چشم اندازى بر آفرينش عقل و جهل

چشم اندازى بر آفرينش عقل و جهل

آفرينش عقل و جهل ، چگونگى تركيب اين دو عنصر متضاد و فلسفه تركيب آنها در انسان، از اصلى ترين مسائل انسان شناسى اسلامى و مهمترين مبانى تربيتى در اين آيين الهى است و اينك، با الهام از احاديث، توضيحات كوتاهى در باره اين مسائل ، ارائه مى شود.

آفرينش عقل و جهل ، چگونگى تركيب اين دو عنصر متضاد و فلسفه تركيب آنها در انسان، از اصلى ترين مسائل انسان شناسى اسلامى و مهمترين مبانى تربيتى در اين آيين الهى است و اينك، با الهام از احاديث، توضيحات كوتاهى در باره اين مسائل ، ارائه مى شود :

۱ . خلقت عقل

در پرتو احاديث، مى توان گفت كه مقصود از خلقت عقل، آفرينش شعور مرموزى است كه حقيقت آن را خدا مى داند و بس . لذا نمى توان انتظار داشت كه تحقيقات علمى، بتواند كُنه نيروى عقل را كشف كند؛ ليكن از طريق ويژگى ها و علائم ، مى توان اين پديده را تعريف كرد . مهمترين اين خصائص، عبارت اند از :

الف) نخستين آفريده

اين خصوصيّت كه در چند حديث[۱]مورد توجّه است ، ممكن است اشاره به اين نكته باشد كه هويت واقعى انسان ، چيزى جز عقل نيست ؛ نكته اى كه در روايات ديگر نيز بدان تصريح شده است .[۲]طبق اين احاديث ، اصل و اساس انسان در خلقت ، عقل است و ديگر چيزها به تبعِ عقل براى او آفريده شده است .

ب) آفرينش از نور

اشاره به اين است كه كار اصلى عقل ، روشنگرى ،[۳]واقع نمايى، آينده نگرى و قراردادن انسان در مسير عقايد ، اخلاق و اعمال شايسته[۴]و در يك جمله ، رساندن به كمال است .

ج) حق گرايى محض

نيروى عقل ، تسليمِ محضِ حقّ است و اگر تنها باشد و با جهل آميخته نگردد ، از حق تبعيت مى كند و چيزى جز حق را نمى پذيرد :

. . . فقال له : أدبر ، فأدبر ، ثمّ قال له : أقبل ، فأقبل .[۵]

[خداوند] بدو [عقل] فرمود : «پشت كن»؛ او نيز پشت كرد . سپس فرمود: «روى آور» . پس او روى آورد .

۲ . آفرينش جهل

در نگاه ابتدايى به نظر مى رسد كه آفرينش جهلْ بى معناست؛ چه اينكه جهل، عدم علم است و عدم ، آفرينش ندارد . بنابر اين، بايد احاديثى را كه دلالت بر خلقت جهل دارد، توجيه كرد . ليكن با تأمّل در اين روايات ، معلوم مى شود كه مقصود از خلقت جهل، آفرينش شعور مرموزى است در مقابل عقل كه به لحاظ آنكه انسان را به كارهاى ناشايست دعوت مى كند ، «جهل» و «حمق»، و به لحاظ آنكه او را به زشتى ها وا مى دارد ، «نفس أمّارة بالسوء» و به لحاظ آنكه كارهاى زشت را لذيذ و دلپذير جلوه مى دهد ، «شهوت»[۶]ناميده مى شود ، و ويژگى هايى بدين شرح دارد :

الف) پس از عقل آفريده شد

اين خصوصيت، اشاره به آن است كه وجود جهل، يك وجود تبعى است و به دنبال آفرينش عقل با فلسفه و حكمت خاص خود ، در وجود انسان قرار داده مى شود.

ب) آفرينش از تلخى و تاريكى

در مقابل نيروى عقل كه از نور آفريده شده، نيروى جهل از تلخى و تاريكى آفريده شده است و اين اشاره بدان است كه مقتضاى نيروى جهل، نديدن حقايق، گرايش به باورهاى موهوم و اخلاق و اعمال ناشايست و در يك جمله، ضلالت و گمراهى است[۷]و ثمرى جز تلخى و ناكامى ندارد .

ج) باطل گرايى محض

برخلاف عقل، نيروى جهل، تسليم محض باطل است و اگر تنها باشد ، هيچ گاه از حقّ تبعيت نمى كند .

فقال له: «أدبر» فأدبر، ثمّ قال له: «أقبل» فلم يقبل[۸].

پس [خداوند] بدو [جهل] فرمود : «پشت كن»، او نيز پشت كرد. سپس بدو فرمود: «رو آور». پس رو نياورد .

۳ . تركيب عقل و جهل

يكى از مهمترين نكاتى كه درباره خلقت عقل و جهل، قابل تأمّل است ، مسئله تركيب اين دو عنصر در وجود انسان است . امام على عليه السلام درباره شرح اين تركيب فرمود :

إنّ اللّه ـ عزّوجلّ ـ ركّب في الملائكة عقلاً بلا شهوة ، وركّب في البهائم شهوة بلا عقل ، وركّب في بني آدم كليهما[۹].

خداوند، در نهاد فرشتگان، خردى بدون شهوت نهاد و در چارپايان، شهوتى بدون خرد آفريد؛امّا در آدميان، خرد و شهوت را با هم قرار داد.

عنصر جهل در اين سخن، شهوت ناميده شده است . فرشتگان، فقط از عنصر عقل برخوردارند و بهائم، فقط از عنصر شهوت. فرشته، عقل محض است و بهيمه، جهل محض . انسان نيز تركيبى است از عقل و جهل ، يا عقل و شهوت ، يا عقل و نفس امّاره .

۴ . حكمت تركيب عقل و جهل

مهمترين مسئله در مورد آفرينش عقل و جهل ، حكمت و فلسفه تركيب اين دو عنصر متضاد است . امّا چرا خداوند حكيم، به انسانْ نفس امّاره داد؟ چرا به او شهوت داد تا به جاهليت گرايش پيدا كند؟ چرا به انسان، مانند فرشته، عقل بدون شهوت داده نشد تا هرگز گِرد زشتى ها نگردد؟

پاسخ اين است كه: چون خداوند حكيم مى خواست انسان بيافريند ؛ چون مى خواست موجودى بيافريند كه بتواند انتخاب كند . فلسفه و حكمت و رمز تركيب عقل و جهل در انسان، آفرينش موجودى آزاد و انتخابگر است .

فرشتگان چون شهوت ندارند ، صدور اعمال ناشايست از آنها ممتنع است[۱۰]؛ لذا نمى توانند جز راهى را كه عقل مى گويد ، انتخاب كنند. بهائم نيز چون عقل ندارند، نمى توانند جز راهى را كه شهوتْ آنها را بدان مى خواند ، انتخاب كنند ؛ امّا انسان، چون آميخته اى است از عقل و شهوت ، آزاد است و مى تواند انتخاب كند .

آنچه موجب برترى خميرْ مايه انسان بر ساير پديده هاست، آزادى و قدرت انتخاب اوست و شايد همين امر، موجب شد كه آفريدگار، هنگام آفرينشْ به خود تبريك گويد.[۱۱]از اين رو ، از پيامبر اسلام روايت شده كه فرمود:

ما من شيء أكرم على اللّه من ابن آدم. قيل: «يا رسول اللّه ! ولا الملائكة؟»، قال: الملائكة مجبورون بمنزلة الشّمس والقمر .[۱۲]

هيچ چيزى نزد خداوند گرامى تر از فرزندان آدم نيست . گفته شد : حتّى فرشتگان ؟ فرمود : فرشتگان مانند ماه و خورشيد مجبورند .

البته اين فضيلت ، بالقوه هنگامى فعليت مى يابد كه انسان از اين آزادى در جهت تكامل اختيار خود، بهره بردارى نمايد؛ امّا اگر از آزادى سوء استفاده كند و در مصاف عقل وشهوت ، عقلْ مغلوب گردد ، نعمت آزادى به نقمت تبديل مى گردد . لذا امام عليه السلام در ادامه سخنى كه در تبيين تركيب عقل و جهل از ايشان نقل كرديم ، مى فرمايد :

فمن غلب عقله شهوته هو خير من الملائكة ، ومن غلبت شهوته عقله فهو شرّ من البهائم.[۱۳]

آنكه عقلش بر شهوتش پيروز گردد از فرشتگان برتر است، و آنكه شهوتش بر عقلش غالب گردد، از چارپايانِ پست است .


[۱]ر . ك : حديث ۹ و ۱۲ و ۲۷۲ .

[۲]ر . ك : ص ۵۱: «ارزش خرد» .

[۳]ر . ك : ص ۳۱ .

[۴]ر . ك : حديث ۲۷۲ .

[۵]ر . ك : حديث ۱۲ .

[۶]ر . ك : حديث ح ۱۱ .

[۷]ر . ك : ص ۲۹۲ .

[۸]ر . ك : حديث ۱۲ .

[۹]ر . ك : حديث ۱۱ .

[۱۰]سوره تحريم ، آيه ۶ : «لا يَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُم وَيفْعلُونَ ما يُؤمَرونَ . از آنچه خدا به آنان دستور داده، سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مأمورند، انجام مى دهند» .

[۱۱]سوره مؤمنون، آيه ۱۲ ـ ۱۴ . «و به يقين ايشان را از عصاره اى از گل آفريديم .. . آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است» .

[۱۲]شعب الإيمان ج ۱، ص ۱۵۳ و ۱۷۴، تاريخ بغداد ج ۴، ص ۴۵ (ش ۱۶۵۲)، الفردوس ج ۴، ص ۱۰۵ (ش ۶۲۳۱) ، كنزالعمّال ج ۱۲ ، ص ۱۹۲ (ش ۳۴۶۲۱) .

[۱۳]ر . ك : حديث ۱۱ .