حكمت رجعت

پرسش :

حكمت رجعت چیست؟



پاسخ :

حكمت هاى رجعت را نبايد به عنوان دليل عقلى قطعى در نظر گرفت؛ بلكه هر يك از آنها در جهت معقول سازى و قابل فهم كردن مسئله به كار مى آيد. فايده اين حكمت ها، آن است كه ذهن انسان را براى فهم و پذيرش موضوع، آماده مى كنند و مانع انكار بى جا و جاهلانه مى شوند. براى رجعت، چند حكمت متصوّر است:

۱. پاداش صالحان و مجازات مجرمان. ساختار اين جهان، بر اساس عدل است.[۱]پس اين انتظار به جاست كه روزى در همين زندگى دنيا، ظالمانى كه خون مستضعفان را در شيشه كرده اند، به سزاى اعمال خود برسند. البتّه مجازات اصلى، در آخرت خواهد بود؛ زيرا دنيا ظرفيت كافى براى مجازات مجرمان را ندارد؛[۲]امّا بر اساس قاعده عقلانى «ما لا يدرك كلّه، لا يترك كلّه؛ آنچه نمى توان به همه اش رسيد، همه اش رها نمى شود»، خوب است كه در اين جا هم به سزاى اعمالشان برسند و بخشى از مجازات خود را دريابند. بنا بر اين، جا دارد كه به هنگام برپايى دولت عدل مهدوى عليه السلام ، بهترين ها و بدترين ها باز گردند تا خوبان از بدان، انتقام كشند و در اقامه عدالت، مشاركت كنند و سينه هايشان را از داغ ظلم، شفا دهند[۳]و عزّت يابند و ايّام دولت حق را ببينند و از آن بهره مند گردند.

۲. تقويت اميد و آمادگى منتظران. فايده ديگر اعتقاد به رجعت، ايجاد اميد و حركت در جمع مؤمنان براى آماده سازى خود است. اگر مؤمنان خالص، امكان درك زمان دولت موعود حق را پيدا كنند، همين، مردمان را تشويق مى كند كه خود را مصداق چنان مؤمنانى بگردانند. همچنين اميدشان افزوده مى گردد و مى دانند زحماتى كه مى كشند، در دنيا نيز ثمر خواهد داد.

۳. ايجاد فرصت عمل براى شمارى از نيكان. اولياى خدا و پيامبرانى كه در زندگى خود، توفيق كامل يارى و نصرت حق را نيافتند و مردم، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفيت هاى وجودى خود را آن چنان كه مى توانستند، متحقّق كنند، اينك اين امكان را مى يابند كه به آن ظرفيت ها تحقّق بخشند و به كمال لايق خويش دست يابند. از اين ره گذر، مردم جهان نيز بهره مند مى شوند. مؤمنان طراز اوّل نيز چنين حكمى دارند. آنان كه ظرفيت هاى بيشترى براى عمل در راه حق داشته اند، امّا به دليل عمل سران كفر و نفاق، از راه باز مانده اند، جا دارد كه دوباره به زندگى باز گردند تا ضمن نصرت دولت حق، خود به مراتبى برتر در سير إلى اللَّه دست يابند.

مى توان حدس زد كه اين فرصت، ويژه كسانى است كه همّت و انديشه برترى داشته و بيش از آنچه برايشان ميسّر شده، در انديشه گذرانده اند و نيّت آن را داشته اند كه در راه حق، اعمال بزرگ ترى انجام دهند؛ امّا كسانى كه تغيير شرايط و ادامه حياتشان، تغييرى در عملكرد آنها ايجاد نمى كرد، و به آنچه برايشان ميسّر شد، بسنده مى كردند، ضرورتى براى رجعت آنها وجود ندارد. اين گروه، همان مردم متوسّطاند.

به بيان ديگر، مقتضاى عدل الهى، آن است كه فرصت عمل براى همه فراهم آيد و در قيامت، كسى نتواند بگويد: اگر شرايط و فرصت ديگرى مى داشتم، مى توانستم بيشتر در راه خدا مجاهده كنم. بر اين اساس، متوسّطان از مردم، اعم از مؤمن و كافر، به آنچه رخ داده، اكتفا مى كنند. دو گروه نخبه باقى مى ماند: گروه كافران كه از همه ظرفيت خود، بهره گرفته و هر چه توانسته اند، كرده اند. آنان دستشان باز بوده و اگر بيشتر عمر مى كردند، به همان طريق قبلى ادامه مى دادند؛ و گروه مؤمنان طراز بالا، كه دستشان براى بسيارى از كارها بسته بوده و نتوانسته اند تمام ظرفيت خود را تحقّق بخشند و تنها در دولت عدل آخر الزمان است كه فرصت چنان اعمالى را پيدا مى كنند. حكمت بالغه پروردگار، اقتضا مى كند كه چنان فرصتى را براى اين مردمان نيك سيرت فراهم آورد.[۴]


[۱]پيامبر خدا(ص) مى فرمايد: «بالعدل قامت السماوات و الأرض؛ آسمان ها و زمين بر پايه عدل برپا شده اند»، (عوالى اللئالى: ج ۴ ص ۱۰۳ و تفسير الصافى: ج ۵ ص ۱۰۷).

[۲]زيرا مثلاً كسى كه هزاران بى گناه را كشته، تنها يك بار كشته مى شود.

[۳]اين موضوع در احاديث متعدّدى بيان شده است، از جمله در حديثى از امام رضا عليه السلام كه فرمود: «وَ تَوَدُّ النَّاسُ لَو كَانُوا أَحيَاءً وَ يَشفِى اللَّهُ صُدُورَ قَومٍ مُؤمِنِينَ؛ دوست داشتند كه شايد در آن وقت زنده مى بودند، فرا مى رسد، و خداوند، سينه هاى مردم باايمان را شفا مى دهد». (الغيبة، طوسى: ص ۴۴۰ ح ۴۳۱، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۲۹۰ ح ۲۸).

[۴]اين موضوع با مسئله تفاوت ميزان ثواب در دولت عدل مهدوى و در حال غيبت، متفاوت است. در مسئله ثواب گفته مى شود : كسانى كه در زمان غيبت با همه سختى آن دوران، اهل عمل نيك هستند، نسبت به كسانى كه در دوران ظهور، همان اعمال را انجام مى دهند، ثواب بيشترى به دست مى آورند؛ زيرا بالاترين اعمال، سخت ترين آنهاست پيامبر(ص) فرمود : «أفضَلُ الأعمالِ أَضَرُّها أى أَشَقُّها» (بحار الأنوار: ج ۶۰ ص ۲۹۳). و نيز: «أَفضَلُ الأَعمالِ أَحمَزُها» (بحار الأنوار: ج ۶۷ ص ۱۹۱، مفتاح الفلاح: ص ۴۵ ؛ النهاية، ابن اثير: ج ۱ ص ۴۴۰ به نقل از ابن عبّاس با عبارت مشابه). امّا در موضوع رجعت، بحث بر سر ثواب نيست؛ بلكه بحث در باره اين است كه مؤمنان خالص، امكان به فعليت رساندن بسيارى از قابليت هاى خود را كه در دوران غيبت نيافته اند، در اين فرصت داشته باشند.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت