وضوی پیامبر(ص)

پرسش :

وضوی پیامبر(ص) چگونه بود؟



پاسخ :

ملاحظه آراى فقهاى مذاهب اسلامى، از بروز چندين اختلاف در موضوع وضو حكايت مى كند كه براى رعايت اصل اختصار، ما تنها به دو مورد از آنها نگاهى خواهيم داشت: نخست . سمت و سوى شستن دست ها، دوم . مسح يا شستن پاها.

ابتدا شايسته است تنها آيه قرآنى مربوط به وضو ، ملاحظه گردد:

(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمتُم إِلَى الصَّلاةِ فَاغسِلُوا وُجُوهَكُم وَ أَيدِيَكُم إِلَى المَرافِقِ وَ امسَحُوا بِرُؤُسِكُم وَ أَرجُلَكُم إِلَى الكَعبَينِ .[۱]اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه به نماز مى ايستيد، صورت و دست ها را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا مفصل ها [يا برآمدگى پشت پا ]مسح كنيد!) .

سمت و سوى شستن دست ها

در حديثى ، از امام باقر عليه السلام وضوى پيامبر(ص) اين گونه نقل شده است :

عُمَرُ بنُ أُذَينَةَ عَن زُرَارَةَ وَ بُكَيرٍ أَنَّهُمَا سَألَا أَبَا جَعفَرٍ عليه السلام عَن وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ، فَدَعَا بِطَستٍ أَو تَورٍ فِيهِ مَاءٌ ، فَغَمَسَ يَدَهُ اليُمنَى ، فَغَرَفَ بِهَا غُرفَةً ، فَصَبَّهَا عَلَى وَجهِهِ ، فَغَسَلَ بِهَا وَجهَهُ ، ثُمَّ غَمَسَ كَفَّهُ اليُسرَى ، فَغَرَفَ بِهَا غُرفَةً ، فَأَفرَغَ عَلَى ذِرَاعِهِ اليُمنَى ، فَغَسَلَ بِهَا ذِرَاعَهُ مِنَ المِرفَقِ إِلَى الكَفِّ لَا يَرُدُّهَا إِلَى المِرفَقِ ، ثُمَّ غَمَسَ كَفَّهُ اليُمنَى ، فَأَفرَغَ بِهَا عَلَى ذِرَاعِهِ اليُسرَى مِنَ المِرفَقِ وَ صَنَعَ بِهَا مِثلَ مَا صَنَعَ بِاليُمنَى ، ثُمَّ مَسَحَ رَأسَهُ وَ قَدَمَيهِ بِبَلَلِ كَفِّهِ لَم يُحدِث لَهُمَا مَاءً جَدِيداً.[۲]عمر بن اذينه ، از زراره و بكير - كه از امام باقر عليه السلام در باره وضوى پيامبر خدا(ص) پرسيدند - ، نقل كرده است كه ايشان كاسه آبى خواست . پس دست راست خود را در آن فرو برد و مشتى آب برگرفت و بر صورت خود ريخت و با آن صورتش را شست . سپس دست چپ خود را در آن فرو برد و مشتى آب برداشت و بر دست راست خود ريخت و با آن از آرنج تا كف دستش را شست، در حالى كه دست خود را به سوى آرنج نمى كشيد . آن گاه دست راستش را در آن فرو برد و مشتى آب برداشت و بر دست چپ خود از آرنج ريخت و با آن چنان كرد كه با دست راستش كرده بود. سپس سر و پاهايش را با رطوبت كف دستش مسح كرد و آب ديگرى را براى آن به كار نگرفت .

بر پايه اين روايت و نظاير آن ،[۳]پيروان اهل بيت عليهم السلام معتقدند كه پيامبر خدا(ص) در وضو، دستان مبارك خود را از بالا به پايين يعنى از آرنج تا نوك انگشتان مى شست و اين ، بِدان معناست كه آيه وضو به دست پيامبر(ص) تفسير شده است. ضمناً اين نكته در باره آيه وضو قابل توجّه است كه اصولاً مخاطبان از ظاهر عباراتى نظير آيه وضو، محدوده انجام عمل مورد نظر را برداشت مى نمايند . آن گاه در مقام عملى كردن آن خواسته، معمولاً از بالا به پايين اقدام مى كنند. مثلاً اگر پزشك بگويد : پايت را تا زانو با آب سرد بشوى، يا صاحب خانه بگويد: ديوارهاى اين اتاق را تا سقف رنگ آميزى كن، به طور طبيعى، هر يك از بيمار و رنگ كار، سخن گوينده را بر تعيين محدوده مورد نظر او حمل مى كند و در نتيجه آنچه را كه به دليل آسان تر بودن يا عوامل ديگر، به صورت ناخودآگاه در ميان مردم معمول است ، انجام مى دهد ، يعنى شستن پاها و رنگ آميزى كردن ديوارها از بالا به پايين . و چه بسا هرگز اين مطلب به ذهنشان خطور نكند كه پزشك و صاحب خانه با گفتن «تا زانو» و «تا سقف» در صدد تعيين سمت و سوى عمل خواسته شده و نقطه انتهايى انجام آن بوده است.

اما به هر تقدير، آنچه در نزد پيروان اهل بيت عليهم السلام اين برداشت قرآنى را قطعيت مى بخشد ، احاديث معتبرى هستند كه بر انجام دادن وضو از آرنج به سوى سرِ انگشتان دلالت مى كنند. در مقابل، تمام مذاهب اهل سنّت، شستن دست ها در وضو را به هر صورتى كه باشد ، كافى دانسته، هر چند به نظر آنان، شروع از سرِ انگشتان به سوى آرنج ، افضل است.[۴]

مسح پاها يا شستن آنها

بر پايه حديثى كه از امام باقر عليه السلام در توصيف وضوى پيامبر خدا(ص) آمد ، ايشان پاهاى خود را مسح مى فرمود. اين مطلب در حديث زير كه منابع حديثى اهل سنّت آن را نقل كرده اند نيز تأييد شده است:

عَبّاد بن تَميم عن أبيه : رَأَيتُ رَسولَ اللَّهِ(ص) يَتَوَضَّأُ و يَمسَحُ بِالماءِ عَلى  رِجلَيهِ  .[۵]عبّاد بن تميم ، به نقل از پدرش مى گويد : پيامبر خدا(ص) را ديدم كه وضو مى گرفت و با آب، پاهايش را مسح مى كرد.

همچنين در حديث عبد اللَّه بن عمرو بن العاص كه به زعم اهل سنّت، مستند شستن پا در وضوست و ما به زودى به نقل و نقد آن خواهيم پرداخت ، با عبارت «فَجَعَلنا نَمسَحُ عَلى  أرجُلِنا» اعتراف شده كه روش معمول پيش از آن، مسح پاها بوده است .

بر اين اساس، اهل بيت عليهم السلام و پيروان آنان به پيروى پيامبر خدا(ص)، مسح پاها را از واجبات وضو دانسته و شستن آنها را ناروا مى شمارند. پژوهش دقيق متون و دوره هاى تاريخى نشان داده است كه شستن پاها در وضو، تا ساليانى پس از رحلت پيامبر گرامى و لااقل تا پايان دوران دو خليفه نخست و اندكى از دوره خليفه سوم مطرح نبوده؛ امّا عثمان، تلاش ويژه اى جهت جاى گزين ساختن روش جديد وضو نموده كه در آن ، پاها بايد به جاى مسح شدن شسته شوند . شاهد اين سخن، فقدان كمترين گزارش از بروز اختلاف ميان مسلمانان در باره مسح پا در وضو در دوره دو خليفه نخست است ، به گونه اى كه حتّى يك روايت نيز از خليفه اوّل و دوم با انگيزه انجام وظيفه حاكم اسلامى در دفاع از سنّت نبوى و تبيين چگونگى وضوى پيامبر(ص) و نكوهش پايه گذاران روش جديد در وضو، صادر نشده است. چنين روايتى ، نه تنها از دو خليفه ، بلكه از راويان پُرروايتى همچون ابو هريره كه در هر خُرد و كلانى رواياتى را از پيامبر(ص) نقل كرده اند نيز حكايت نشده است ، چنان كه عبد اللَّه بن عمر، ابو سعيد خدرى، جابر بن عبد اللَّه، عبد اللَّه بن مسعود و ده ها صحابى نام آشنا و پُرروايت ديگر نيز مطلقاً روايتى را در باره «وضوى پيامبر(ص) با شستن پا» نقل نكرده و كمترين هشدارى نسبت به التزام به روش اصيل نبوى در وضو ، از خود بروز نداده اند. اين ، خود به خوبى نشان مى دهد كه در ميان معاصران پيامبر(ص)، به خاطر مشاهده وضوى چندين و چند ساله ايشان - كه به گواهى روايات پيشين ، مسح پاها بخشى از آن بوده - ، در موضوع وضو، اختلافى پديد نيامده است.

در اين ميان ، تنها عثمان بن عفّان ، عبد اللَّه بن عمرو بن عاص و دو سه تن ديگر - كه روايت هايشان با تعارض يا موانع ديگرى مواجه است - هستند كه براى نخستين بار از وضوى مشتمل بر «شستن پا» سخن گفته و آن را از پيامبر خدا(ص) حكايت كرده اند، و البته شمار روايات عثمان كه روايت زير نيز از جمله آنهاست ، بسيار بيشتر از ديگر افراد است:

عن ابن شهاب أنّ عطاء بن يزيد أخبره أنّ حمران مولى عثمان أخبره أنّه رأى عثمان بن عفّان دعا بإناء ، فأفرغ على كفّيه ثلاث مرار ، فغسله ، ثمّ أدخل يمينه فى الإناء ، فمضمض و استنشق ، ثمّ غسل وجهه ثلاثاً و يديه إلى المرفقين ثلاث مرار ، ثمّ مسح برأسه ، ثمّ غسل رجليه ثلاث مرار إلى الكعبين ، ثمّ قال : قال رسول اللَّه(ص) : مَن تَوَضَّأَ نَحوَ وُضوئى هذا ، ثُمَّ صَلّى  رَكعَتَينِ لا يُحَدِّثُ فيهِما نَفسَهُ غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ  .[۶]ابن شهاب مى گويد: عطاء بن يزيد به او خبر داده كه حمران وابسته عثمان به او خبر داده كه وى عثمان بن عفّان را ديده كه كاسه آبى خواست و سه بار بر كف دستان خود آب ريخت و آنها را شست . سپس دست راست خود را درون كاسه برد و مضمضه و استنشاق كرد . آن گاه سه بار صورت خود و دستانش را تا آرنج شست . سپس سر خود را مسح كرد و سه بار پاهايش را تا غوزك شست و گفت: پيامبر خدا(ص) فرمود: هر كس همانند اين وضويم وضو بسازد و سپس دو ركعت نماز بخواند و در آن با خود سخن نگويد ، گناهان پيشين او بخشيده مى شوند.

نگاهى به روايت عبد اللَّه بن عمرو

روايت صحيح البخارى از عبد اللَّه فرزند عمرو بن العاص در باره شستن پاها در وضو ، اين چنين است:

تخلّف [عنّا] النبى(ص) فى سفرة سافرناها ، فأدركنا و قد أرهقتنا الصلاة و نحن نتوضّأ ، فجعلنا نمسح على أرجلنا، فنادى بأعلى صوته: وَيلٌ لِلأَعقابِ مِنَ النّارِ! مرّتين أو ثلاثاً.[۷]در سفرى بوديم كه پيامبر(ص) از ما عقب ماند و سپس به ما رسيد، در حالى كه زمان نماز فرا رسيده بود و ما وضو مى گرفتيم و پاهايمان را مسح مى كرديم . پس با صداى كاملاً بلند ، دو يا سه بار ندا داد: واى از آتش بر پاشنه هاى پا!

اين روايت با فرض صحّت، دلالتى بر شستن پا در وضو ندارد و به نظر مى رسد كه ناظر به وضعيت اعراب تازه مسلمان شده اى باشد كه به دليل انس با فرهنگ جاهلى ، چه بسا به استفاده از پاپوش هاى مناسب خو نكرده بودند، علاوه بر اين كه شايد به حسب عادات جاهلى ، ايستاده نيز بول مى كردند و طبعاً دچار آلودگى و نجس شدن پاها مى شدند. از سوى ديگر ، به هيچ وجه بعيد نيست كه در آن شرايط فرهنگى، آنان با همان آلودگى پاهاى خود، به نماز مى ايستادند؛ كارى كه مى توانست نقد هدايتگرانه پيامبر خدا(ص) را متوجّه خود سازد.

بر اين اساس ، فرموده پيامبر(ص) را بايد تلاشى در راستاى اصلاح اين عادت ناپسند و تشويق به سمت تطهير پاهاى آلوده ، در آستانه نماز ارزيابى كرد. اما اين كه «مسح پا» كه به تصريح راوى تا آن روز ، جزئى از وضو بوده، با اين سخن پيامبر خدا(ص) جاى خود را به «شستن پا» داده باشد ، ادّعايى است كه بيش از پندار راوى، مؤيّد ديگرى ندارد و دلالتى در روايت فوق نسبت به آن، به چشم نمى خورد.

گفتنى است در تأكيد بر سنّت نبوى در مسح كردن پاها در وضو، آيه وضو - كه در ابتداى اين پژوهش آورديم - نيز آشكارا به مسح پاها و نه شستن آنها فرمان مى دهد.

اين ، در حالى است كه اهل سنّت، افزون بر روايات عثمان و برخى افراد ديگر كه ادّعا كرده اند پيامبر خدا(ص) در وضو، پاهاى خود را مى شسته، اِعراب نصب واژه «أرجُلَكم (پاهايتان)» در آيه وضو را مستند قرآنى خود قرار داده و آن را نشانه عطف اين كلمه بر واژه منصوب «وُجوهَكم (صورت هايتان)» دانسته اند. طبعاً در اين فرض، حكم شستن صورت به معطوفٌ عليه يعنى پاها نيز سرايت مى كند.

نقد استدلال به اِعراب نصب «أرجلَكم»

از نظر مفسّران و فقيهان شيعى ، اعراب نصب كلمه «أرجلَكم» ، دلالتى بر شستن پاها در وضو ندارد؛ زيرا :

اوّلاً: كلمه «أرجلكم» توسط قاريان متعدّدى همچون : ابن كثير ، حمزه ، ابو عمرو و عاصم در روايت ابو بكر از او، مجرور خوانده شده است. در اين صورت ، بى ترديد ، «أرجلكم» ، معطوف بر «رؤوسكم (سرهايتان)» بوده و حكم مسح سر به پاها سرايت داده مى شود.

ثانياً: در قرائت هايى كه «أرجلَكم» منصوب است مانند قرائت نافع ، ابن عامر و عاصم در روايت حفص از او، نيز همچنان حكم پاها مسح است؛ زيرا «أرجلَكم» ، عطف بر محلّ نصب «رؤوسكم» است.

توضيح ، اين كه : واژه «امسحوا» به خودى خود ، متعدّى است و براى منصوب ساختن مفعول خود ، نيازمند حرف جر نيست. بر اين اساس ، «با»ى افزوده شده به واژه «رؤوسكم»، به اصطلاح ، «با»ى تبعيضيّه است كه نشان مى دهد مسحِ بخشى از سر ، كافى است ، چنان كه پيروان اهل بيت عليهم السلام به تبعيّت از خاندان رسالت، مسح سر را چنين انجام مى دهند. بنا بر اين ، كلمه «رؤوسكم» در محلّ نصب است و منصوب شدن «أرجلَكم» ، ناشى از عطف آن بر محلّ ياد شده است. فخر رازى در تفسير خود، ذيل آيه وضو ، اين تركيب را پذيرفته و آن را مذهب مشهور نحويان خوانده است .[۸]از سوى ديگر ، حسب قواعد دانش نحو، با وجود عامل اِعرابى نزديك تر، تا قرينه اى نباشد ، روا نيست اِعراب كلمه اى را تحت تأثير عامل دورتر بدانيم. از اين رو در آيه وضو، كلمه «فامسحوا» كه به «رؤوسكم» نزديك تر است ، مجالى را براى تأثيرگذارى عامل دورتر يعنى «فاغسلوا» باقى نمى گذارد. از اين رو ، از ابن عبّاس چنين نقل شده است كه:

اِنّ الناسَ أبَوا إلّا الغَسلَ و لا أجِدُ فى كتابِ اللَّه إلّا المَسحَ  .[۹]مردم [در اثر تبليغات صورت گرفته ] جز شستن [پاها] را نپذيرفتند، در حالى كه در كتاب خدا، جز مسح [پاها] را نمى يابم .

همچنان كه در باره وى ، گفته شده است كه:

كان يقول: الوُضوءُ غَسلتانِ و مَسحَتانِ  .[۱۰]همواره مى گفت: وضو ، دو شستن و دو مسح دارد.


[۱]مائده: آيه ۶ .

[۲]الكافى: ج ۳ ص ۲۵ ح ۵.

[۳]ر . ك : الكافى : ج ۳ ص ۲۴ (باب صفة الوضوء).

[۴]ر . ك: الفقه على المذاهب الخمسة: ص ۸۰ .

[۵]معجم الزوائد: ج ۱ ص ۵۳۷ ح ۱۱۹۲ .

[۶]صحيح البخارى: ج ۱ ص ۷۱ ح ۱۵۸.

[۷]صحيح البخارى: ج ۱ ص ۳۳ ح ۶۰.

[۸]ر . ك : تفسير الفخر الرازى : ج ۱۱ ص ۱۶۱. گفتنى است فخر رازى با وجود اعتراف به اين كه آيه وضو بر مسح پاها دلالت دارد ، همچنان به شستن پاها معتقد است. وى دليل خود را رواياتى مى داند كه اهل سنّت در اين باره، نقل كرده اند.

[۹]سنن ابن ماجة: ج ۱ ص ۱۵۶ ح ۴۵۸.

[۱۰]كنز العمّال: ج ۹ ص ۴۳۳ ح ۲۶۸۴۰.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت