وصيت هاى اجتماعى حضرت فاطمه(س)

پرسش :

وصيت هاى اجتماعى حضرت فاطمه(س) چیست؟



پاسخ :

وصيت هاى اجتماعى حضرت فاطمه عليهاالسلام بسيار مهم و قابل تأمل اند. ايشان همه اموال خود را در راه خدا به ديگران واگذار كرد. موقوفات و صدقات فاطمى را به چند دسته مى توان تقسيم كرد:

وقف عام

بر پايه روايت ثقة الاسلام كلينى رحمه الله و شيخ طوسى رحمه الله، باغ هاى ديوار كشيده هفتگانه (عَواف، دَلال، بُرقه، مَثيب، حُسنى، صافيه و آنچه در اختيار امّ ابراهيم بوده [مشربه[۱]ام ابراهيم] را وقف كرده و توليت آن را به حضرت على(ع) و پس از او به امام حسن(ع) و پس از او به امام حسين(ع) و پس از آن به بزرگ ترين فرزندان و نوادگان خود واگذارده است.

گفتنى است در اين روايت، ذكر نشده كه موقوفات ياد شده براى چه منظورى وقف شده اند، و شايد به همين جهت برخى آنها را وقف عام (در راه خدا و براى نصرت اسلام[۲]) دانسته اند، بدون اين كه قرينه اى براى اين مدعا ذكر كنند، يا اشاره كنند كه اين معنا برداشت آنها است.

البته شيخ طوسى درباره روايت ياد شده از امام باقر(ع) مى نويسد:

وَ رُوِيَ أنَّ هذِهِ الحَوائِطَ كانَت وَقفاً و كانَ رَسولُ اللّه (ص) يَأخُذُ مِنها ما يُنفِقُ عَلى أضيافِهِ و مَن يَمُرُّ بِهِ فَلَمّا قُبِضَ جاءَ العبّاسُ يُخاصمُ فاطِمَةَ عليهاالسلام فيها فَشَهِدَ عَلِيٌّ وَ غَيرُهُ أنَّها وَقفٌ عَلَيها.[۳]

روايت شده كه اين بوستان ها وقف بوده اند و رسول خدا(ص) از آنها براى پذيرايى از مهمانانش استفاده مى كرد، و به هر كس كه از كنار آن مى گذشت چيزى مى بخشيد. وقتى رسول خدا(ص) رحلت كرد، عباس نزد فاطمه عليهاالسلام آمد، و درباره آنها با وى به بگو مگو پرداخت. على و ديگران گواهى دادند كه آنها وقف فاطمه عليهاالسلام است.

مى توان گفت با توجه به ديگر رواياتى كه مصرف اموال واگذار شده آن حضرت را گزارش كرده اند، وقف عام دانستن باغ هاى هفتگانه، قابل قبول نيست.

وقف خاص بنى هاشم و بنى مطّلب

مرحوم كلينى رحمه الله به سند معتبر از ابو مريم انصارى نقل كرده است كه او مى گويد: درباره موقوفه رسول خدا(ص) و موقوفه على(ع) از امام صادق(ع) پرسيدم، ايشان فرمود:

هِيَ لَنا حَلالٌ وَ قالَ: إنَّ فاطِمَة عليهاالسلام جَعَلَت صَدَقَتَها لِبَني هاشِمٍ و بَنِي المُطَّلِبِ.[۴]

آن براى ما حلال است. و فرمود: فاطمه عليهاالسلام صدقه خود را براى بنى هاشم و بنى مطّلب گذاشت.

در روايتى ديگر آمده است كه آن حضرت براى [هر يك از] نيازمندان بنى هاشم و بنى مطّلب پنجاه اوقيه نقره (هر اوقيه معادل چهل درهم) وصيت كرد.[۵]

وصيت براى همسران پيامبر و زنان بنى هاشم

بنابر روايتى از امام صادق(ع)، فاطمه عليهاالسلام وصيت كرد از اموالش براى هر يك از زنان پيامبر(ص) و زنان بنى هاشم دوازده اوقيه نقره قرار داده شود.[۶]

در روايتى ديگر آمده است كه ايشان دستور داد به [هر يك از] زنان پدرش، ۴۵ اوقيه نقره داده شود.[۷]

وصيت براى خواهرزاده خود و دختر ابوذر

حضرت زهرا عليهاالسلام بخشى از اموال خود را به اُمامه، خواهرزاده خويش[۸]، و چيزهاى معينى را به دختر ابوذر اختصاص داد، و سفارش كرد، اگر هر يك از كسانى كه براى آنها وصيت كرده، قبل از دريافت آنچه براى آنها قرار داده است، از دنيا رفت، سهم او به نيازمندان پرداخت شود.[۹]

در پايان اين بخش از وصاياى حضرت فاطمه، چند نكته قابل توجه است:

اول، ظاهرا مراد از «تصدّق» و «وصيت» در غالب رواياتى كه وصيت هاى مالى آن حضرت را گزارش كرده اند، «وقف» است، البته تعبير از «وقف» به «صدقه» در متون اسلامى رايج است.[۱۰]

دوم، پيامبر(ص) پيش بينى مى كرده است كه پس از وفات او چه كسانى زمام قدرت را به دست مى گيرند؛ از اين رو بخشى از اموالى در اختيارِ خود را به دخترش فاطمه عليهاالسلامواگذار كرده است كه شايد احترام و حرمت او را رعايت كنند و اين اموال، در جايى كه مورد نظر پيامبر(ص) بود، به مصرف برسد، و دست كم حجتى باشد براى شناخت حقيقت.

سوم، وصيت هاى مالىِ حضرت فاطمه عليهاالسلام به روشنى نشان مى دهند كه در جريان «فدك»، اختلاف او با سياست مداران حاكم، شخصى نبوده بلكه هدف، روشنگرى و دفاع از ميراث نبوى و حكومت علوى بوده است، وگرنه كسى كه تأمين نيازهاى ديگران را برخود و فرزندانش مقدم مى دارد، به فدك و غير فدك چه نيازى دارد و به گفته همسر مظلومش على(ع): «وما أصنع بفدك وغير فدك ؛ من چه نيازى به فدك و غير فدك دارم!»[۱۱].

چهارم، پس از گرفتن غاصبانه فدك از حضرت فاطمه عليهاالسلام، سرنوشت ديگر اموالى كه در اختيار آن حضرت بود، مبهم است.

از يك سو، رواياتى كه موقوفات و صدقات ايشان را گزارش كرده اند، به ظاهر دلالت دارند كه اين اموال در اختيار وى بوده اند و از اين رو، آن حضرت پيش از وفات، مصرف آنها را مشخص كرده است و از سوى ديگر، از برخى روايات بر مى آيد همه اموالى كه رسول خدا(ص) به فاطمه واگذار كرده بوده، حتى باغ هاى هفتگانه اى كه به آنها اشاره شد، در دوران خليفه اول از ايشان گرفته شد[۱۲]، ولى در گزارشى ديگر آمده است كه ابوبكر، عَواف[۱۳]را به فاطمه بازگرداند[۱۴]، بنابر گزارشى ديگر، خليفه دوم، بخشى از اموال رسول خدا(ص)، از جمله باغ هاى بنى نضير را در اختيار حضرت على(ع) و عباس عموى پيامبر(ص) قرار داد تا درآمد آنها را صرف همان امورى كنند كه پيامبر(ص) تعيين كرده بود.[۱۵]

بنابراين، اظهار نظر قطعى درباره اجرائى شدن وصيت هاى حضرت فاطمه عليهاالسلام مقدور نيست. در صورتى كه اموال ياد شده از اختيار ايشان خارج شده باشد، به احتمال، هدف آن حضرت از وصيت هاى مالى، نكاتى باشد كه در بندهاى دوم و سوم گذشت.[۱۶]


[۱]. مشربه به معناى بستان يا زمين نرمى است كه گياه به راحتى در آن مى رويد . به زمينى هم كه در ميان آن تپه بلندى واقع شود ، يا غرفه و بنائى در آن باشد ، اطلاق مى شود ، مشربه باغى بوده كه در ميان آن صفه يا غرفه اى بوده و در اين محل ماريه قبطيه ، ابراهيم فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله را به دنيا آورده است وفاء الوفاء : ج ۳ ص ۸۲۵ .

[۲]. دانش نامه فاطمى : ج ۱ ص ۳۲۳ .

[۳]. تهذيب الأحكام : ج ۹ ص ۱۴۵ ح ۵۰ .

[۴]. ر . ك : ص ۶۵۶ ح ۴۶۵ .

[۵]. ر . ك : ص ۶۵۳ ح ۴۶۲ .

[۶]. ر . ك : ص ۶۵۹ ح ۴۶۹ .

[۷]. ر . ك : ص ۶۵۳ ح ۴۶۲ .

[۸]. ر . ك : ص ۶۵۹ ح ۴۶۹ .

[۹]. ر . ك : ص ۶۵۵ ح ۴۶۲ .

[۱۰]. ر . ك : وسائل الشيعة : ج ۱۹ ص ۱۷۱ ، «كتاب الوقوف والصدقات» باب ۱ .

[۱۱]. نهج البلاغة : نامه ۴۵ .

[۱۲]. السيرة الحلبية : ج ۳ ص ۳۶۱ .

[۱۳]. در بحار الأنوار ج ۲۲ ص ۲۹۶ آمده : «عواف» صحيح است كه در تاريخ المدينة ، ابن شبّه ذكر شده ، ولى در بيشتر روايات «اعواف» آمده و در برخى «عواف» ولى برخلاف آنچه در بحار الأنوار است ، در تاريخ المدينة چاپ شده (ج ۱ ص ۲۱۱) نيز «اعواف» ذكر شده است .

[۱۴]. تاريخ المدينة المنورة : ج ۱ ص ۲۱۱ .

[۱۵]. صحيح البخارى : ج ۳ ص ۱۱۲۶ ح ۲۹۲۶ .

[۱۶]. براى گزارش توصيفى وصيت هاى حضرت فاطمه عليهاالسلام ، ر . ك : دانش نامه فاطمى : ج ۱ ص ۳۱۷ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت