اخلاق سياسی در رفتار پيامبر(ص) - صفحه 101

اگر از زاوية ديگري به نظريّه سياسي راه يابيم، مي‌بينيم که مسائل بنياديني را نگشوده‌‌ايم، چرا که انگاشته‌ايم پرسش «کي فرمان براند؟» پرسشي بنيادين است؛ زيرا حتي آنان که در اين انگاشت با افلاطون انبازند، ۱ به راست، مي‌دانند که فرمانروايان سياسي هميشه به اندازه کافي «نيک» يا «دانا» نيستند، و به هيچ رو، آسان نيست که بر حکومتي دست يابيم که به نيکي و دانايي آن بتوان بي چون و چرا اعتماد کرد. ۲
اين متفکر بر سخنان خويش اين مقدّمه را نيز مي‌افزايد که براي بيان يک نظريّه سياسي واقع‌بين و کارآمد بايد «براي بدترين رهبران آماده شويم و براي بهترينشان اميدوار باشيم». او سپس از اين همه نتيجه مي‌گيرد:
[ناگزيريم] به جاي پرسش «کي بايد فرمان براند؟» پرسش تازه‌اي را بنشانيم: چگونه مي‌توانيم نهادهاي سياسي را چنان سازمان دهيم که فرمانروايان بد يا ناکاردان را از رساندن گزندِ بسيار بازداريم؟ ۳
اساس سُخن کارل پوپر، آن است که ما نبايد خود را درگير اين بحث بيهوده نماييم که فرمانروا چه کسي باشد، بلکه بايد بر اين امر متمرکز شويم و در آن بحث و مجادله نماييم که فرمانروا، هر که باشد، چگونه فرمان براند و از چه اصولي تبعيّت کند؟ ۴
چه ما اين نظريّه پوپر را بپذيريم و چه در آن مناقشه نماييم، مسلم است که اگر گفتيم اسلام در دوران غيبت امام معصوم نيز بنا بر تشکيل حکومت دارد، بايد توقع داشته باشيم از منابع دين اسلام شيوه صحيح زمامداري را به دست بياوريم؛ زيرا اوّلاًً، در حکومتي که در دوره محروميّت از معصومان عليهم السلام شکل بگيرد، به طور طبيعي، کساني زمامدار خواهند بود که در معرض جهل و خطا بوده، نيازمند تلقي راه و روش مقبول إعمال زمامداري، از جانب اولياي دين هستند. و ثانياً، يکي از اصولي که در ماندگاري يک سيستم نقش بسزايي دارد ـ آن سان که مهندسان در نظر مي‌گيرند ـ آن است که سيستم براي بدترين حالت طرّاحي شده باشد. در نظر گرفتن بدترين شرايط در طرّاحي، از آن جهت در ماندگاري يک سيستم مؤثر است که چنين سيستمي مسلماً در شرايط بهتر، به گونه‌اي بهتر پاسخگو خواهد بود. به همين سبک، آن‌گاه که ما در پي طرّاحي يک نظام و سيستم حکومتي باشيم، بايد به منظور ماندگاري و استقرار آن، بدترين شرايط و حالات را در نظر گرفته، نظام را بر اساس آن طراحي نماييم. بدترين حالت يک نظام حکومتي آن است که زمامداران آن افرادي جاهل، غيرمنزه و ناپرهيزگار باشند. قطعاً سيستم و نظام حکومتي که در اين شرايط بتواند پاسخگوي انتظار از يک نظام ديني استوار باشد، در شرايط بهتر، چنين توقعي را به صورت کامل‌تري برآورده خواهد نمود. و اين‌چنين زمامداران فرضي (بدترين حالت) نياز ضروريّ به دستگيري و راهنمايي‌هاي اولياي دين در دانستن اخلاق و روش زمامداري خواهند داشت.

1.افلاطون معتقد است که بايد داناترين و بهترين کسان فرمان برانند .

2.جامعه باز و دشمنان آن، (جلد يکم: افلاطون)، ص۱۶۸ .

3.همان .

4.البتـه اين سُخن پوپر با بحث «مهار قدرت» نيز ارتباط تنگاتنگي دارد .

صفحه از 124