آخرين سخن
موضوع این نوشتار ”حدیث ضعیف و چگونگی تعامل آن بر پایه دیدگاه قدماء“ بود. پرسشهای بنیادی این نگاشته یکی آن بود که پیشینیان امامیه را در برخورد با حدیث ضعیف شیوه چه بوده است؟ و دیگر آنکه این شیوه در هر بازه زمانی تا سده هفتم بر چه پایههایی استوار آمده است؟ سوم آنکه این شیوه تا چه زمانی پا برجا بوده است و از چه رو دگرگون گشته است؟ دیگر آنکه شباهتها و تفاوتهای میان آن روش و روشی که اکنون در برخورد با حدیث _ عموماً _ و حدیث ضعیف به ویژه، فراگیر شده است چیست؟ پرسش دیگر آنکه آیا شیوه پیشینیان را میتوان امروزه نیز به کار بست؟ اگر میتوان راهکارها و ضوابط به کارگیری آن چیست؟ و سرانجام آنکه بر پایه همه آنچه درباره شیوه پیشینیان میدانیم روش درست ارزیابی حدیث _ و نه تنها حدیث ضعیف _ چیست؟ شیوه کنونی ارزیابی حدیث تا چه مایه درست است و به کارگیری آن ما را تا چه اندازه به حقیقت نزدیک میکند؟
برای پاسخ به این پرسشها نخست به جُستار خبر واحد پرداختیم. سبب پرداختن به این موضوع آن بود که در هنگام بررسی و کنکاش در کتابهای پیشینیان ملاحظه میشد که بسیاری از دیدگاهها درباره حدیث ضعیف به گونه نگاهها به خبر واحد و چگونگی ارزیابی آن باز میگردد. برای نمونه آنان که معتقد بودند خبر واحد از هیچ رو شایسته پذیرش نیست در رویارویی با حدیث ضعیف آن را بیدرنگ به کنار مینهادند. امّا آنان که درباره خبر واحد دیدگاهی میانه رو داشتند و برخی خبرهای