ترتیب فرستادگان امام على(ع) به كوفه

پرسش :

منابع تاریخی، ترتیب فرستادگان امام علی(ع) به کوفه برای جذب نیروی نظامی در جنگ جمل، متفاوت نقل کرده اند. کدام درست است؟



پاسخ :

امام على عليه السلام براى جنگ با لشكر جمل، احتياج به نيروهاى رزمنده بيشترى داشت و شهر كوفه، بهترين شهرى بود كه مى توانست چنين نيروهايى را براى يارى او روانه سازد. اين ، بدان جهت بود كه كوفه، شهرى نظامى بود و تعداد سپاهيان رزمنده موجود در آن، بسيار فراوان بود، برخلاف مكّه، مدينه و يمن و... . افزون بر آن ، كوفه نزديك ترين نقطه به بصره (پايگاه اصحاب جمل) بود و بدين جهت، بهترين مكان براى اعزام نيرو محسوب مى شد.

مشكل بزرگى كه بر سر راه اعزام نيرو از كوفه وجود داشت ، حضور ابو موسى اشعرى (فرماندار منصوب عثمان و على عليه السلام بر اين شهر) بود كه مردم را از پيوستن به سپاه على عليه السلام باز مى داشت و اين جنگ را ـ كه دو طرف آن ، صحابيان پيامبر خدا بودند ـ فتنه اى مى دانست كه بايد از آن ، بركنار مانْد .

بدين جهت، امام على عليه السلام نامه اى را به همراه نمايندگانى به كوفه فرستاد تا مردم كوفه را به حضور در سپاه ايشان ، دعوت و تشويق كنند. طبيعى است كه اين نمايندگان، بايد از وجهه خوبى در ميان مردم كوفه برخوردار مى بودند تا قدرت مُحاجّه با ابو موسى اشعرى را نيز دارا باشند. درباره نمايندگان امام عليه السلام و ترتيب اعزام آنها ، گزارش هاى بسيار گوناگونى در منابع تاريخى وجود دارد.

به نظر مى رسد كه ترتيب صحيح نمايندگان ، اين گونه باشد:

۱ . هاشم بن عتبه

امام على عليه السلام از ربذه (در نزديكى مدينه)، هاشم بن عتبه را با نامه اى به سوى ابو موسى اشعرى (فرماندار كوفه) فرستاد و از او خواست تا مردم را به جنگيدن عليه سپاه جمل فرا خوانَد. دليل انتخاب هاشم بن عتبه نيز مشخّص است. هاشم، از سران سپاه اسلام بود و در كوفه از وجهه خوبى برخوردار بوده است.

هاشم بن عتبه، به كوفه رفت و نامه امام عليه السلام را ابلاغ كرد؛ ولى با مخالفت ابوموسى اشعرى روبه رو شد. هاشم از كوفه، نامه اى به امام نوشت و ايشان را از اوضاع آن جا آگاه كرد. به دنبال آن ، خود هاشم به حضور على عليه السلام رسيد و جريان را مفصّلاً توضيح داد.

۲ . محمّد بن ابى بكر

نماينده دوم امام على عليه السلام محمّد بن ابى بكر است كه از وجهه مناسبى در نزد همه مسلمانان، بخصوص شورش كنندگان بر ضدّ عثمان برخوردار بود. متون تاريخى در مورد اعزام محمّد بن ابى بكر ، اتّفاق نظر دارند ؛ اگرچه درباره ترتيب فرستاده شدن او اختلاف است . بعضى اعزام او را قبل از هاشم بن عتبه دانسته اند[۱]و بعضى آن را بعد از بازگشت هاشم از كوفه[۲]و بعضى هم زمانى را براى آن ذكر نكرده اند.[۳]

درباره همراهيان محمّد بن ابى بكر هم اختلاف است. برخى از محمّد بن عون ،[۴]برخى از محمّد بن جعفر،[۵]برخى از محمّد بن حنفيّه[۶]و برخى از عبد اللّه بن عبّاس[۷]نام برده اند.

به زودى درباره اين افراد، جداگانه سخن خواهيم گفت.

۳ . حسن بن على و عمّار بن ياسر

امام حسن عليه السلام و عمّار بن ياسر، به طور قطع از نمايندگان امام على عليه السلام به كوفه اند. پس از آن كه ساير نمايندگان امام على عليه السلام نتوانستند ابو موسى و مردم كوفه را به همراهى با على عليه السلام ترغيب كنند، امام عليه السلام اين دو بزرگوار را به كوفه فرستاد. متون مربوط به سخنرانى هاى ايشان در كوفه و بحث و گفتگوهاى آنان با ابو موسى اشعرى در كتب تاريخى و حديثى ذكر شده است.

اينان ، در نهايت نيز به همراه لشكر كوفه به سپاه امام على عليه السلام ملحق شدند. برخى متون، اعزام سپاه كوفه را نتيجه فعّاليت هاى اين دو تن مى دانند[۸]و بعضى ديگر، از اعزام اشتر به كوفه و اخراج ابو موسى از قصر حكومتى سخن گفته اند.[۹]

۴ . مالك اشتر

از مالك اشتر نيز به عنوان فرستاده امام على عليه السلام ياد شده است. بيشتر متون، او را آخرين فرستاده دانسته و گفته اند : بر اثر كوشش وى، مردم كوفه بسيج شدند و لشكرى براى كمك به على عليه السلام فرستادند[۱۰]و بعضى ديگر، اعزام اشتر را در ابتداى كار دانسته اند و فعّاليت او را ناموفقْ تلقّى كرده اند.[۱۱]

گفتنى است كه اشتر ، از وجهه بى مانندى در ميان كوفيان برخوردار بود. او چند ماه پيش از اين تاريخ و در اوج قدرت خليفه سوم، توانست شهر را تصرّف كند و عليه عثمان بشورانَد. بنا بر اين ، احتمال قوى آن است كه اشتر، آخرين نماينده بوده و براى تمام كردنِ كار، روانه شده است؛ امّا نقلى كه او را نماينده اوّل و ناموفّق معرّفى مى كند، گزارش سيف بن عمر است كه دشمنى آشكار و بى منطق او با مالك اشتر ، در جاىْ جاى كتاب تاريخ الطبرى مشهود است.

همچنين بعضى از منابع ديگر، از درخواست خودِ اشتر براى اعزام به كوفه سخن گفته اند؛[۱۲]زيرا ابو موسى، فرماندار عثمان بر كوفه بود و على عليه السلام قصد عزل او را داشت؛ ولى به درخواست مالك اشتر و به خاطر او، ابو موسى را بر ولايت كوفه باقى گذارد . عمل اشتر، گوياى اين است كه او براى جبران خطاى قبلى خود ، دست به اين كار زده است.


[۱]تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۴۹۹ .

[۲]أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۱ ، شرح نهج البلاغة : ج ۱۴ ص ۱۰ .

[۳]الجمل : ص ۲۵۷ .

[۴]تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۴۷۷ .

[۵]تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۴۷۸ ، شرح نهج البلاغة : ج ۱۴ ص ۸ .

[۶]الجمل : ص ۲۵۷ .

[۷]أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۱ ، شرح نهج البلاغة : ج ۱۴ ص ۸ .

[۸]أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۲ ، الجمل : ص ۲۶۱ و ۲۶۲ .

[۹]تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۴۸۶ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۳۲۹ ، شرح نهج البلاغة : ج ۱۴ ص ۱۷ .

[۱۰]تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۴۸۶ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۳۲۹ ، شرح نهج البلاغة : ج ۱۴ ص ۱۷ .

[۱۱]تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۴۸۲ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۳۲۷ .

[۱۲]الجمل : ص ۲۵۱ ، تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۴۸۶ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۳۲۹ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت