ماجرای لیلة المبیت

پرسش :

ماجرای لیلة المبیت و شجاعت امام علی(ع) در آن شب چیست؟



پاسخ :

خداى متعال مى فرمايد :  «و از مردم ، كسى است كه جان خود را در طلب رضايت خدا به معرض فروش مى نهد، و خداوند به بندگانش مهربان است»  .

آيين الهى در جزيرة العرب ، اندك اندك گسترده مى گشت و گل بانگ محمّدى بر مى خاست و بازتابش در كرانه هاى آن سرزمين ، انعكاس مى يافت . يثرب ، از جمله سرزمين هايى بود كه نداى حق را شنيده بود . در مراسم حج ، تنى چند از يثربيان به محضر پيامبر خدا رسيده بودند و در نهان ، پيمان بسته بودند .

از سوى ديگر ، مشركان بر ستمگرى خود افزوده بودند و شكنجه و اختناق را به اوج رسانده ، دامنه آزار مسلمانان را بسى گسترده بودند . پيامبر صلى الله عليه و آله به «هجرت» فرمان داد . بدين سان ، مسلمانان براى رهايى از جور و ستم مشركان ، راهى يثرب شدند . مشركان با تمام توان كوشيدند تا از اين حركت جلوگيرى كنند ؛ امّا كسانِ بسيارى همه آنچه را در مكّه داشتند ، رها كردند و با شتاب بيرون آمدند .

اين حركت ، مشركان را به وحشت انداخت ؛ زيرا آنان در اين انديشه بودند كه اگر جمعيتى عظيم در يثرب گِرد آيند و يارى گروهى از يثربيان را نيز جلب كنند و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز از مكّه بيرون رود و به آنان ملحق شود ، براى آنها ، بويژه براى كاروان هاى تجارتى آنان ، بزرگ ترين تهديد خواهد بود . از اين رو ، تصميم گرفتند عليه پيامبر خدا كه هنوز در مكّه بود ، به جِد ، چاره انديشى كنند و كار را يكسره سازند .

بدين ترتيب ، گِرد هم آمدند و در رايزنى با هم ، پيشنهاد «اخراج» و «حبس» را كارا ندانستند و بر كشتن پيامبر خدا ، هم داستان شدند . پيامبر صلى الله عليه و آله با پيك وحى ، از توطئه شوم مشركان آگاه گشت و مأمور شد كه از مكّه خارج شود :

«... هنگامى كه كافران برايت نيرنگ كردند تا تو را در بند كشند و يا بكُشند و يا آواره ات سازند ، و آنان مكر مى كردند و خدا هم مكر مى كرد ، و خداوند ، بهترينِ مكر كنندگان است»  .

مشركان ، پس از طرح نقشه قتل و چگونگى اجراى آن ، خانه پيامبر خدا را محاصره كردند ، تا پيامبر صلى الله عليه و آله از خانه بيرون نرود و چون آهنگ بيرون رفتن كرد ، با شمشير به دستانِ مشرك روبه رو شود و كار ، يكسره گردد .

پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام پيشنهاد كرد كه آن شب در بستر وى بخوابد . على عليه السلام پرسيد : [اگر چنين كنم ،] تو سالم خواهى ماند؟ .

پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ داد : «آرى» .

و على عليه السلام با اعلام آمادگى براى كشته شدن در بامداد و به هنگام رويارويى با مشركان ، از اين پيشنهاد استقبال كرد و بر اين موهبت عظيم ، سجده شكر به جا آورد .

على عليه السلام ، بُرد يمانى سبز رنگى را كه پيامبر خدا به هنگام خواب به روى خود مى كشيد ، بر روى خود افكند و با اطمينان در بستر پيامبر خدا آرميد .

على عليه السلام ، شهامت خود را در حدّ اعلا نشان داد و آن گاه كه بدون سلاح ، بدن خود را در معرض شمشيرهاى آخته قرار داد ، شجاعت را معنا كرد . شجاعتى اين گونه ، منحصر به امام على عليه السلام است .

اين ايثار شگفت ، كرّوبيان را به تحسين وا داشت . خداوند به اين نمايش شگفتِ از خودگذشتگى بر فرشتگان باليد و اين آيه كريم را براى جاودانه كردن اين منقبت و بزرگداشت اين ايثار گرى و اين فضيلت والا به رواق تاريخ ، فرو فرستاد :

«و از مردم ، كسى است كه جان خود را در طلب رضايت خدا به معرض فروش مى نهد ، و خداوند به بندگانش مهربان است ...»  .

پس از آن شب ، على عليه السلام به غار ثور مى رفت و مايحتاج پيامبر صلى الله عليه و آله و همراهش را بدانها مى رساند . پيامبر صلى الله عليه و آله ، على عليه السلام را به اداى امانت ها سفارش كرد و خود ، رهسپار مدينه شد .

پس از آن ، على عليه السلام ، به همراه مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه عليها السلام ، دختر پيامبر خدا و فاطمه دختر زبير ، از مكّه خارج شد و آهنگ يثرب كرد . قريش از اين حركت آگاه شدند و چون سوارانى به تعقيبش فرستادند و خواستند جلوى وى را بگيرند ، با برخورد شجاعانه وى روبه رو شدند و ناكام بازگشتند .

پيامبر صلى الله عليه و آله در محلّه قبا به انتظار على عليه السلام نشسته بود و چون على عليه السلام به ايشان ملحق شد ، همگى به سوى يثرب حركت كردند .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت