پيش نيازهاى حديث شناسى

پرسش :

پيش نيازهاى حديث شناسى چیست؟



پاسخ :

پژوهشگر، پيش از ورود به ميدان فهم حديث و تحقيق در مضمون و محتواى احاديث اسلامى، بايد استناد آنها را به پيامبر(ص) و خاندان او، اثبات نمايد و براى تأمين اين هدف، بايد به علوم و ويژگى هاى زير، مجهّز باشد:

يك. علم رجال

علم رجال، دانشى است كه در آن، به شناخت راويان حديث و بررسى برخى ويژگى هاى آنان كه در قبول يا ردّ حديث مؤثّرند، پرداخته مى شود. آشنايى با اين علم براى پژوهشگر، ضرورى است .

دو. علم درايه

علم درايه، دانشى است كه در آن، خصوصيات سند (مانند: اتّصال، انقطاع، صحّت، ضعف، اِسناد، ارسال)[۱]و يا خصوصيات متن (مانند : نص يا ظاهر، مجمل يا مبيَّن، محكم يا متشابه)، بررسى مى شوند. آشنايى با اين علم نيز براى پژوهشگر علوم حديث، ضرورى است .

سه. تخصّص در نقد و ارزيابى متن

علم رجال، پژوهشگر را با ويژگى هاى يكايك راويان، آشنا مى كند و علم درايه، ميزان صحّت و سقم سند و نيز چگونگىِ دلالت حديث را مشخّص مى نمايد .

سؤال مهم در اين جا اين است كه : آيا با تكيه بر اين دو دانش، مى توان سخنى را كه استناد آن به اهل بيت عليهم السلام از طريق تواتر، ثابت نيست، به طور قطعى به آنان مستند كنيم يا صدور آن را نفى نماييم ؟ به سخن ديگر، آيا صحّت سند حديث، دليل صدور قطعى آن و ضعف سند، دليل عدم صدور قطعى آن است ؟

بى ترديد، پاسخ هر دو مورد، منفى است؛ زيرا ممكن است سندى صحيح باشد ؛ ولى متن، صادر نشده باشد و راوى يا ناسخ، خطا كرده باشند، و يا سند، ضعيف باشد ؛ امّا متن، صادر شده باشد. البتّه حجّيت حديث صحيح و عدم حجّيت حديث ضعيف در مسائل فقهى، موضوع ديگرى است كه در اين جا مورد بحث نيست .

سؤال مهمّ ديگرى كه قابل طرح است، اين است كه : آيا احاديثى كه از نظر سند، ضعيف اند يا قوّت لازم را ندارند، بايد كنار گذاشته شوند و از منابع حديثى حذف گردند ؟

پاسخ اين سؤال نيز منفى است ؛ زيرا با توجّه به اين كه ضعف سند، دليل عدم صدور نيست، با حذف احاديثى كه از جهت سند، دچار مشكل اند، جامعه از بخش عمده اى از ره نمودهاى پيامبر خدا(ص) و اهل بيت عليهم السلام در زمينه هاى مختلف فرهنگى، محروم خواهند شد.[۲]

و آخرين پرسش در اين زمينه، اين كه : آيا احاديثى را كه دچار ضعف سندند، مى توان به عنوان ره نمودهاى پيشوايان اسلام به جامعه عرضه كرد؟

پاسخ اين سؤال هم منفى است ؛ زيرا با سرگذشت تأسّفبارى كه تدوين حديث داشته و احاديثى كه به دست سياستبازان تاريخ اسلام ساخته شده اند، عرضه خام متونى (نُصوصى) كه اعتبار لازم را ندارند، نه تنها سودمند نيست، بلكه كارى بس خطرناك به نظر مى رسد.

بنا بر اين، احاديثى را كه از نظر سندْ ضعيف اند، نه مى توان به طور مطلق پذيرفت و نه مى توان به طور مطلق، رد كرد . البتّه راه سومى وجود دارد و آن، نقد و ارزيابى اين گونه احاديث است، كه بايد گفت : نه تنها اين گونه احاديث، بلكه حتّى احاديثى كه از صحّت سند برخوردارند، به نقد و ارزيابى نياز دارند؛ زيرا اشاره كرديم كه صحّت سند، دليل قطعيت صدور [ از پيامبر(ص) و اهل بيت عليهم السلام ] نيست.

چه بسا كه پژوهشگر توانا، در نقد و ارزيابى حديثى كه از نظر سندْ صحيح است، به اين نتيجه برسد كه آن حديث، صدور نيافته و يا به گونه اى ديگر صادر شده و يا معنايى جز آنچه ظاهر يا صريح آن است، دارد، يا به عكس، معتقد شود كه حديثى كه از نظر سندْ ضعيف است، صادر شده است . همچنين ممكن است نتيجه ارزيابى حديثى، پيدا شدن قطعيت يا اطمينان و يا ظن به صدور و يا عدم صدور آن باشد.


[۱]در علم رجال ، هدف ، شناخت راويان حديث به صورت انفرادى است ؛ امّا در علم درايه ، هدف ، شناخت خصوصيات سلسله سند به طور كلّى است .

[۲]محقّق حلّى (م ۶۷۶ ق)، فقيه بزرگ شيعه، با نگاهى همه جانبه به اين مسئله نگريسته و مبناى منطقى و ميانه اى را عرضه كرده است. براى ديدن سخن دقيق و عميق وى در اين باره، ر.ك: المعتبر: ج ۱ ص ۲۹.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت