فاطمه (س) اسوه سادگى و دورى از تشريفات در زندگى است.
فاطمه[۱](س) اسوه سادگى و دورى از تشريفات در زندگى است . او به عنوان دختر برترين و آخرين پيامبر خدا كه فرمان روايى و رهبرى همه جزيرة العرب را نيز در دست داشت ، و نيز همسر بزرگ ترين سردار اسلام ، بسيار آسان و راحت مى توانست از دست رنج خود و همسر رشيدش ، به خانه و و فرزندانش بپردازد و براى خويشتن ، جامه هاى فاخر و زيورآلات متعدّد تهيّه كند ؛ امّا او كه معناى زندگى را در بندگى و ساده زيستى مى يافت ، به پوستينى براى بستر شبانه و رفع نياز روزانه بسنده كرد و به جاى دست در حلقه و دستبند نمودن ، دستاس زندگى را چرخاند و بى خادم و ياور ، همه كارهاى درون خانه را به انجام رساند . فاطمه(س) در طول زندگى خود ، در سايه تربيت هماره و مراقبت دائمىِ پدر بزرگوار خويش به سر مى برد . يك نمونه هنگامى است كه رنج كارِ مداوم و نگهدارى از چند فرزند پياپى ، اين دختر نوجوان را به خدمت پدر كشاند تا خادمى طلب كند ؛ امّا پيامبر صلى اللّه عليه و آله ذكرهايى را توشه راهش نمود تا به جاى خدمتكار ، از اتّصال به خداوند و معنويت حقيقى ، براى گذر از دشوارى هاى زندگى كمك بگيرد .[۲]
بار ديگر ، چون پرده اى بر در خانه آويخته بود و دو فرزند دلبندش ، حسن و حسين را به زيورى از نقره آراسته بود ، با اندك تغييرى در رفتار پيامبر صلى اللّه عليه و آله متوجّه شد كه خاندان پيامبر صلى اللّه عليه و آله بايد از طيّبات حلال زندگى نيز دست بشويند تا در سراى جاويد ، هر چه بيشتر عزيز و عزيزتر باشند .[۳]نيز فاطمه(س) آن گاه كه به آيين همه زنان ، گردنبند زرّين حاصل از غنيمت جنگى شوهر رشيدش را به گردن آويخت ، خيلى زود با تَذكار ساده پدر ، به ياد آورد كه او دختر پيامبرى است كه وقتى ميان فقر و غنا ، مخيّر شد، فقر را اختيار كرد و با همه قدرتش به سان هيچ يك از جبّاران نيست . پس دخترش هم بايد حتّى از آنچه حلال است نيز بگذرد تا كوچك ترين شباهتى به دختران جبّاران نداشته باشد .[۴]فاطمه(س) مى دانست كه اسوه شدن و ملاك و نشان رضايت و خشم الهى بودن ، نيازمند ايثار و بخشيدن گردنبندى است كه هر زن ديگرى نيز آن را در گردن دارد .[۵]
[۱]به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى عبد الهادى مسعودى .
[۲]ر . ك : ص ۸۳ (درخواست خدمتگزار از پيامبر صلى اللّه عليه و آله).