تعميم معناى «سنّت» به احاديث اهل بيت(ع)

پرسش :

به چه دلیل «سنت» شامل احادیث اهل بیت(ع) نیز می شود؟



پاسخ :

براى اثبات مرجعيت علمى و دينى اهل بيت(ع)و حجّيتِ قول و فعل و تقرير آنان (همانند پيامبر(ص) ) و تعميم سنّت به احاديثى كه از اهل بيت(ع)نقل مى شود ، دلايل فراوانى از كتاب خدا و سخنان پيامبر خدا وجود دارد كه پرداختن به همه آنها در اين مقال نمى گنجد .[۱]در اين جا تنها به سه دليل روشن اشاره داريم :

الف ـ وجوب تمسّك به اهل بيت(ع)

احاديثى كه بر وجوب تمسّك به اهل بيت(ع)دلالت دارند ، متواتر معنوى اند كه قطعى ترين آنها از نظر سند و روشن ترينشان از نظر دلالت ، «حديث ثَقَلَين» است.

در اين حديث ، پيامبر خدا ، اهل بيت خود را «همتاى قرآن» به مردم معرّفى مى كند و مكرّر تأكيد مى فرمايد كه تمسّك به قرآن و عترت، در كنار هم ، مانع از گم راهى امّت اسلامى پس از وى خواهد شد:

إنّى تارِكٌ فيكُم ما إن تَمَسَّكتُم بِهِ لَن تَضِلّوا بَعدى، أحَدُهُما أعظَمُ مِنَ الآخَرِ؛ كِتابَ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَى الأَرضِ، و عِترَتى أهلَ بَيتى، و لَن يَتَفَرَّقا حتّى يَرِدا عَلَىَّ الحَوضَ .[۲]من در ميان شما چيزى بر جاى مى گذارم كه تا وقتى بدان چنگ زنيد ، هرگز ، پس از من ، گم راه نخواهيد شد . يكى از اين دو باعظمت تر از ديگرى است : كتاب خدا كه ريسمانى است كشيده شده از آسمان به زمين ـ و [دومْ] عترت كه همان اهل بيت من اند . اين دو، هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا آن گاه كه در كنار حوض [كوثر] بر من درآيند .

نخستين پيام روشن اين حديث و ساير احاديثى كه بر وجوب تمسّك مسلمانان به اهل بيت(ع)دلالت دارند ،[۳]مرجعيت علمى و دينى آنان و حجّيت ره نمودهايشان در كنار قرآن و ره نمودهاى پيامبر اسلام است.

ب ـ دانش اهل بيت(ع)، دانش پيامبر(ص) است

دليل دوم بر مرجعيت علمى و دينى اهل بيت(ع)، رواياتى است كه دلالت دارند بر اين كه آنان ، وارث دانش پيامبر خدا ، بلكه وارث علوم همه انبياى الهى اند .[۴]اين روايات نيز فوق حدّ «استفاضه» اند و شايد متتبّع ، بتواند «تواتر معنوى» آنها را اثبات نمايد و به هر حال ، صدور مضمون آنها از پيامبر(ص) ، قطعى است . به نمونه هايى از اين روايات ، اشاره مى كنيم:

۱ . مَسعدة بن صدقه از امام على عليه السلام روايت كرده است :

إنَّ العِلمَ الَّذى هَبَطَ بِهِ آدَمُ وجَميعَ ما فُضِّلَت بِهِ النَّبِيّونَ إلى خاتَمِ النَّبِيِّينَ فى عِترَةِ مُحَمَّدٍ(ص) ، فَأَينَ يُتاهُ بِكُم؟! بَل أينَ تَذهَبونَ؟![۵]همانا آن علمى كه آدم عليه السلام آن را با خود فرود آورد ، و تمام آن چيزهايى كه مايه برترى پيامبران تا خاتم پيامبران شده ، همگى در خاندان محمّد(ص) است . پس ، چرا سرگردانيد؟! و به كجا مى رويد؟!۲ . زُراره و فُضَيل از امام باقر عليه السلام روايت كرده اند:

إنَّ العِلمَ الَّذى نَزَلَ مَعَ آدَمَ عليه السلام لَم يُرفَع، وَ العِلمُ يُتَوارَثُ، وكانَ عَلِىٌّ عليه السلام عالِمَ هذِهِ الاُمَّةِ، و إنَّهُ لَم يَهلِك مِنّا عالِمٌ قَطُّ إلّا خَلَفَهُ مِن أهلِهِ مَن عَلِمَ مِثلَ عِلمِهِ، أو ما شاءَ اللّهُ .[۶]آن علمى كه با آدم عليه السلام فرود آمد ، ديگر بالا نرفت . اين علم ، از يكى به ديگرى به ارث مى رسد و على عليه السلام ، عالم اين امّت بود . هرگز هيچ عالمى از ما نمى ميرد ، مگر آن كه از خاندان او كسى جانشينش مى شود كه همانند علم او را داشته باشد يا آن مقدار [از علم او را] كه خدا بخواهد.

۳ . ابو بصير، صحابى امام باقر عليه السلام مى گويد:

دَخَلتُ عَلى أبى جَعفَرٍ عليه السلام ، فَقُلتُ لَهُ : أنتُم وَرَثَةُ رَسولِ اللّهِ(ص) ؟

قالَ: نَعَم .

قُلتُ: رَسولُ اللّهِ(ص) وارِثُ الأَنبِياءِ، عَلِمَ كلَّ ما عَلِموا؟

قالَ لى: نَعَم .[۷]خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و گفتم : آيا شما وارثان پيامبر خدا هستيد؟

فرمود : «آرى» .

گفتم : آيا پيامبر خدا ، وارث همه علومى است كه انبيا داشتند؟

فرمود : «آرى» .

ج ـ حديثِ اهل بيت(ع)، حديث پيامبر(ص) است

سومين دليل تعميم معناى «سنّت» به احاديث اهل بيت(ع)، آن دسته از روايات ايشان است كه در آنها تصريح شده است كه هر حديثى از آنان صادر شود ، حديث پيامبر(ص) و روايت شده از اوست. اينك نمونه هايى از اين روايات:

۱ . در روايتى به نقل از جابر ، آمده است :

قُلتُ لِأَبى جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ الباقِرِ عليه السلام : إذا حَدَّثتَنى بِحَديثٍ فَأَسنِدهُ لى .

فَقالَ: حَدَّثَنى أبى، عَن جَدّى، عَن رَسولِ اللّهِ(ص) ، عَن جَبرَئيلَ عليه السلام ، عَنِ اللّهِ عز و جل، و كُلُّ ما اُحَدِّثُكَ بِهذَا الإِسنادِ .[۸]به ابوجعفر امام باقر عليه السلام گفتم : هر گاه برايم حديثى مى فرمايى ، سند آن را نيز برايم ذكر نما .

فرمود : «پدرم، از جدّم، از پيامبر خدا، از جبرئيل عليه السلام ، از خداوند عز و جل ، مرا حديث كرده است ، و هر حديثى كه براى تو مى گويم ، با همين سند است» .

۲ . هشام بن سالم و حمّاد بن عثمان و ديگران ، روايت كرده اند :

سَمِعنا أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَقولُ: حَديثى حَديثُ أبى، و حَديثُ أبى حَديثُ جَدّى، و حَديثُ جَدّى حَديثُ الحُسَينِ، و حَديثُ الحُسَينِ حَديثُ الحَسَنِ، و حَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، و حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام حَديثُ رَسولِ اللّهِ(ص) ، و حَديثُ رَسولِ اللّهِ(ص) قَولُ اللّهِ عز و جل .[۹]از امام صادق عليه السلام شنيديم كه مى فرمايد : «حديث من ، حديث پدرم است ، و حديث پدرم ، حديث جدّم ، و حديث جدّم ، حديث حسين ، و حديث حسين ، حديث حسن ، و حديث حسن ، حديث امير مؤمنان عليه السلام ، و حديث امير مؤمنان عليه السلام ، حديث پيامبر خدا ، و حديث پيامبر خدا ، سخن خداوند عز و جل است» .

بر اين اساس ، از ديدگاه پيروان اهل بيت(ع)، سنّت به معناى: «قول ، فعل و تقرير پيامبر خدا و اهل بيت ايشان» است ، و امامانِ اهل بيت، سنّت پيامبر(ص) را تا سال ۲۶۰ هجرى ـ كه آغاز غيبت آخرين امامِ اين خاندان است ـ ، به امّت اسلام، عرضه كرده اند. در نتيجه ، تمسّك به اهل بيت(ع)، در واقع ، كامل ترين شكل تمسّك به سنّت و سيره پيامبر(ص) است.

[۱]ر.ك : همين دانش نام : ج ۱۰ ص ۷ (اهل بيت عليهم السلام / فصل چهارم : دانش اهل بيت عليهم السلام ) .

[۲]سنن الترمذى : ج ۵ ص ۶۶۳ ح ۳۷۸۸ ، كنز العمّال : ج ۱ ص ۱۷۳ ح ۸۷۳ ؛ كمال الدين : ص ۲۳۸ ح ۵۶ ، بحار الأنوار : ج ۲۹ ص ۳۴۰ ح ۷ . براى اطّلاع بيشتر ، ر. ك : همين دانش نامه : ج ۹ ص ؟؟؟ (اهل بيت عليهم السلام فصل سوم / كاوشى در باره حديث ثقلين / تاريخ صدور حديث و مناسبت آن) .

[۳]ر.ك : همين دانش نامه: ج ۱۰ ص ۳۴۵ (اهل بيت عليهم السلام /فصل هشتم / عناوين حقوق اهل بيت عليهم السلام / تمسّك) .

[۴]ر. ك : همين دانش نامه : ج ۱۰ ص ۱۱ (اهل بيت عليهم السلام / فصل چهارم / ويژگى هاى علمى اهل بيت عليهم السلام / وارثان دانش پيامبران) و دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام : ج ۱۰ ص ۵۱۵ (بخش يازدهم / جايگاه علمى / وارث دانش پيامبر صلى الله عليه و آله ) و ص ۵۱۹ (وارث دانش پيامبران عليهم السلام ) .

[۵]الإرشاد : ج ۱ ص ۲۳۲ ، الاحتجاج : ج ۱ ص ۶۲۴ ، ح ۱۴۴ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۰۰ ح ۵۹ .

[۶]الكافى : ج ۱ ص ۲۲۲ ، المحاسن: ج ۱ ص ۳۶۶ ح ۷۹۶ ، بحار الأنوار : ج ۲۶ ص ۱۶۷ ح ۲۳ .

[۷]الكافى : ج ۱ ص ۴۷۰ ، دلائل الإمامة : ص ۲۲۶ ح ۱۵۳ ، بحار الأنوار : ج ۸۱ ص ۲۰۱ ح ۵۹ .

[۸]الأمالى ، مفيد : ص ۴۲ ح ۱۰ ، الخرائج و الجرائح : ج ۲ ص ۸۹۳ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۷۸ ح ۲۷ .

[۹]الكافى : ج ۱ ص ۵۳ ح ۱۴ ، الإرشاد : ج ۲ ص ۱۸۶ ، منية المريد : ص ۳۷۳ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص۱۷۸ ح ۲۸ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت