فراموش كردن قرآن پس از حفظ آن

پرسش :

پس از آنکه قرآن را حفظ کردیم، اگر فراموش کنیم چه صورتی دارد؟



پاسخ :

محدّثان و فقيهان ، در تبيين و جمع بندى روايات ناظر به نسيان قرآن ، آراى گوناگونى دارند كه در پى مى آيد :

۱. حرمت كوتاهى عمدى در تكرار و مواظبت به گونه اى كه به فراموشى قرآن بينجامد.

اين وجه ، از مفهوم عبارت محدّثانى مانند شيخ حرّ عاملى رحمه اللَّه عليه و محدّث نورى رحمه اللَّه عليه به دست مى آيد؛ زيرا آن دو بزرگوار ، عنوانِ باب حاوى اين احاديث را چنين قرار داده اند: «باب أنّه لا يجوز ترك القرآن تركاً يؤدى إلى النسيان»؛ باب جايز نبودن ترك قرآن به گونه اى كه به فراموشى آن بينجامد.[۱]

هم چنين شيخ حرّ عاملى ذيل حديثى در همين باب[۲]كه بر نفى حرمت نسيان دلالت دارد مى نويسد:

أقولُ : هذا مَحمولٌ عَلى مَن نَسِىَ بِغَيرِ تَفريطٍ وَ لا تَقصيرٍ وَ لَم يَكُن سَبَبُهُ التَّركَ وَ التَّهاوُنَ كَما مَرَّ .[۳]

اين ، براى كسى است كه بدون كم كارى و كوتاهى ، آن را فراموش كرده ، و علت فراموشى ، - همان گونه كه گذشت - ترك قرآن و يا سستى نبوده است .

۲. كراهت كوتاهى كردن در تكرار و مواظبت به گونه اى كه به فراموشى قرآن بينجامد.

محدّثان و فقيهان متعددى ، قائل به اين قول هستند و روايات را بر كراهت حمل كرده اند.[۴]يك نمونه را مى آوريم :

يُكرَهُ تَركُ القِراءَةِ حَتّى  يَبعثَ عَلَى النِّسيانِ ، وَ فى الأَخبارِ أَنَّ المَنْسِىّ يَأتى بِصورةٍ حَسناءَ يَومَ القيامَةِ ثُمَّ يُخاطِبُ الناسِىَ و يَلومُهُ عَلى  نِسيانِهِ وَ حِرمانهِ؛ يَنبَغى لِمَن حَفِظَ القُرآنَ أن يُداوِمَ تِلاوَتَهُ حَتّى  لا يَنساهُ كَى لا يَلحَقَهُ بِذلِكَ تَأَسُّفٌ وَ تَحَسُّرٌ يَومَ القِيامَةِ .[۵]

ترك قرائتى كه منجر به فراموشى شود ، مكروه است . در اخبار آمده است كه سوره فراموش شده ، در قيامت به شكلى زيبا مى آيد و فراموش كننده را مورد خطاب قرار مى دهد و او را به سبب فراموشى و محروم شدن سرزنش مى كند . پس شايسته است كسى كه قرآن را حفظ كرده ، تلاوت آن را ادامه دهد ، تا آن را فراموش نكند و به تأسف و حسرت در قيامت دچار نشود .

۳. برخى مانند آية اللَّه شيخ جواد تبريزى ، با توجه به اختلافِ روايات ، قائل به احتياط شده اند. شايد بتوان آنچه را به آية اللَّه خويى نسبت داده اند نيز از همين باب دانست ،[۶]و برخى عالمان اهل سنّت را هم افزود .[۷]

نظريه نهايى

با توجه به قوّت سندى و دلالى رواياتى كه نسيان قرآن را مكروه و نه حرام مى شمارند، و نيز سيره مسلمانان و فتواى فقيهان متعدد از يك سو ، و ضعف سندى و دلالى روايات موهم حرمت از سوى ديگر ، مى توان تنهاكراهت نسيان را اثبات نمود. گفتنى است كه فقيهان پيشين شيعه، كمتر از حكم نسيان سخن گفته اند ، هر چند برخى به نفى حرمت تصريح كرده اند.[۸]شايد آنان نياز نمى ديدند كه مسئله اى غير فقهى را كه حكم لزومى ندارد، در كتب فقهى بياورند. در ميان اهل تسنّن نيز هر چند حرمت نسيان طرفدارانى دارد، اما بيشتر آنان مسئله را در مباحث شرح الحديث و آداب القرآن و نه فقه مطرح كرده اند كه بسى محتمل است به معناى لزومى نبودن حكم مساله در نظر ايشان باشد.[۹]

بر اين پايه، روايات شديد اللحنى مانند : روايت صدوق رحمه اللَّه عليه : «مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ثُمَّ نَسِيَهُ مُتَعَمِّداً لَقَى اللَّهُ يَومَ القيامَةِ مَغلولاً ...» .[۱۰]و يا روايت نبوى «مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ثُمَّ نَسِيَهُ ، لَقيَ اللَّهُ سُبحانَهُ وَهو أجذم» ، «يُسَلِّطُ اللَّهُ - عَزَّ وجَلَّ - عَلَيهِ بِكُلِّ آيَةٍ مِنهُ نَسِيَها حَيِّةً تَكونُ قَرينَتَهُ إلى النّارِ» و «عَرَضَت عَلَىّ ذُنوبُ أُمّتى فَلَم أَرِ ذَنباً أَعَظَمُ مِن سُورَةٍ ... أُوتيها رَجُلٌ ثُمَّ نَسِيَها» ، را ناظر به نسيان معمول و رايج نمى دانيم ؛ زيرا اگر چنين بود ، شايسته مى نمود كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و امامان اهل بيت، آنها را فراز آورده و بر آنها در هميشه و همه جا تأكيد كنند، فقيهان به مضمون آنها حكم دهند و نسيان قرآن را حرام بخوانند! و توده مسلمانان در طول تاريخ، به آن عمل كنند. از اين رو مى توان اين دسته روايات را ناظر به ترك عملى و نسيان آموزه هاى هدايتى قرآن دانست كه گونه اى پشت سر انداختن و فراموشى از سر بى اعتنايى و مهجور نمودن قرآن است .


[۱]وسائل الشيعة : ج‏۶ ص‏۱۹۳ (باب ۱۲ از ابواب قرائة القرآن)؛ مستدرك الوسائل : ج‏۴ ص‏۲۶۳ (باب‏۱۱ از ابواب قرائة القرآن) .

[۲]همان : ص ۱۹۵ ذيل حديث ابى كهمس به شماره ۷۷۱۴ .

[۳]وسائل الشيعة : ج‏۶ ص‏۱۹۵ ذيل ح ۷۷۱۴ .

[۴]ر . ك : كشف الغطاء : ج ۲ ص ۳۰۰ ؛ عدة الداعى : ص ۲۷۲ ؛ مرآة العقول : ج ۱۲ ص ۴۹۲ ، استفتائات السيّد السيستانى : ص ۱۳۸ ؛ تفسير القرطبى : ج ۱ ص ۲۰ .

[۵]كشف الغطاء : ج‏۲ ص‏۳۰۰؛ عدة الداعى : ص‏۲۷۲.

[۶]صراط النجاة، ميرزا جواد تبريزى : ج‏۱ ص‏۵۵۷ (سؤال ۱۵۵۱ و ۱۵۵۲).

[۷]ر. ك : تفسير ابن كثير : ج‏۳ ص‏۱۷۸، فتح البارى : ج‏۹ ص‏۷۰ و ۷۶.

[۸]روضة المتقين : ج‏۹ ص‏۳۶۴؛ الأمالى ، سيد مرتضى : ج‏۱ ص‏۶؛ المجازات النبوية : ص‏۲۴۶ - ۲۴۷؛ استفتائات السيد السيستانى : ص‏۱۳۸.

[۹]ر. ك: فتح البارى : ج‏۹ ص‏۷۰؛ المجموع، محيى الدين نووى : ج‏۲ ص‏۱۶۹.

[۱۰]ر . ك : الأمالى ، صدوق : ص‏۵۱۳؛ ثواب الأعمال : ص‏۲۸۲.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت