اجتهادى بودن ترتيب سوره هاى قرآن

پرسش :

دلایل اجتهادى بودن ترتيب سوره هاى قرآن و نقد آنها چیست؟



پاسخ :

جمعى معتقد به اجتهادى بودن ترتيب كنونى قرآن اند. مالك (م ۱۷۹ق)، طبرى (م ۳۱۰ق)،[۱]ابن فارس (م ۳۹۵ق)،[۲]مكّى بن ابى طالب (م ۴۳۷ق)،[۳]عزّ الدين بن عبد السلام (م ۶۶۰ق)،[۴]خطابى (م ۳۸۸ق)،[۵]و از بزرگان شيعه : محدّث نورى (م ۱۳۲۰ق)،[۶]علامه طباطبايى،[۷]آية اللَّه معرفت[۸]و جمعى ديگر، بر اين باورند. درميان قدما ، قاضى ابوبكر ضمن تأكيد بر توقيفى بودن ترتيب آيات،[۹]بارها بر اجتهادى بودن ترتيب سوره ها تأكيد كرده است.[۱۰]

شواهد این ديدگاه

اين قول به جمهور نسبت داده شده است ؛[۱۱]اما ممكن است استناد اين نظر به برخى، ناشى از ذكر روايات جمع قرآن پس از پيامبر(ص) و سكوت آنها در برابر آن باشد و نه تصريح به اين ديدگاه. مهم ترين شواهد اين گروه عبارت اند از:

شاهد نخست : گردآورى قرآن به امر خليفه اوّل

كسانى بر اين باورند كه در زمان پيامبر، قرآن در حافظه افراد نگهدارى مى شد و چون در دوران ابوبكر و در جنگ يمامه ، جمع فراوانى از حافظان قرآن شهيد شدند، خليفه با هشدارِ عمر ، از ترس ضايع شدن قرآن ، به فكر جمع قرآن افتاد. او زيد بن ثابت را با عده اى (سعيد بن عاص، عبد الرحمن بن حارث بن هشام و عبد اللَّه بن زبير) مأمور اين كار كرد و بدين ترتيب ، نسخه اى از قرآن را نگاشتند. اين نسخه ، ابتدا نزد ابو بكر و پس از وى نزد عمر وسپس نزد دخترش حفصه نگهدارى مى شد.[۱۲]به گزارش يعقوبى، اين كار را گروهى متشكل از ۲۵ نفر از قريش و پنجاه نفر از انصار به سرپرستى زيد عهده دار شدند و ابوبكر به آنها دستور داد قرآن را بنويسند و بر سعيد بن عاص كه مردى فصيح بود عرضه كنند.[۱۳]گفته شده: اين گروه هر روز در مسجد گرد مى آمدند و كسانى كه آيه يا سوره اى از قرآن نزدشان بود به آنها مراجعه مى كردند و آنان با ارائه دو شاهد، مى پذيرفتند .[۱۴]تنها از خزيمه بن ثابت از آن رو كه پيامبر شهادت او را دو شهادت به شمار آورده بود . دو آيه آخر سوره برائت ، بدون ارائه شاهدى ديگر پذيرفته شد .[۱۵]

نقد شاهد نخست

برخى نكات تأمل برانگيز در مضمون اين نقل ها ، سبب ترديد محققان در آن شده است ؛ از جمله :

يك. با وجود فراوانى روايات جمع قرآن بعد از پيامبر(ص)،[۱۶]اختلاف مضمونى ميان برخى از آنها، سبب ترديد در درستى شان مى شود.[۱۷]برخى نخستين جمع قرآن را مربوط به زمان ابوبكر و برخى زمان عمر و برخى مربوط به زمان عثمان مى دانند. از برخى از اين روايات بر مى آيد كه بعضى از آيات قرآن تا زمان عثمان فقط در سينه افراد نگهدارى مى شد و تدوين نشده بود.[۱۸]به نظر مى رسد برخى از اين گزارش ها كه از زيد يا فرزندش خارجه ، منقول شده است، سعى دارد با بزرگ نمايى موضوع و بازگويى دشوارى و پيچيدگى جمع قرآن، براى زيد ، فضيلت سازى كند.

همچنين ترس عمر از نابودى قرآن ، آن گونه كه در برخى از اين روايات آمده است ، با اين نكته كه نسخه تهيه شده در زمان ابوبكر در اختيار عموم قرار نگرفت،[۱۹]سازگار نمى نمايد ؛ زيرا تدوين يك مصحف شخصى و خصوصى، كار تازه و پيچيده اى نبود و و عمومى نساختن آن، به حفظ آن كمكى نمى كرد. از اين رو احتمال دارد به دست آوردن فضيلتِ در اختيار داشتن نسخه اى از قرآن همانند ديگر صحابه برجسته و در اختيار داشتن قانون اساسى جامعه، يكى از انگيزه هاى دستگاه حاكم در اين كار بوده است.[۲۰]

دو. بر اساس نقل يعقوبى، ابوبكر دستور داد قرآن را بر سعيد بن عاص عرضه كنند،[۲۱]در حالى كه او در آن زمان، حدود ده سال داشته است،[۲۲]و چون بر اساس برخى گزارش ها، او در ماجراى يكسان سازى مصاحف توسط عثمان حضور داشته است، .[۲۳]احتمالاً ذكر او در اين جا بر اثر خلط اين دو ماجرا باشد.

سه. اين روايات ، با اجماع مسلمانان مبنى بر اثبات قرآن از طريق تواتر ، مخالفت دارد؛ زيرا در آنها آمده است كه با شهادت دو نفر قرآن ثبت مى شد. توجه به اين اشكال سبب شده است كه برخى به توجيه ثبت قرآن با شهادت دو شاهد دست بزنند . براى نمونه ، ابن حجر مقصود از دو شاهد را ، نه دو فرد عادل ، كه به معناى حفظ و كتابت دانسته است .[۲۴]مقصود ابن حجر شايد اين باشد كه هر آيه و عبارتى در صورتى در مصحف ثبت مى شد كه در حفظ حافظان كل يا اجزاء قرآن و نيز در دست نوشته هاى اصحاب ، موجود باشد .

توجيه هاى ديگرى هم موجود است مانند اين كه شهادت دو شاهد بر اين اقامه مى شد كه آنچه نوشته شده ، پيش روى پيامبر خدا(ص) نوشته شده و مورد تأييد آن حضرت بوده است ،[۲۵]يا شهادت بر اين كه يكى از وجوه قرائت بوده و پيامبر خدا(ص) آن را شنيده و تأييد نموده است[۲۶]و يا توجيه هاى ديگر .[۲۷]

چهار. اين روايات، يكى از انگيزه هاى جمع قرآن را كشته شدن بسيارى از حافظان قرآن در جنگ يمامه دانسته اند؛ اما در فهرست شهداى اين جنگ، تنها نام افراد معدودى ذكر شده است كه حافظ بودنِ بيشينه قرآن در حقّ آنان محتمل است. .[۲۸]

شاهد دوم : گزارش زيد بن ثابت

دليل ديگرِ جمع اجتهادى قرآن، گزارش زيد بن ثابت است. او مى گويد: پيامبر(ص) از دنيا رفت در حالى كه قرآن گردآورى نشده بود.[۲۹]اين بدان معناست كه قرآن كنونى حاصل ترتيب دهى صحابه و مربوط به پس از پيامبر است .

نقد شاهد دوم

اين گزارش ، مبتلا به روايت معارض است. روايات قول نخست و نيز گزارش ديگرِ خود زيد - كه از جمع قرآن در زمان پيامبر خدا خبر مى دهد - ، وثوق به آن را از ميان مى برد.[۳۰]ثانياً محتواى اين روايت ، در مدعا صراحت ندارد؛ زيرا احتمال دارد مراد، اين باشد كه در زمان پيامبر(ص) قرآن، ميان دو جلد[۳۱]يا در يك مصحف، گردآورى نشده بود[۳۲]يا نتوانستند قرآنِ منظّم يا مدوّنى از نظر سوره ها فراهم آورند، هر چند پيامبر خدا(ص) برخى اصحاب را به نظم و ترتيب خاصى در مورد آيات[۳۳]و سور آگاه ساخت.[۳۴]

شاهد سوم : استمرار نزول قرآن

گفته شده است كه چون نزول قرآن تا آخرين سال حيات پيامبر استمرار داشته و هميشه احتمال نزول آيات جديد در زمان پيامبر(ص) وجود داشت، جمع و تأليف نهايى آن در زمان حضرت ، امكان نداشته است .

نقد شاهد سوم

با توجه به آن كه ۸۶ سوره در مكه و بيشترِ ۲۸ سوره ديگر پيش از آخرين سال زندگى پيامبر(ص) نازل شده است و روايات تقسيم ودسته بندى سوره ها، چينشى همسان با چينش كنونى مصحف را نشان مى دهد،[۳۵]مى توان گفت ترتيب كلى قريب به اتفاق سوره ها ، در سال هاى پايانى عمر رسول خدا(ص) مشخص شده و نظم بيشتر قرآن شكل گرفته بود.

شاهد چهارم : نبودن نص

اگر در ترتيب سوره ها نصّى از پيامبر(ص) وجود داشت، قطعاً مى بايست به ما مى رسيد و مانند ترتيب آيات در آن اختلاف نبود.[۳۶]

نقد شاهد چهارم

تنظيم قرآن در روزگار پيامبر خدا(ص) تابعى از نزول تدريجى و مستمرّ وحى بوده و از اين رو ، چنان طبيعى و با زندگى مسلمانان پيوند خورده و در پيش ديد همگان بود كه نيازى به نقل و تصريح به آن نبوده است. قراين و شواهد نقلى كه پيش تر به آنها اشاره شد، گواهِ اين نكته اند.

شاهد پنجم : اختلاف مصاحف صحابه

دليل ديگر براى توقيفى نبودن ترتيب سوره ها ، اختلاف مصاحف صحابه در اين جهت است؛ زيرا اگر نظم سوره ها توسط پيامبر(ص) انجام شده بود قطعاً صحابه با آن مخالفت نمى كردند.

نقد شاهد پنجم

بيشتر مصاحف صحابه، مجموعه هايى حاصل گردآورى شخصى هر يك از صحابه بوده است كه نه لزوماً همه قرآن را در بر داشته و نه همه صاحبانشان ادعاى مطابقت كامل ترتيب آنها را با يك مرجع خاص داشته اند. از اين رو ، اختلاف آنها امرى طبيعى و مقبول است ولى يكسانىِ ترتيب بسيارى از سوره ها در همه آنها مانند ترتيب سور طوال و مئين، نشان دهنده ترتيب توقيفى و اتفاقى بيشتر سوره ها و نه همه آنها است.[۳۷]تفاوت هاى گزارش شده از مصحف امام على عليه السلام نيز در واقع نشان دهنده دو سبك تأليف قرآن بر اساس نزول و بر اساس ترتيب كنونى است و نه به معناى آشفتگى و بى سامانى. سخن آخر اين كه بسيارى از آنچه تحت عنوان اختلاف مصاحف از آن ياد مى شود، به رسم الخط و يا قرائت باز مى گردد و نه ترتيب سوره ها.[۳۸]

شاهد ششم : مصحف امام على عليه السلام

طبق روايات شيعه و برخى از اهل سنّت، امير مؤمنان عليه السلام قرآن را پس از پيامبر(ص) گرد آورده است و ترتيب او با تدوين كنونى همسان نيست، بلكه گفته مى شود بر حسب نزول بوده است.[۳۹]بنا بر اين، تدوين قرآن در حيات پيامبر(ص) به انجام نرسيده است و ترتيب كنونى حجيت ندارد.[۴۰]افزون بر اين، گزارش شيخ صدوق در باره فضايل اختصاصى امير المؤمنين عليه السلام نشان مى دهد كه امام على عليه السلام تنها جمع كننده قرآن از ميان صحابه است :

وأمّا الخامسة والخمسون ، فإنَّ رَسولَ اللَّهِ قالَ لي : «سَيَفتَتِنُ فيكَ طَوائِفُ مِن اُمَّتي فَيَقولونَ : إنَّ رَسولَ اللَّهِ(ص) لَم يُخَلِّف شَيئاً ، فَبِماذا أوصى  عَلِيّاً؟ أوَ لَيسَ كِتابُ رَبّي أفضَلَ الأَشياءِ بَعدَ اللَّهِ عزّ وجلّ؟! وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ لَئِن لَم تَجمَعهُ بِإِتقانٍ لَم يُجمَع أبَداً » ، فَخَصَّنِيَ اللَّهُ عزّ وجلّ بِذلِكَ مِن دونِ الصَّحابَةِ .[۴۱]

اما پنجاه و پنجم : پيامبر خدا(ص) به من فرمود : «به زودى ، گروه هايى از امّتم در باره تو به كج راهه مى روند و مى گويند : "پيامبر خدا(ص) كه چيزى بر جاى ننهاد . پس على را در چه چيز ، وصى قرار داد ؟" . آيا كتاب پروردگارم ، برترين چيزها بعد از خداوند عزّ وجلّ نيست [كه آن را از جانب خود ، بر جا مى گذارم ] ؟! سوگند به آن كه مرا به حق فرستاد ، اگر آن را به درستى گردآورى نكنى ، ديگر هرگز گردآورى نخواهد شد» . بنا بر اين ، خداوند عزّ وجلّ ، اين كار را تنها به من اختصاص داد ، نه هيچ صحابىِ ديگرى .

نقد شاهد ششم

مى توان پذيرفت كه امام على عليه السلام در عمل به وصيت هشدارگونه پيامبر به ايشان در باره جلوگيرى از تضييع قرآن، به جمع آن همت گماشته است، اما محتواى برخى از اين گزارش ها، اين تدوين را سه روزه[۴۲]و يا هفت روزه[۴۳]خوانده است كه مى تواند به معناى گردآوردن و كنار هم آوردن باشد و يا اين كه از زمان پيامبر(ص) آغاز شده و اندكى پس از رحلت ايشان به پايان رسيده است. به سخن ديگر ، ترتيب سوره ها و آيه ها مشخص بوده و تنها چينش نهايى در اين فرصت كوتاه به انجام رسيده است. گفتنى است گزارش ديگرى ، اين فرصت را شش ماه دانسته است،[۴۴]كه در اين صورت مى گوييم: پذيرش اين گزارش ها، امكان وجود تدوين ديگرى را از قرآن نفى نمى كند ؛ زيرا مى دانيم كه امام على عليه السلام تنها كاتب وحى نبوده و كاتبان ديگر و كسانى مانند اُبَىّ بن كعب و عبد اللَّه بن مسعود نيز مصحف هايى را گرد آورده بودند، هر چند به كمال و ترتيب مصحف امام على عليه السلام نبوده است ؛ زيرا مصحف على عليه السلام افزون بر متن قرآن، مشتمل برتفسير، تأويل، توضيح احكام، بيان ناسخ و منسوخ، سبب نزول و ذكر نام اشخاصى بوده كه آيات در باره آنان نازل شده است.[۴۵]

افزون بر اين ، اگر تدوين امام على عليه السلام، تنها ترتيب موجود بود، به احتمال فراوان، امام عليه السلام آن را به گونه اى به مسلمانان مى رساند؛ زيرا بيم از تحريف قرآن در اين صورت، جدّى بود و با سفارش پيامبر(ص) به ايشان ناسازگار بود. با توجه به اين دلايل، ناگزيريم گزارش شيخ صدوق را به همين معنا باز گردانيم؛ يعنى جمع همه اجزا و پاره هاى قرآن ميان دو جلد تا از دستبرد و تنقيص، محفوظ بماند، و واژه «اتقان» در حديث، اين معنا را مى فهماند.

بر اين اساس مى توان گزارش هاى جمع قرآن پس از پيامبر(ص) را ناظر به جمع قرآن براى خود[۴۶]و يا در مجموعه اى ميان دو جلد دانست.[۴۷]براى نمونه ، ابوبكر مصحف گردآورده را در اختيار مسلمانان قرار نداد، بلكه آن را به عمر كه در اين كار همراهش بود منتقل كرد و بعد از عمر نيز نزد دخترش حفصه بود تا اين كه عثمان در يكسان سازى مصاحف از آن استفاده كرد و بعد از مرگ حفصه ، به دست مروان از بين رفت.[۴۸]شايد بتوان اين گزارش را كه مى گويد: ابوبكر خود شخصاً مصحفى نگاشت و از زيد بن ثابت خواست در آن نظر كند و زيد نپذيرفت تا اين كه ابو بكر، عمر را واسطه كرد وآن گاه زيد پذيرفت، مؤيدى بر اين مدّعا دانست.[۴۹]گفتنى است كه بنا به گزارشى ، عمر براى نخستين بار به جمع قرآن پرداخت؛[۵۰]اما ابن حجر و به تبع او سيوطى ، با اشكال در سند اين روايت، بر اين باورند كه مقصود، آن است كه عمر براى اوّلين بار به ابوبكر اشاره كرد تا قرآن را جمع آورى كند.[۵۱]

در هر حال ، به احتمال زياد هدف اصلى برخى گزارش ها ، ثبت فضيلت «اوّلين جامع قرآن» براى افراد خاصّى است. بر اساس روايات فراوان - كه از فريقين گزارش شده اند - ، نخستين جامع قرآن بعد از پيامبر خدا(ص) امير مؤمنان عليه السلام بوده است و ايشان ، بعد از وفات پيامبر خدا ، از خانه بيرون نيامد تا اين كه قرآن را جمع آورى كرد،[۵۲]هر چند دستگاه خلافت، مصحف على عليه السلام را به عللى نپذيرفت.[۵۳]


[۱]ر.ك: البرهان فى علوم القرآن: ج ۱ص ۲۵۷؛ تاريخ قرآن، حجتى: ص ۲۲۹.

[۲]البرهان فى علوم القرآن: ج ۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹ .

[۳]كاوشى در تاريخ جمع قرآن: ص ۱۵.

[۴]كاوشى در تاريخ جمع قرآن: ص ۱۵.

[۵]ر.ك : تاريخ قرآن، محمدباقر حجتى، ص ۲۲۹.

[۶]فصل الخطاب : ص ۴ .

[۷]الميزان فى تفسير القرآن: ج ۱۲ ص ۱۲۸ - ۱۲۹ و ۱۲۱.

[۸]التمهيد: ج ۱ ص ۲۷۳.

[۹]الانتصار للقرآن: ج ۱ ص ۲۹۲-۲۹۹ .

[۱۰]الانتصار للقرآن: ج ۱ص ۲۷۹-۲۸۸ و ۶۰.

[۱۱]الإتقان فى علوم القرآن : ج ۱ ص ۱۶۴ - ۱۶۵.

[۱۲]صحيح البخارى: ج ۶ ص ۹۸ - ۹۹ ؛ فضائل القرآن، نسايى: ص ۷۴ - ۷۵؛ كنز العمّال : ج ۲ ص ۵۷۱.

[۱۳]تاريخ اليعقوبى: ج ۲ ص ۱۳۵ .

[۱۴]الإتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۱۵۷؛ التمهيد: ج ۱ ص ۲۹۹.

[۱۵]صحيح البخارى: ج ۵ ص ۲۱۱؛ فتح البارى: ج ۹ ص ۱۳؛ عمدة القارى : ج ۱۸ ص ۲۸۲.

[۱۶]ر.ك : كنز العمّال: ج ۲ ص ۵۷۲ - ۵۹۰ .

[۱۷]ر . ك: البيان، [آية اللَّه ] خويى: ۲۴۷ - ۲۵۲؛ تاريخ القرآن، تئودور نولدكه، ترجمه جرج تامر: ص ۲۵۲-۲۵۶ .

[۱۸]ر.ك : الايضاح: ص ۲۲۲-۲۲۳؛ البيان: ص ۲۴۵-۳۵۲ .

[۱۹]دراسات قرآنيه (تاريخ قرآن): ص ۸۷.

[۲۰]تاريخ قرآن، راميار: ص ۳۰۸-۳۰۹، ۳۲۳ - ۳۲۹، ۳۳۲.

[۲۱]تاريخ اليعقوبى: ج ۲ ص ۱۳۵.

[۲۲]الطبقات الكبرى: ج ۵ ص ۳۱؛ الإصابة: ج ۳ ص ۹۰.

[۲۳]فتح البارى: ج ۹ ص ۱۶.

[۲۴]فتح البارى : ج ۹ ص ۱۲ .

[۲۵]جمال القرّاء : ج ۱ ص ۲۶۱ .

[۲۶]فتح البارى : ج ۹ ص ۱۲ (به نقل از سخاوى) .

[۲۷]ر . ك : الإتقان فى علوم القرآن : ج ۱ ص ۱۵۷ ؛ تاريخ قرآن ، معرفت : ص ۸۹ .

[۲۸]ر. ك : البداية و النهايه: ج ۵ ص ۳۷۶ - ۳۶۹ .

[۲۹]الإتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۱۶۰ «عن زيد بن ثابت قال: قبض النبى(ص) ولم يكن القرآن جمع فى شى ء» .

[۳۰]مسند ابن حنبل: ج ۵ ص ۱۸۵؛ المستدرك على الصحيحين: ج ۲ ص ۲۲۹.

[۳۱]مقدمتان فى علوم القرآن: ص ۳۲.

[۳۲]الإتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۱۵۵.

[۳۳]التفسير الحديث فى علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۲۴ .

[۳۴]تاريخ قرآن ، محمدباقر حجتى: ص ۲۲۷-۲۲۸.

[۳۵]ر.ك : الإتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۱۵۹ و ۱۶۷؛ مناهل العرفان: ج ۱ ص ۲۴۷.

[۳۶]الإنتصار للقرآن: ج ۱ ص ۲۸۰- ۲۸۱.

[۳۷]ر.ك: نصوص فى علوم القرآن: ج ۵ ص ۴ (الفصل الرابع: وصف عام عن مصاحف الصحابه) .

[۳۸]ر.ك: نصوص فى علوم القرآن: ج ۵ ص ۷۵ و ۸۴ (الفصل الخامس والسادس).

[۳۹]المصنف ، ابن ابى شيبه : ج ۷ ص ۱۹۷ ؛ بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۲۴۹ ؛ تدوين القرآن : ص ۳۴۴ . قرآن ابن مسعود ، با قرآن عثمانى ، در تدوين ، متفاوت بود . با سوره فاتحه آغاز مى شد و سپس نساء و پس از آن ، سوره آل عمران بود ؛ ولى به ترتيب نزول هم نبود . و گفته مى شود كه مصحف امام على عليه السلام بر اساس ترتيب نزول سوره ها بوده است : ابتداى آن ، سوره علق ، سپس مدّثّر ، مزّمّل ، مَسَد ، تكوير ، و همين گونه تا پايان سوره هاى مكّى و سپس سوره هاى مدنى بوده است .

[۴۰]شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد : ج ۱، ص ۲۷؛ بحار الأنوار: ج ۴۱ ص ۱۴۹؛ علوم القرآن حكيم: ص ۱۱۴-۱۱۵.

[۴۱]ر . ك : ص ۲۶۰ ح ۲۲۲ .

[۴۲]تفسير فرات : ص ۳۹۹: «يا على لا تخرج ثلاثة أيام حتى تؤلف كتاب اللَّه كيلا يزيد فيه الشيطان شيئا ولا ينقص منه شيئا، فإنك فى ضد سنة وصى سليمان عليه الصلاة والسلام، فلم يضع على عليه السلام رداءه على ظهره حتى جمع القرآن فلم يزد فيه الشيطان شيئا ولم ينقص منه شيئا؛ اى على ، تا سه روز بيرون نرو تا كتاب خدا را جمع كنى و مبادا شيطان چيزى در آن بيفزايد و يا از آن چيزى كم كند . تو كاملاً در برابر سنت وصى سليمان عليه السلام هستى . على عليه السلام ردايش را به دوش نينداخت تا اين كه قرآن را جمع كرد و شيطان در آن چيزى اضافه و از آن كم نكرد » .

[۴۳]ان أمير المؤمنين عليه السلام خطب الناس بالمدينة بعد سبعة أيام من وفاة رسول الله(ص) وذلك حين فرغ من جمع القرآن وتأليفه....؛ امير المومنين عليه السلام هفت روز پس از درگذشت رسول خدا(ص) در حالى كه از جمع قرآن فراغت پيدا كرده بود ، در مدينه سخنرانى كرد .

[۴۴]المناقب ، ابن شهر آشوب، ج ۱ ص ۳۱۹: قال ابن عباس: فجمع اللَّه القرآن فى قلب على وجمعه على بعد موت رسول اللَّه بستة اشهر. وفى اخبار ابن أبى رافع ان النبى قال فى مرضه الذى توفى فيه لعلى: يا على هذا كتاب اللَّه خذه إليك، فجمعه على فى ثوب فمضى إلى منزله فلما قبض النبى(ص) جلس على عليه السلام فألفه كما أنزله اللَّه وكان به عالما. ابن عباس گفت : خداوند قرآن را در دل على گردآورد ، و على هم آن را بعد از پيامبر(ص) در مدت شش ماه جمع و تدوين نمود . در اخبار ابن ابى رافع آمده كه پيامبر در آن بيمارى كه منجر به درگذشتش شد به على فرمود : اى على ، اين كتاب خدا است ، آن را بگير . على آن را در پارچه اى نهاد و به منزلش برد . وقتى پيامبر(ص) درگذشت ، على در خانه نشست و آن را همان گونه كه خدا فرستاده بود و او مى دانست ، تدوين كرد .

[۴۵]ر.ك : التمهيد: ج ۱ ص ۲۸۷-۲۹۵؛ حقايق هامة: ص ۱۵۳-۱۷۲؛ روح المعانى: ج ۱ ص ۴۱.

[۴۶]مقدمتان فى علوم القرآن: ص ۱۸؛ التحرير و التنوير: ج ۱ ص ۴۹؛ دراسات قرآنيه (تاريخ قرآن): ص ۸۶.

[۴۷]المصاحف: ج ۱ ص ۱۵۳ و ۱۵۵؛ مناهل العرفان: ج ۱ ص ۱۸۳؛ تاريخ قرآن، محمود راميار: ص ۳۲۳.

[۴۸]المصاحف: ج ۱ ص ۱۷۰- ۱۷۱؛ دراسات قرآنيه: ص ۸۶ .

[۴۹]جمال القراء: ج ۱ ص ۲۶۴.

[۵۰]المصاحف: ج ۱ ص ۱۷۰- ۱۷۱؛ كنز العمّال: ج ۲ ص ۵۷۸.

[۵۱]فتح البارى: ج ۹ ص ۱۰؛ الإتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۱۵۵.

[۵۲]ر . ك : المصاحف: ج ۱ ص ۱۶۹- ۱۷۰؛ عمدة القارى: ج ۲۰ ص ۱۶؛ التفسير الصافى: ج ۱ ص ۱. ر.ك : بيّنات: شماره ۲۸، ص ۸۱.

[۵۳]ر.ك : بيّنات: شماره ۲۸، ص ۸۱.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت