تسلّط بر خويشتن - صفحه 75

تسلّط بر خويشتن

حمزه عبدى

تسلّط بر خويشتن (خودْ تنظيمى)، از عالى ترين يافته هاى نظام تربيتى امروز غرب به شمار مى رود. در قرن بيستم، براى چند دهه، ملاك سنجش در موفّقيت ها ، تست (آزمون)هاى مرسومِ «بهره هوشى (IQ)» ۱ بود، به گونه اى كه در بسيارى از كشورها بخشى از سؤالات كنكور نيز محسوب مى شدند؛ امّا با مرور زمان و پيشرفت روان شناسى، اين ديدگاه ، مورد تشكيك واقع شد.
مفهوم «بهره هوشى» كه توسط «كِلِر استنفُرد» ۲ و «آلفرد بينه» ۳ و تعدادى ديگر از روان شناسان مطرح شده بود و متأثّر از فضاى روان شناسى رفتارى بود، در سال هاى اخير، مورد انتقاد شديد بسيارى از محقّقان قرار گرفت؛ چرا كه تأكيد آن بر توانمندى رياضياتى، منطقى و حافظه بود، در حالى كه بسيارى از توانمندى هاى ديگر نيز در انسان هست و در زندگى روزمره به كمك افراد بشر مى آيد و در بهتر زندگى كردن به آنها كمك مى كند و حال آن كه در تعريف سنّتى و تست هاى مربوط به آن، مورد توجّه قرار نگرفته بود. لذا «گاردنر» ۴ با تقسيم بندى هشتگانه خود، ديدگاه سنّتى هوش را به چالشى جدّى فراخواند. ۵ «سالووى» ۶ و «ماير»، ۷ با مددگيرى از بخشى از تحقيقات «گاردنر»، مفهوم «هوش هيجانى» ۸ را مطرح كردند. اين مفهوم در يك كلام به معناى «شناخت، كنترل و مديريت هيجان ها»ست.
اين مقدمه را نوشتم تا وارد بحث اصلى شوم.

1.Intelligence Quotient.

2.Keller Stanford.

3.Alfred Binet.

4.Howard Gardner.

5.اقسام هوش از نگاه گاردنر ، عبارت اند از: هوش زبانى، هوش منطقى ـ رياضى، هوش عددى، هوش فضايى، هوش موسيقيايى، هوش بدنى ، هوش خودشناسى و هوش ديگرشناسى.

6.Peter Solovey.

7.John Mayer.

8.Emotional Intelligence.

صفحه از 84