خشوع در لغت، قرآن و حدیث

پرسش :

خشوع در لغت، قرآن و حدیث به چه معناست؟



پاسخ :

خشوع ، در لغت

خشوع در لغت، به معناى اظهار نهايت فروتنى (خاكسارى) در برابر ديگرى با پايين آوردن سر، و نگاه كردن به زمين و فرو كاستن از صدا و نگاه است. خليل بن احمد در اين باره مى گويد:

الخشوع: رميك ببصرك إلى الأرض... و أخشعت أي طأطأت الرأس كالمتواضع. و الخشوع المعنى من الخضوع إلا أن الخضوع فى البدن و هو الإقرار بالاستخدام و الخشوع فى البدن و الصوت و البصر.[۱]خشوع ، چشم دوختن به زمين است.... أخشَعت ، يعنى : مانند متواضع ، سر به زير انداختى. خشوع با خضوع هم معناست ، جز اين كه خضوع در بدن است - و آن اعتراف به سرسپردگى است - و خشوع در بدن و صدا و چشم است.

ابن فارس نيز در تبيين معناى خشوع مى نويسد:

الخاء و الشين و العين أصل واحد يدلّ على التطامن. يقال: خشع إذا تطامن و طأطأ رأسه يخشع خشوعاً و هو قريب المعنى من الخضوع إلّا أن الخضوع فى البدن و الإقرار بالاستخذاء و الخشوع فى الصوت و البصر.[۲]خا و شين و عين ، يك اصل معنايى است و بر آرامى و فروكش كردن دلالت مى كند. گفته مى شود : «خشع» ، يعنى آرام شد و سر به زير انداخت ، خاشع شد. خشوع ، معنايى نزديك به خضوع دارد ، جز اين كه خضوع ، در بدن و اقرار به سرسپردگى است و خضوع در صدا و چشم است.

بر اساس اين تعريف و تعاريف مشابه، خشوع، نوع خاصى از اظهار فروتنى در برابر ديگرى است و اين واژه دلالتى بر فروتنى باطنى ندارد مگر به صورت ملازمه. بنا بر اين، خشوع در لغت ، تنها يك صفت ظاهرى است كه جسم و افعال ظاهرى انسان با آن توصيف مى شود.

خشوع ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم، گاه خشوع به قلب انسان نسبت داده شده، مانند:

(أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِ .[۳]آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند ، وقت آن نرسيده كه دل هايشان به ياد و حقيقتى كه نازل شده ، نرم گردد).و گاه چشم انسان با آن توصيف شده، مانند:

(خَشِعَةً أَبْصَرُهُمْ.[۴]چشم هايشان به زير افتاده).

و گاه صداها با آن توصيف گرديده است، مانند:

(وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا.[۵]صداها براى خداى مهربان ، فرو مى افتد و جز صدايى آهسته نمى شنوى).

بنا بر اين، از نظر قرآن ، خشوع، شامل فروتنى ظاهرى و باطنى (در مجموع : خاكسارى) است. در احاديث اهل بيت عليهم السلام نيز خشوع، گاه در فروتنى باطنى و توجّه كامل قلبى به خداوند عزّ وجلّ تفسير شده، چنان كه از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله نقل شده كه در تفسير خشوع مى فرمايد:

التَّواضُعُ فى الصَّلاةِ ، وَ أن يُقبِلَ العَبدُ بقَلبِهِ كُلِّهِ على  رَبِّهِ عزّ وجلّ.[۶]تواضع داشتن در نماز و اين كه بنده با تمام دل و وجود به پروردگارش عزّ وجلّ روى آورَد.

و گاه به فروتنى ظاهرى تفسير گرديده، چنان كه امام صادق عليه السلام در تفسير آيه دوم سوره مؤمنون مى فرمايد:

الخُشوعُ غَضُّ البَصَرِ فِى الصَّلاةِ.[۷]فروتنى ، پايين انداختن نگاه در نماز است.

و گاه در فروتنى قلبى و توجّه نكردن به اين سو و آن سو به كار رفته، چنان كه در حديثى از امام على عليه السلام در تفسير همان آيه آمده:

الخُشوعُ فِى القَلبِ ، وَ أن تُلينَ كِتفَكَ لِلمَرءِ المُسلِمِ ، وَ أن لا تَلتَفِتَ فى صَلاتِكَ.[۸]منظور ، فروتنى در دل است و اين كه براى مسلمانان فروتن و نرم باشى و در نماز به اين سو و آن سو رو نكنى.

و در برخى از احاديث ، «خشوع» در فروتنى مطلق و با همه وجود در برابر آفريدگار به كار رفته است ، مانند آنچه در دعاى ركوع از امام باقر عليه السلام نقل شده كه مى فرمايد:

اللَّهُمَّ... خَشَعَ لَكَ قَلبى وَ سَمعى وَ بَصَرى وَ شَعرى وَ بَشَرى وَ لَحمى وَ دَمى وَ مُخّى وَ عِظامى وَ عَصَبى وَ ما أقَلَّتهُ قَدَماىَ غَيرَ مُستَنكِفٍ ولا مُستَكبِرٍ ولا مُستَحسِرٍ.[۹]پروردگار من... دل و چشم و گوش و مو و پوست و گوشت و خون و مغز و استخوان ها و رگ و پى ام ، و آنچه پاهايم حمل مى كنند در برابر تو فروتن اند ، بى هيچ امتناع و سركشى و درماندگى.


[۱]ترتيب كتاب العين : ص ۲۲۵.

[۲]معجم مقاييس اللغة : ج ۲ ص ۱۸۲ .

[۳]حديد: آيه ۱۶.

[۴]قلم: آيه ۴۳.

[۵]طه: آيه ۱۰۸.

[۶]ر .ك : ج ۲ / ح ۱۰۰۶ .

[۷]ر . ك : ح ۴۰۶ .

[۸]ر . ك : ح ۴۰۴ .

[۹]ر . ك : ح ۵۸۱ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت