعن فی السند فإنّ زرعة و سماعة واقفیان فلا یعمل بروایتهما فی تخصیص الأخبار السلیمة...».۳

اما چنانکه می‌دانیم وی بارها در همین نگاشته به روایت‌های فطحیّانی که ثقه بوده‌اند همچون عمارساباطی۴ یا واقفيانی ثقه چون زرعه۵ و سماعه۶ چنگ زده است. این دو گونه رویکرد چگونه با یکدیگر هماهنگ می‌نماید؟ پاسخ چندان دشوار نیست. با اندکی درنگ در می‌یابیم که محقق تنها آن زمان روایت یک فاسد المذهب ثقه را کنار می‌نهاده است که با روایتی استوارتر از شیعیان امامی در تعارض بوده است. بنگرید: «... و عمّار هذا و إن کان فطحیاً و سماعة و إن کان واقفیاً لا یوجب ردّ روایتهما هذه أمّا أوّلاً فلشهادة أهل الحدیث لهما بالثقة و أمّا ثانیاً فلعمل الأصحاب بالحدیث و

1.. همان، ج۱، ص۴۶.

2.. همان، ج۱، ص۱۱۴.

3.. همان، ج۱، ص۱۲۰ برای نمونه‌های دیگر نک به همان: ص۶۰، ۶۷، ۸۲، ۳۰۱ و... .

4.. همان، ج۱، ص۶۲، ۷۳، ۹۴ و... .

5.. همان، ج۲، ص۲۷۴.

6.. همان، ج۱، ۶۲، ۷۳، ۹۴ و... .


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
224

به هر روی این دیدگاه محقق یکی از بنیادی‌ترین پایه‌های اندیشه وی در برخورد با روایت‌های ضعیفان است آن سان که خود نیز در دیباچه کتابش آشکارا آن را فراز آورده بود. از این رو ما را به یاد کرد نمونه‌ها چندان نیاز نیست. در فرجام این بخش تنها یک نمونه دیگر را می‌آوریم و اندکی آن را می‌گسترانیم و می‌گذریم، وی درباره دو روایت چنین می‌گوید: «لا یقال: علی بن أبی حمزة واقفی و عمّار فطحیّ فلا یعمل بروایتهما لأنّا نقول: الوجه الذی لأجله عُمل بروایة الثقة قبول الأصحاب و انضمام القرینة لأنّه لو لا ذلک لَمَنَع العقل من العمل بخبر الثقة إذ لا وثوق بقوله و هذا المعنی موجود هنا فإنّ الأصحاب عملوا بروایة هولاء کما عملوا هناک۱ و لو قیل: فَقَدْ ردّ روایة کلّ واحدٍ منهما فی بعض المواضع قلنا: کما رَدّوا روایة الثقة فی بعض المواضع بأنّه خبر واحد،وإلّا فاعتبر کتب الأصحاب فإنّک تراها مملوءة من روایة علی المذکور و عمّار؛ علی أنّا لم نَرَمن فقهائنا مَنْ ردّ هاتین الروایتین بل عَمِل المفتین منهم بمضمونها...».۲

بر پایه آنچه گذشت سبب عمل کردن به روایت ثقه (= خبر واحد) شیوه اصحاب است. اگر اصحاب به روایت ثقة عمل نمی‌کردند آن روایت به خودی خود تنها گمانی بر می‌انگیخت و این گمان نیز سودی در پی نداشت و شایسته پیروی نبود. این همان نکته است که شیخ نیز در عدّه بر آن پای فشرده بود و آن را استوارترین دلیل برای پذیرش خبر واحد می‌دانست. این همگونی نشان‌دهنده راهیابی رگه‌هایی از استدلال‌ها و اندیشه‌های شیخ طوسی رحمه الله به آثار دانشوران اصولی پس از اوست.

گواه این سخن آن است که وی در معارج الأصول خود بسیاری از اندیشه‌های شیخ درباره خبر واحد و چگونگی عمل بدان را آورده است و بر آنها خرده‌ای نگرفته است.

در سخنانی که از محقق آوردیم نکته برجسته دیگری نیز به چشم می‌خورد. وی بر این نکته پای می‌فشرد که: اصحاب در بسیار جا روایت‌های کسانی از فاسد المذهب‌ها چون علی بن أبی حمزة بطائنی و عمار ساباطی را می‌پذیرفتند و بدان

1.. عبارت «کما عملوا هناک» یعنی همان ‌سان که به روایت ثقة عمل می‌کنند.

2.. همان: ج۱، ص۹۴.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 57883
صفحه از 315
پرینت  ارسال به