ويژگى هاى اسلام با توجه به حدیث حضرت عبدالعظیم

ويژگى هاى اسلام با توجه به حدیث حضرت عبدالعظیم

حضرت عبد العظیم حسنی از امام جواد(ع) از پیامبر اسلام(ص) حدیثی نقل می کند. متن و شرح حدیث.

الكافى : عن عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن عن أبى جعفر الثّانى عليه السلام ، عن أبيه ، عن جَدّه صلوات اللَّه عليهم ، قالَ:

قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله : إنَّ اللَّهَ خَلَقَ الإِسلامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرصَةً، وجَعَلَ لَهُ نوراً، وجَعَلَ لَهُ حِصناً، وجَعَلَ لَهُ ناصِراً ؛ فَأمّا عَرصَتُهُ فَالقُرآنُ ، وأمّا نورُهُ فَالحِكمَةُ ، وأمّا حِصنُهُ فَالمَعروفُ ، وأمّا أنصارُهُ فَأنا وأهلُ بَيتى وشيعَتُنا .

فَأَحِبّوا أهلَ بَيتى وشيعَتَهُم وأنصارَهُم؛ فَإِنَّهُ لَمّا اُسرِيَ بى إلى  السَّماءِ الدُّنيا فَنَسَبَنى جَبرَئيلُ عليه السلام لِأَهلِ السَّماءِ استَودَعَ اللَّهُ حُبّى وحُبَّ أهلِ بَيتى وشيعَتِهِم فى قُلوبِ المَلائِكَةِ ، فَهُوَ عِندَهُم وَديعَةٌ إلى  يَومِ القِيامَةِ ، ثُمَّ هَبَطَ بى إلى  أَهلِ الأَرضِ فَنَسَبَنى إلى  أهلِ الأَرضِ ، فَاستَودَعَ اللَّهُ عزّ وجلّ حُبّى وحُبَّ أهلِ بَيتى وشيعَتِهِم فى قُلوبِ مُؤمِنى اُمَّتى ؛ فَمُؤمِنو اُمَّتى يَحفَظونَ وَديعَتى فى أهلِ بَيتى إلى  يَومِ القِيامَةِ .

ألا فَلَو أنَّ الرَّجُلَ مِن اُمَّتى عَبَدَ اللَّهَ عزّ وجلّ عُمُرَهُ أيّامَ الدُّنيا ثُمَّ لَقِيَ اللَّهَ عزّ وجلّ مُبغِضاً لِأَهلِ بَيتى وشيعَتى، ما فَرَّجَ اللَّهُ صَدرَهُ إلّا عَنِ النِّفاقِ . [۱]

ترجمه

حضرت عبد العظيم عليه السلام - به نقل از امام جواد، از پدرانش، از امير مؤمنان عليهم السلام - : پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود : «خداوند، اسلام را پديد آورد ، و براى آن فضا و عرصه اى قرار داد ، و نورى و دژى و ياورى مقرّر داشت . فضايش قرآن و نورش حكمت است و دژش كارهاى نيك اند و ياران آن، من و اهل بيتم و شيعيان ما هستند . پس اهل بيت مرا و شيعيان و ياران آنها را دوست داريد ؛ زيرا هنگامى كه مرا به آسمان ها بردند، جبرئيل مرا به اهل آسمان ها معرّفى كرد و خداوند، دوستى من و خاندانم و شيعيان آنها را در دل هاى فرشتگان به وديعه نهاد و اين محبّت تا روز قيامت در نزد آنها محفوظ است . پس از اين، جبرئيل مرا به زمين آورد و به اهل زمين معرّفى نمود . پس پروردگار، محبّت من و اهل بيتم و شيعيان آنها را در دل هاى مؤمنان اُمّتم به وديعه نهاد و مؤمنان امّت من تا روز قيامت، وديعه مرا در خاندانم نگهدارى خواهند كرد . آگاه باشيد اگر مردى از امّت من، تمام عمر خود را در عبادت خدا به پايان رساند و پس از آن، در پيشگاه خداوند، حاضر گردد و بغض خاندانم را در دل داشته باشد و يا شيعيان آنها را دشمن بدارد ، خداوند، سينه او را جز با نفاق نمى گشايد» .

شرح

در اين حديث، اسلام به خانه اى تشبيه شده كه داراى ويژگى هايى است كه جامعه انسانى مى تواند در پرتو آنها بهترين و آرام ترين و لذّتبخش ترين زندگى ها را براى خود تأمين نمايد . اين ويژگى ها عبارت اند از:

۱ . بهره مندى از فضاى باز معنوى

نخستين بركتِ زندگى در پرتو اسلام، بهره گيرى از فضاى باز معنوى قرآن كريم است. در حديث ياد شده، قرآن به عنوان عرصه و فضاى باز خانه اسلام معرّفى گرديده و بدين سان فضاى بازى كه از نظر معنوى به وسيله قرآن براى جامعه پديد مى آيد، به فضاى باز مادّى تشبيه شده است. در اين تشبيه، چند نكته قابل توجّه است :

اوّل . فضاى مادّى، هر چه بازتر باشد، افراد بيشترى مى توانند از آن بهره ببرند . فضاى معنوى هدايت قرآن، به قدرى گسترده است كه همه مردم جهان مى توانند از آن بهره مند شوند.

(هُدًى لِّلنَّاسِ.[۲][قرآن ] براى همه مردم راه نماست) . دوم . چنان كه سرسبزى و خرّمى فضاى مادّى در بهار، موجب آسايش و آرامش جسم است، فضاى معنوى قرآن هميشه بهار است و خزان ندارد . در حديثى، امام على عليه السلام قرآن را چنين توصيف فرموده:

رَبيعُ القُلُوبِ.[۳]

بهار دل هاست .

سوم . چنان كه فضاى باز مادّى، موجب اُنس و آرامش جسم است، فضاى معنوى قرآن، مايه انس و آرامش جان است . در حديثى از امام على عليه السلام آمده:

مَن أنِسَ بِتِلاوَةِ القُرآنِ ، لَم توحِشهُ مُفارَقَةُ الإِخوانِ.[۴]

كسى كه با تلاوت قرآن اُنس گيرد، از جدايى برادران ، احساس تنهايى نخواهد كرد .

چهارم . چنان كه فضاى باز مادّى، شادى جسم را به همراه دارد، فضاى معنوى قرآن، جان را شاد مى كند . در دعاى ختم قرآن مى خوانيم:

وفَرِّح بِهِ قَلبى.[۵]

و دلم را به آن ، شاد ساز .

پنجم . فضاى باز مادّى، گشايش مادّى پديد مى آورد؛ امّا قرآن، ظرفيت روانى و فكرى انسان را افزايش مى دهد . در دعاى مذكور مى خوانيم:

وَ اشرَح بِهِ صَدرى . [۶]

و سينه ام را به آن ، بگشا .

۲ . روشن بينى در پرتو نور حكمت

دومين بركت زندگى در پرتو اسلام، بهره گيرى از نور حكمت اين آيين الهى است .

حكمت از نگاه قرآن و حديث، عبارت است از: مقدّمات محكم و استوار علمى، عملى و روانى براى نيل به مقصد والاى انسانيت، و آنچه در احاديث اسلامى در تفسير حكمت آورده اند، در واقع، مصداقى از مصاديق اين تعريف كلّى است.

اقسام حكمت

حكمت به سه نوع تقسيم مى شود: حكمت علمى، حكمت عملى، و حكمت حقيقى.

الف - حكمت علمى

مقصود از حكمت علمى، مطلق معارفى است كه براى صعود به مقام انسان كامل، ضرورى است.

ب - حكمت عملى

حكمت عملى، برنامه عملىِ رسيدن به مرتبه انسان كامل است. احاديثى كه حكمت را به فرمانبرى از خداوند متعال، مدارا با مردم، دورى از گناهان، و اجتناب از نيرنگ تفسير كرده اند، به اين نوع از حكمت، اشاره دارند.

ج - حكمت حقيقى

حكمت حقيقى، نورانيت و بصيرتى است كه در نتيجه به كار بستن حكمت عملى در زندگى براى انسان حاصل مى گردد. در واقع، حكمت علمى، مقدّمه حكمت عملى، و حكمت عملى، سرآغاز حكمت حقيقى است و تا انسان، بدين پايه از حكمت نرسيده، حكيم حقيقى نيست، هر چند بزرگ ترين استاد حكمت باشد.[۷]

بر اين اساس، هر كس داخل عرصه معنوى اسلام يعنى قرآن شود، از نورانيت حكمت علمى، عملى و حقيقى بهره مند مى گردد و به تعبير قرآن، «خير فراوان» نصيب او مى گردد.[۸]

۳ . آرامش در دژِ نفوذناپذير نيكوكارى

مفهوم واژه هاى «معروف»، «خير»، «برّ» و «احسان» به هم نزديك است و همه آنها به معناى نيكى و نيكوكارى اند .[۹]

در حديث ياد شده، از «نيكوكارى» به «دژ نفوذناپذير اسلام» ياد شده، و اين بدان معناست كه هر كس بخواهد از فضاى معنوى قرآن استفاده كند و از نورانيت حكمت اين عرصه معنوى بهره مند شود، حتماً بايد با به كارگيرى عملىِ آن، و انجام كارهاى نيك و اجتناب از زشتى ها، راه نفوذ انواع آفات به اين فضا را مسدود نمايد.

۴ . يارى گرفتن از پرتوان ترين ياران

آخرين و مهم ترين بركت زندگى در پرتو اسلام، بهره گيرى از پُرتوان ترين يارانِ آن، يعنى خاندان رسالت است. بر اين اساس، كسانى كه راه خود را از اهل بيت عليهم السلام جدا كرده اند، در حقيقت، خود را از نصرت ياران حقيقى اسلام و پُرتوان ترين يارى دهندگان اين آيين آسمانى محروم نموده اند.

پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله پس از تبيين بركات زندگى در پرتو اسلام تأكيد مى فرمايد كه محبّت خاندان رسالت، اصلى ترين شرط مسلمانى است و بدون آن، ايمان تداوم نخواهد يافت و دشمنان اهل بيت، هر چند به ظاهر مسلمان باشند، در واقع، در صف منافقان قرار دارند.


[۱]الكافى : ج ۲ ص ۴۶ ح ۳ ، بحار الأنوار : ج ۶۵ ص ۳۴۱ ح ۱۳ .

[۲]بقرة : آيه ۱۸۵ .

[۳]نهج البلاغة : خطبه ۱۱۰ .

[۴]غرر الحكم : ح ۸۷۹۰ .

[۵]الكافى : ج ۲ ص ۵۷۷ ح ۲ ، عدّة الداعى : ص ۲۷۹ ح ۷ .

[۶]همان جا .

[۷]براى توضيح بيشتر، ر.ك: دانش نامه عقايد اسلامى : ج ۲ ص ۳۶۰ - ۳۶۵.

[۸] (يُؤْتِى الْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْرًا كَثِيرًا)(بقره : آيه ۲۶۹) .

[۹]براى توضيح كامل اين واژه ها، ر.ك: خير و بركت از نگاه قرآن و حديث (درآمد).