اذان در عصر پیامبر(ص)

پرسش :

در عصر پیامبر اسلام(ص) چگونه بوده است؟



پاسخ :

اذان[۱]علاوه بر يادآورى وظيفه فردى، يك شعار سياسى - اجتماعى نيز هست . از اين رو شايسته است كه در جوامع اسلامى، هر شب و روز، شعار توحيد و نفى شرك و دعوت به ارزش هاى دينى با صداى بلند تكرار شود. با اين همه و با وجود اهتمام پيامبر خدا(ص)، متأسفانه پس از رحلت ايشان ، اذان در معرض تغييراتى قرار گرفت و برخى بندهاى آن به اتكاى برداشت هاى فردى، كاسته يا افزوده شد.

گفتنى است بر پايه آموزه هايى كه از امامان اهل بيت عليهم السلام به ما رسيده ، در شبى كه پيامبر خدا(ص) به معراج برده شد، همزمان با رسيدن به بيت المعمور و فرا رسيدن وقت نماز، جبرئيل ، اذان و اقامه گفت و فرشتگان و پيامبران ، به امامت پيامبر(ص) به نماز ايستادند. امام باقر(ع) نيز بندهاى اذان جبرئيل را به همان گونه و ترتيب ، به شيعيان خود آموخته است .

از آن پس، پيامبر خدا بلال را براى گفتن اذان ، با همان بندهاى مشخّص، مأمور ساخت و او نيز تا پايان حيات ايشان ، آن اذان را ندا مى داد .[۲]

گفتن «الصلاة خير من النوم» در اذان صبح

آيا گفتن عبارت «الصلاة خيرٌ من النوم» كه از آن با عنوان «تثويب» ياد مى شود، در اذان نماز صبح در روزگار پيامبر(ص) سابقه داشته است؟

در پاسخ بايد گفت: هر چند شمارى از روايات اهل سنّت ، آن را آموزش پيامبر(ص) و برخى ديگر ، آن را اقدام بلال دانسته اند كه به تأييد پيامبر(ص) رسيده و از اجزاى اذان گرديده است، ليكن هيچ يك از روايات مورد اشاره، از سند صحيح و قابل اعتمادى برخوردار نيستند تا بتوانند اثبات كنند كه اين عبارت ، جزء اذان دوران پيامبر(ص) بوده است.[۳]

در مقابل، شمارى از احاديث اهل بيت عليهم السلام ، گوياى آن اند كه اين جمله پس از پيامبر(ص) به اذان افزوده شده است. همسو با اين روايات، برخى روايات اهل سنّت نيز بندِ ياد شده را به دستور و يا تأييد خليفه دوم ، مستند كرده اند. از جمله ، دارقُطْنى در كتاب سنن خود با دو سند، چنين نقل كرده است:

عن ابن عمر، عن عمر أنّه قال لموذّنه: إذا بلغت «حىّ على الفلاح» فى الفجر، فقل: الصلاة خير من النوم، الصلاة خير من النوم  .[۴]ابن عمر نقل مى كند كه عمر به مؤذّن خود گفت: در اذان صبح، هر گاه به «حىَّ على الفلاح» رسيدى، بگو: «الصلاة خير من النوم، الصلاة خير من النوم».

در الموطّأ مالك نيز آمده است:

إنّ المؤذّن جاء إلى عمر بن الخطّاب يؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائماً. فقال: الصلاة خير من النوم، فأمره عمر أن يجعلها فى نداء الصبح  .[۵]مؤذّن، نزد عمر بن خطّاب آمد تا او را براى نماز صبح ، خبر كند. ديد كه خوابيده است. گفت: «الصلاة خير من النوم؛ نماز ، از خواب ، بهتر است». عمر به او دستور داد كه از آن پس، اين جمله را در اذان صبح بگويد.

در المصنَّف عبد الرزّاق آمده است:

ابن جريج قال: أخبرنى عمر بن حفص أنّ سعداً أوّل من قال: الصلاة خير من النوم فى خلافة عمر... . فقال: بدعة ثم تركه و إنّ بلالاً لم يؤذن لعمر.[۶]ابن جُرَيج گفت: عمر بن حفص به من خبر داد كه سعد [مؤذّن ] ، نخستين كسى بود كه گفت: «الصلاة خير من النوم» و اين، در خلافت عمر بود ... . [عمر] گفت: بدعت است؛ امّا بعدها آن را آزاد گذاشت. بلال براى عمر، اذان نگفت .

در جامع المسانيد نيز كه در بر گيرنده روايات ابو حنيفه است ، چنين آمده است:

عن إبراهيم، قال: سألته عن التثويب فقال: هو ممّا أحدثه الناس و هو حسن ممّا أحدثوا و ذكر أنّ تثويبهم كان حين يفرغ المؤذّن من أذانه «الصلاة خير من النوم» مرّتين .

از ابراهيم روايت شده كه گفت: از او (ابو حنيفه) در باره «الصلاة خير من النوم» پرسيدم. گفت: اين ، از چيزهايى است كه مردم، [پس از پيامبر(ص) ]بدعت نهاده اند و در ميان چيزهايى كه پديد آورده اند، چيز خوبى است. او گفته است: چنين بوده كه مؤذّن ، پس از اتمام اذان ، دو بار مى گفت: «الصلاة خير من النوم؛ نماز از خواب ، بهتر است».[۷]

هرچند گزارش هاى متعدّدى حاكى از اين است كه منشأ تثويب، فرمان و يا تقرير و تأييد خليفه دوم بوده ، ليكن در حديثى از ابو الحسن(ع)، آغاز تثويب، به بنى اميّه نسبت داده شده است. متن حديث ، چنين است:

الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّومِ، بِدعَةُ بَني اُمَيَّةَ وَ لَيسَ ذلِكَ مِن أصلِ الأذانِ وَ لا بأسَ إذا أرادَ الرَّجُلُ أن يُنَبِّهَ النّاسَ لِلصَّلاةِ أن يُنادِىَ بِذلِكَ، و لا تَجعَلهُ مِن أصلِ الأذانِ، فَإنّا لا نَراهُ أذانَاً.[۸]جمله «الصلاة خير من النوم»، بدعت بنى اميّه است و جزء اذان نيست . البته اشكالى ندارد كه شخص، هر گاه كه مى خواهد مردم را به نماز متوجّه سازد، آن را بگويد؛ ولى آن را جزء اذان قرار مده؛ چون ما آن را جزء اذان نمى دانيم .

مى توان گفت كه اين احاديث، با گزارش هايى كه آغاز تثويب را عصر خليفه دوم مى دانند، قابل جمع اند، بدين سان كه پايه گذارى اين كار كه جمله «الصلاة خير من النوم» در وسط اذان يا پس از آن گفته شود، به صورت غير رسمى و محدود ، در عصر خلافت عمر صورت گرفته، تا اين كه در دوران حكومت معاويه، به طور رسمى و فراگير، جزئى از اذان صبح قرار داده شد.

گفتن «حىّ على خير العمل» در اذان و اِقامه

پيروان اهل بيت عليهم السلام بر اساس ره نمودهاى آن بزرگواران، بر اين باورند كه جمله «حىَّ على خير العمل»، در عصر پيامبر خدا(ص) يكى از اجزاى اذان و اقامه بوده و جزئيت آن، از طريق وحى به پيامبر(ص) ابلاغ شده است. شمارى از روايات و آثار موجود در منابع حديثىِ اهل سنّت،[۹]اين جزئيت را تأييد كرده اند .

اينك، اين سؤال پيش مى آيد كه: اگر جمله «حىَّ على خير العمل» در عصر پيامبر(ص) جزء اذان بوده، چه كسى و با چه انگيزه اى اين جمله را حذف كرده است؟

پاسخ اين سؤال، در برخى از احاديث اهل بيت عليهم السلام[۱۰]، اين گونه آمده كه در عصر پيامبر(ص) و دوران حكومت ابو بكر و آغاز خلافت عمر، «حىَّ على خير العمل» جزء اذان و اِقامه بوده است؛ ولى عمر، با اين استدلال كه اين جمله، موجب اهمّيت دادنِ بيش از اندازه مسلمانان به «نماز» و سستى كردن آنان نسبت به «جهاد» مى شود، آن را از اذان و اقامه حذف كرده است.

عدم هماهنگى اين استدلال با فرهنگ اصيل اسلامى ، بر كسى پوشيده نيست؛ زيرا نماز ، عالى ترين جلوه ياد خداست و هيچ عملى در نزد خداى متعال، محبوب تر از ياد او نيست و براى رهايى بنده از هر بدى در دنيا و آخرت نيز عملى سودمندتر از آن وجود ندارد. از اين رو ، جهاد يا هر عمل پسنديده ديگر ، بايد بر اين اساس ، مورد ارزيابى قرار گيرد. در حديثى در اين باره آمده است :

قالَ رسولُ اللَّه(ص): لَيسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلى اللَّهِ تعالى وَ لا أنجى لِعَبدٍ مِن كُلِّ سيّئةٍ فِى الدنيا وَ الآخِرَةِ مِن ذِكرِ اللَّهِ. قيلَ: وَ لا القتالُ فى سبيلِ اللَّهِ؟ قالَ: لولا ذِكرُ اللَّهِ لم يُؤمَر بالقِتالِ .[۱۱]پيامبر خدا(ص) فرمود : نزد خدا، كارى دوست داشتنى تر از ياد خدا نيست و [نيز] نجاتبخش تر براى بنده از بدى هاى دنيا و آخرت. گفته شد: حتّى جنگيدن در راه خدا؟ فرمود: اگر ياد خدا نبود ، به جنگيدن ، فرمان داده نمى شد.


[۱]گفتنى است احاديث و مباحث مربوط به «اذان» ، به تفصيل  در دانش نامه قرآن و حديث (ج ۲ / مدخل «اذان») و نيز به صورت مستقل در كتاب فرهنگ نامه اذان آمده است .

[۲]ر. ك: تهذيب الأحكام : ج ۲ ص ۶۰ ح ۲۱۰.

[۳]ر. ك: دانش نامه قرآن و حديث: ج ۲ ص ۳۶۶ (پژوهشى در باره بندهاى اذان) .

[۴]سنن الدارقطنى: ج ۱ ص ۲۴۳.

[۵]الموطّأ، مالك: ج ۱ ص ۷۲ ح ۸.

[۶]المصنّف، عبد الرزّاق: ج ۱ ص ۴۷۴ ح ۱۸۲۹.

[۷]جامع المسانيد: ج ۱ ص ۲۹۶.

[۸]مستدرك الوسائل: ج ۴ ص ۴۴.

[۹]ر . ك: المعجم الكبير: ج ۱ ص ۳۵۲ ح ۱۰۷۱، المصنّف، عبد الرزّاق: ج ۱ ص ۴۶۴ ح ۱۷۹۷، المصنّف، ابن ابى شيبه: ج ۱ ص ۲۴۴ ح ۳، كنز العمّال: ج ۸ ص ۳۴۲ ح ۲۳۱۷۴.

[۱۰]ر. ك: علل الشرائع: ص ۳۶۸ ح ۴ ، دعائم الإسلام: ج ۱ ص ۱۴۵.

[۱۱]كنز العمّال: ج ۲ ص ۲۴۳ ح ۳۹۳۱.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت