تجلي حضرت خضر در تفسير ابوالفتوح رازي - صفحه 202

فرهنگ ايرانى و همچنين حضرت خضر، و ارتباط همه اينها با آب از جمله موارد قابل تأمل مى تواند باشد.
بشر در طول تاريخ در آرزوى زندگى جاويد و دسترسى به آن بوده و اين ميل بشرى، در داستان خضر نمود يافته است. از سه تن مى توان نام برد كه به دنبال آب حيات رفتند: خضر، الياس و اسكندر. از ميان آنها، تنها اسكندر به آب حيات دست نيافت و دو نفر ديگر، موفق به نوشيدن آب چشمه حيات شدند.
واژه خضر در لغت به معنى «سبزى، شاخه درخت، زراعت و جاى بسيار سبز» آمده و گفته شده است كه خضر نام پيامبرى است كه چندى مصاحب موسى بود. نام اصلى او را «تاليا» گفته اند و نزد پارسيان به «ايليا يوهن» معروف است. همچنين او را «خضارن» نيز ناميده اند.
در نبوت او اختلاف است: برخى او را از انبيا، و گروهى از اوليا، برخى از ابدال، جمعى از «ارباب رجال و سير» و گروهى او را از «صحابه رسول اكرم صلى الله عليه و آله» مى دانند.
خضر به علت دست يافتن به چشمه آب حيات تا قيامت زنده است و گويند مسافران خشكى را يارى مى دهد؛ همان طور كه الياس به يارى مسافران دريا مى پردازد.
در قرآن نام خضر نيامده است. با اين حال، همه متفق القول اند كه مراد از «عَبْداً مِنْ عِبادِنا»۱ اوست.
نكته اى كه نبايد ناديده گرفت، آن است كه عده اى مدعى رؤيت خضر و ملاقات با او و يا استماع سخن او هستند و معتقدند كه در مواقع سختى و شدت و سرگردانى و حيرت، به فرياد آنها رسيده، ايشان را راهنمايى كرده و از بلاها رهانيده است. البته تعداد چنين مدعيانى اندك نيست. ظاهراً اولين بار، سنايى از ملاقات با خضر سخن به ميان آورده است.

1.كهف (۱۸): آيه ۶۵ .

صفحه از 213