دوران امامت امام رضا(ع)

پرسش :

دوران امامت امام رضا(ع) را به اختصار چگونه می توان ترسیم کرد؟



پاسخ :

سى و پنج سال از عمر پُربركت على بن موسى الرضا(ع) سپرى شده بود كه به سوگ پدر نشست و از همان سال ( ۱۸۳ ق) عهده دار امامت شيعه شد. شيعيان تا سال ۲۰۳ هجرى كه ايشان در توس به شهادت رسيد ،[۱]از امامت ايشان برخوردار بودند.

امام هشتم، در دوره بيست ساله امامت خويش، هفده سال را در مدينه و سه سال را در خراسان سپرى كرد. اين دوران، هم زمان با حاكميت هارون الرشيد، امين و مأمون بود.[۲]هارون و مأمون، از مشهورترين خلفاى عبّاسى بوده اند.

هارون به يارى وزيران توانمند بَرمَكى، مقتدرانه توانست آرامشى نسبى را بر سرزمين هاى اسلامى حاكم كند و با رَصَد دقيق، هر مخالفى را به شدّت، سركوب مى كرد. بى ترديد، در يك حكومت كاملاً نظامى و ديكتاتورى، زندگى يك گروه عقيدتى مخالف، مانند علويان ، بسيار دشوار مى نمود و بيش از همه، حركت هاى پيشواى شيعيان ، يعنى امام كاظم(ع) نيز به شدّت كنترل مى شد. در چنين حكومتى، دستگيرى ها و زندانى كردن هاى گوناگون امام هفتم و سرانجام به شهادت رساندن ايشان، امرى اعجاب آور نمى نمود. تعبير رساى يكى از ياران امام هشتم، يعنى محمّد بن سِنان، از شخصيّت هارون، به خوبى بيانگر آن است كه در قلمرو بسيار گسترده حكومت عبّاسى، جز خفقان، چيز ديگر حكم فرما نبوده است. او مى گويد:

از شمشير هارون، خون مى چكد .[۳]

اين سختگيرى ها پس از شهادت امام كاظم(ع) نيز بر شيعيان ادامه داشت؛ ولى تعرّضات جدّى بر امام رضا(ع) در دوره هارون، نه تنها گزارش نشده، بلكه در متون روايى آمده است كه امام رضا(ع) مكرّر پيشگويى كرده بودند كه: «هارون، توان صدمه زدن بر من را ندارد».[۴]اين گزارش ها بيانگر آن است كه شيعيان نسبت به جان امام(ع) بيمناك بوده اند و ايشان با اين سخن ، آنان را آرام مى ساخته است. تاريخ از بيان دقيق و تبيين زواياى گوناگون جهت گيرى هاى امام رضا(ع) در مدت حكومت هارون و حتّى دوران پنج ساله درگيرى امين و مامون، باز مانده است؛ ولى پيامد عملكرد ايشان، صيانت مكتب تشيّع از گزند دشمنان بوده است.

در شرايطى كه ادريسيان حسنى مغرب با عبّاسيان و خلافتشان درگيرى داشتند ، و از جمله عبّاسيان ، نسب ادريس بن ادريس (ادريس دوم) را انكار مى كردند ، امام رضا(ع) نه تنها نسب او را تأييد فرمود ، بلكه او را دلاور خاندان خود شمرد كه همانندى در اين خاندان ندارد . اين تأييد سياسى ضمنى براى حكومت ادريس نيز محسوب مى شد .[۵]

در دوره مأمون، قيام هاى متعدّد ناراضيان از سادات علوى تا گروه هاى رقيب عبّاسيان، جامعه را ملتهب ساخت. گذشته از اوضاع حاكميت، جامعه شيعه با شهادت امام كاظم(ع) با دوگانگى بسيار مهم و چالش واقفيان[۶]روبه رو شد. جمعى از وكيلان ائمّه و عالمان شيعه، از امامت امام هشتم روى گردانده ، پرچمدار فرقه اى خودساخته شدند. بخش قابل توجّهى از فتنه گران واقفى، تنها به انديشه مال اندوزى و طمع در اموال باقى مانده از دستگاه وكالت، چنين انحراف بزرگى را در تاريخ شيعه رقم زدند.

وزارت برمكيان تا سال ۱۸۸ هجرى ادامه يافت. در اين سال، هارون بر آنان غضب نموده و آنان را نابود كرد. مرگ هارون را در سال ۱۹۳ هجرى گزارش كرده اند.[۷]از سال وفات وى تا سال ۲۰۰ هجرى، بين فرزندان هارون (امين، مأمون و قاسم) جنگ و خون ريزى بود؛ امّا در اين سال، سپاه مأمون بر سپاه امين، ظفر يافت و با قتل امين، نزاع در بين عبّاسيان، فروكش كرد. مأمون، امام رضا(ع) را در سال ۲۰۱ هجرى به خراسان، فرا خواند و در رمضان همان سال براى ولايت عهدى ايشان از مردم، بيعت گرفت.[۸]امام(ع) تا پايان عمر خود ، يعنى حدود دو سال و پنج ماه ، در خراسان اقامت داشت.


[۱]الإرشاد: ج ۲ ص ۲۴۷.

[۲]بشارة المصطفى: ص ۲۱۸، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۹، دلائل الإمامة: ص ۱۷۵.

[۳]الكافى: ج ۸ ص ۲۵۷.

[۴]الكافى : ج ۸ ص ۲۵۸ . نيز ، ر . ك : (كرامات) .

[۵]ر . ك : سرّ السلسلة العلويّة : ص ۱۳ .

[۶]پس از شهادت امام كاظم عليه السلام گروهى از شيعيان از پذيرش امامت امام رضا عليه السلام سر باز زده ، گفتند: «موسى بن جعفر ، وفات نكرده؛ بلكه از ديده ها غايب شده و به زودى باز خواهد آمد». اين گروه را كه بر امامت امام هفتم ، توقّف كرده اند ، «واقفيه» مى نامند. گفتنى است كه شكل گيرى فرقه واقفيّه ، نتيجه دنياطلبى چندتن از وكيلان امام هفتم بود كه به قصد ثروت اندوزى و مقام طلبى ، در اموال متعلّق به امام عليه السلام تصرّف نمودند و بسيارى از شيعيان ناآگاه را به گم راه كشيدند .

[۷]تاريخ اليعقوبى: ج ۲ ص ۴۳۰.

[۸]تاريخ ابن خلدون: ج ۳ ص ۳۱۰.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت