گناهان كبيره

حدیث

الكافى : عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد بن خالد ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، قال :

حدّثنى أبو جعفر صلوات اللَّه عليه ، قال : سَمِعتُ أبى يَقولُ : سَمِعتُ أبى موسى‌ بنَ جَعفَرٍ عليهم السلام يَقولُ : دَخَلَ عَمرُو بنُ عُبَيدٍ عَلى‌ أبى عَبدِ اللَّهِ عليه السلام ، فَلَمّا سَلَّمَ وجَلَسَ تَلا هذِهِ الآيَةَ : ( الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ )[۱]ثُمَّ أمسَكَ .

فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللَّهِ عليه السلام : ما أسكَتَكَ ؟ قالَ : اُحِبُّ أن أعرِفَ الكَبائِرَ مِن كِتابِ اللَّهِ‌عزّ وجلّ .

فَقالَ : نَعم يا عَمرُو ! أكبَرُ الكَبائِرِ الإشراكُ بِاللَّهِ ، يَقولُ اللَّهُ : ( ومَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ )[۲].

وبَعدَهُ الأياسُ مِن رَوحِ اللَّهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ‌الْكَافِرُونَ )[۳].

ثُمَّ الأَمنُ لِمَكرِ اللَّهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ )[۴].

ومِنها عُقوقُ الوالِدَينِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ سُبحانَهُ جَعَلَ العاقَّ جَبّاراً شَقِيّاً[۵].

وقَتلُ النَّفسِ الَّتى حَرَّمَ اللَّهُ إلّا بِالحَقِّ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا ... )[۶]إلى‌ آخِرِ الآيَةِ .

وقَذفُ المُحصَنَةِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( لُعِنُوا فِى الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظيمٌ )[۷].

وأكلُ مالِ اليَتيمِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً )[۸].

وَالفَرارُ مِنَ الزَّحفِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‌ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ )[۹].

وأكلُ الرِّبا ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِى يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ )[۱۰].

وَالسِّحرُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِى الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ )[۱۱].

وَالزِّنا ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( وَمَن يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثَاماً * يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَاناً )[۱۲].

وَاليمينُ الغَموسُ الفاجِرَةُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِى الآخِرَةِ )[۱۳].

وَالغُلولُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ )[۱۴].

ومَنعُ الزَّكاةِ المَفروضَةِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( فَتُكْوَى‌ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ )[۱۵].

وشَهادَةُ الزّورِ ، وكِتمانُ الشَّهادَةِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ‌قَلْبُهُ )[۱۶].

وشربُ الخَمرِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ نَهى‌ عَنها كَما نَهى‌ عَن عِبادَةِ الأَوثانِ .

وتَركُ الصَّلاةِ مُتَعَمِّداً أو شَيئاً مِمّا فَرَضَ اللَّهُ ؛ لِأَنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله قالَ : «مَن تَرَكَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدَ بَرء مِن ذِمَّةِ اللَّهِ وذِمَّةِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله» .

ونَقضُ العَهدِ وقَطيعَةُ الرَّحِمِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ يَقولُ : ( أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ )[۱۷].

قالَ : فَخَرَجَ عَمرٌو ولَهُ صُراخٌ مِن بُكائِهِ وهُوَ يَقولُ : هَلَكَ مَن قالَ بِرَأيِهِ ونازَعَكُم فِى الفَضلِ وَالعِلمِ . [۱۸]

ترجمه

حضرت عبد العظيم عليه السلام : امام جواد عليه السلام فرمود : «از پدرم شنيدم كه مى‌فرمود : از پدرم موسى بن جعفر شنيدم كه فرمود : عمرو بن عبيد خدمت صادق عليه السلام رسيد و پس از آن كه سلام كرد و نشست، آيه شريف ( آنان كه از گناهان كبيره و كارهاى زشت ، خوددارى مى‌كنند) را قرائت نمود و پس از خواندن آيه، سكوت كرد .

صادق عليه السلام به او فرمود : چرا سكوت كردى ؟

گفت: مايلم گناهان كبيره را از [طريق‌] قرآن بشناسم .

ايشان فرمود : باشد، اى عمرو! بزرگ‌ترينِ گناهان كبيره ، شرك به خداست . خداوند مى‌فرمايد : (وهر كس براى خدا شريكى قائل شود، خداوند، بهشت را بر او حرام خواهد ساخت) .

از گناهان كبيره ، نوميدى از رحمت خداوند است ؛ زيرا خداوندعزّ وجلّ فرموده : (از رحمت خداوند، نوميد نمى‌گردد، مگر كافران) .

از گناهان كبيره، در امان بودن از مكر خداست [يعنى انسان به عذاب و غضب خداوند، اعتنا نكند و با كمال آسايش، خود را به معصيت و نافرمانى پروردگار مشغول سازد] ؛ زيرا خداوند مى‌فرمايد : (از مكر خدا ايمن نيست، مگر گروه زيانكاران) .

از جمله گناهان كبيره ، نافرمانى پدر و مادر است ؛ زيرا خداوند سبحان، كسانى را كه از فرمان پدر و مادر سرپيچى نمايند، بدبخت و ستمگر معرّفى فرموده است .

از گناهان كبيره ، كشتن كسى است كه خداوند، ريختن خون وى را حرام نموده است ، مگر كسى كه به دستور شرع كشته شود؛ زيرا خداوندعزّ وجلّ مى‌فرمايد : (جزاى او (كسى كه خون مؤمنى را بريزد)، دوزخ است و او همواره در آن خواهد بود ...) .

از گناهان كبيره، نسبت دادن زنا به زن مسلمان است ؛ چون خداوندعزّ وجلّ فرموده : (آنان در دنيا و آخرت، از رحمت و آمرزش خدا دور هستند و آنان عذاب سختى خواهند داشت) .

از گناهان كبيره ، خوردن مال يتيم است ؛ چون خداوند مى‌فرمايد : ([كسانى كه مال يتيم را به ستم مى‌خورند، ]جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‌برند و زود است كه به آتش دوزخ بپيوندند) .

از گناهان كبيره، فرار از جهاد است ؛ زيرا خداوند مى‌فرمايد : (و هر كس در آن روز (روز جهاد) به آنان (دشمن) پشت كند، قطعاً به خشم خداوند گرفتار مى‌شود و در دوزخ خواهد بود - و چه بد سرانجامى است - مگر آن كه كناره‌گيرى براى نبردى [مجدّد] يا پيوستن به جمعى [ديگر از همرزمانش‌] باشد) .

از گناهان كبيره، خوردن رباست؛ چون خداوند مى‌فرمايد : (كسانى كه ربا مى‌خورند، [روز قيامت از گور] به پا نمى‌خيزند، مگر مانند برخاستنِ آن كس كه شيطان بر اثر تماس، آشفته‌سرش كرده باشد) .

از گناهان كبيره، سِحر و جادوست ؛ زيرا خداوند فرموده : (همانا دانسته بودند كه هر كس كه آن [سحر و جادو ]را بخرد [و فرا گيرد] ، در آخرت، بهره‌اى ندارد) .

از گناهان بزرگ، زِنا كردن است ؛ زيرا خداوندعزّ وجلّ فرموده : (و هر كس مرتكب آن گردد، سزايش را دريافت خواهد كرد ، و براى او در روز قيامت ، عذاب دو چندان خواهد بود و در آن به خوارى ، جاودان خواهد ماند) .

از گناهان كبيره ، دروغى است كه صاحبش را در زشتى و بدكارى فرو برد ؛ زيرا خداوند فرموده : (كسانى كه با پيمان خدا و سوگندهاى خود، بهاى اندكى مى‌خرند [يعنى با سوگند دروغ، منافع خود را در نظر مى‌گيرند]، آنان در آخرت، بهره‌اى نخواهند داشت) .

از گناهان كبيره ، خيانت است ؛ زيرا خداوندعزّ وجلّ مى‌فرمايد : (هر كس خيانت بورزد، با همان خيانت كه انجام داده، در قيامت، حاضر خواهد گرديد) .

از گناهان كبيره، ندادن زكات واجب است ؛ زيرا خداوند مى‌فرمايد : (با آنها (پول‌هاى اندوخته از حقوق واجب)، پيشانى و پهلو و پشت آنان داغ خواهد شد) .

از گناهان كبيره، گواهى دادن به دروغ و مخفى داشتن شهادت است ؛ چون خداوند مى‌فرمايد : (هر كس شهادت را كتمان كند، دلش معصيتكار است) .

از گناهان كبيره ، نوشيدن شراب است ؛ زيرا خداوند از خوردن شراب نهى فرموده ، همچنان كه از پرستش بتان نهى نموده است .

از گناهان كبيره، ترك عمدى نماز است ، و يا ترك هر عملى كه خداوند، واجب نموده است ؛ زيرا پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود : هر كس نماز را به عمد ترك نمايد ، از ذمّه خدا و پيغمبر او بيرون خواهد رفت .

از گناهان كبيره، پيمان‌شكنى و قطع رحم است ؛ زيرا خداوند مى‌فرمايد : (اين دسته از مردمان [كه گرفتار اين صفت نكوهيده مى‌شوند] ، مشمول لعنت هستند و براى آنان سراى بدى خواهد بود) .

در اين هنگام، عمرو بيرون رفت ، در حالى كه گريه‌اش بلند شده بود و مى‌گفت : هلاك گشت كسى كه از نزد خود، [در باره دين‌] اظهار نظر كند و با شما در فضيلت و دانش، دشمنى ورزد!» .

حدیث

علل الشرائع : حدّثنا محمّد بن موسى‌ ، عن علىّ بن الحسن السعد آبادى ، عن أحمد بن أبى عبد اللَّه ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن محمّد بن عليّ ، عن أبيه عن جدّه ، قال :

سمعت أبا عبد اللَّه عليه السلام يقول : عُقوقُ الوالِدَينِ مِنَ الكَبائِرِ ؛ لأَنَّ اللَّهَ تَعالى‌ جَعَلَ العاقَّ عَصِيّاً شَقِيّاً . [۱۹]

ترجمه

حضرت عبد العظيم عليه السلام : امام جواد عليه السلام، از پدرانش نقل نمود كه امام صادق عليه السلام فرمود : «نافرمانى پدر و مادر ، از گناهان كبيره است؛ زيرا خداوند متعال [در قرآن ]نافرمان را عصيانگر بدبخت قرار داده است» .

شرح‌

حديث نخست را ثقة الإسلام كلينى به سند صحيح، از حضرت عبد العظيم عليه السلام در تبيين گناهان كبيره نقل كرده است . نكات قابل توجّه در شرح آن، عبارت اند از :

۱ . عَمرو بن عبيد (۸۰ - ۱۴۳ق) يكى از دانشمندان معتزلى و دومين شخصيت اين گروه پس از واصل بن عطاست . وى مى‌خواست كه امام صادق عليه السلام گناهان كبيره را با استناد به آيات قرآن براى او توضيح دهد . از اين رو وقتى كه خدمت ايشان رسيد، پس از عرض سلام ، اين آيه را تلاوت كرد :

(وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَ حِشَ .[۲۰]و كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتكارى‌ها اجتناب مى‌كنند) .

او پس از تلاوت آيه، سكوت نمود .

امام عليه السلام علّت سكوت او را پرسيد و وى پاسخ داد : مايلم گناهان كبيره را از طريق قرآن بشناسم .

اين پرسش ، نشان مى‌دهد كه عَمرو در باره جايگاه علمى امام عليه السلام ، چيزهايى شنيده بوده؛ ولى از آن، آگاهى كاملى نداشته و تصوّر مى‌كرده كه امام مانند خودش بر اساس نظريات شخصى ، اظهار نظر مى‌كند . او در واقع مى‌خواست امام را امتحان كند . از اين رو ، وقتى امام عليه السلام پاسخ وى را با استناد به آيات قرآن داد ، چنان تحت تأثير ايشان قرار گرفت كه بى‌اختيار، بلند بلند گريه كرد و گفت : هلاك گشت كسى كه [در باره دين‌] از نزد خود اظهار نظر كند و با شما در فضيلت دانش، دشمنى نمايد!

۲ . شمارى از آيات قرآن، دلالت دارند بر اين كه گناهان، دو دسته اند : دسته اوّل : گناهانى كه قرآن از آنها با «كبائر» تعبير كرده ، مانند: (كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَحِشَ)[۲۱]و يا (كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ)[۲۲]و دسته دوم: گناهانى كه قرآن آنها را «لَمَم» و يا «سيئة» ناميده است‌[۲۳]و مقصود، گناهانى هستند كه نسبت به دسته اوّل از اهمّيت كمترى برخوردارند ، هر چند فى نفسه، آنها نيز كارهايى ناپسند هستند و خداوند متعال از آنها نهى كرده است .

۳ . تعداد گناهان كبيره در احاديث، گوناگون بيان شده است: پنج ، هفت ، نُه ، و در حديثى كه در متن آمده، هجده و در شمارى از احاديث، بيش از اينها .[۲۴]اين احاديث، در واقع با هم اختلافى ندارند ؛ زيرا احاديثى كه عدد در آنها ذكر نشده - مثل حديثى كه در متن آمد - ، هر يك به بخشى از گناهان كبيره اشاره دارند . همچنين احاديثى كه عدد خاصّى در آنها آمده، ممكن است ذكر عدد در آنها ، اشاره به مراتب خطر گناهان كبيره باشد ، اين كه خطرناك‌ترين آنها پنج گناه، پس از آنها هفت ، و پس از آنها نُه گناه است .

۴ . امام خمينى رضى اللَّه عنه در تبيين معيار تشخيص گناهان كبيره مى‌فرمايد :

گناهان كبيره ، هر معصيتى است كه نسبت به آن، وعده به آتش يا عقاب داده شده ، يا با شدّت و عظمت از آن ياد شده است ، يا دليلى دلالت مى‌كند كه آن گناه از بعضى از كباير، بزرگ‌تر يا مانند آن است ، يا عقل حكم مى‌كند كه كبيره است ، يا در اذهان دين‌مداران ، بزرگ شمرده مى‌شود ، يا نصّى (آيه و روايتى) وارد شده كه كبيره است .[۲۵]

۵ . علّامه طباطبايى رضى اللَّه عنه در تفسير آيه ۳۱ از سوره نساء، پس از بيان حديثى كه در متن از حضرت عبد العظيم عليه السلام آورديم، مى‌فرمايد :

قريب به همين معنا، از اهل سنّت ، و منسوب به ابن عبّاس ، روايت شده است .

از اين روايت، دو چيز به دست مى‌آيد :

اوّل آن كه: گناه كبيره، گناهى است كه نهى سخت در آن باشد ، به وعده به آتش يا اصرار در نهى ، در قرآن يا در روايت ، همان طور كه از موارد استدلال حضرت عليه السلام معلوم مى‌شود و ضمناً معنى حديث كافى : «كبيره آن است كه خدا آتش را به سبب آن، واجب كند» ظاهر گرديد . پس واجب كردن و وعده آتش، اعم است از آن كه در قرآن باشد يا در روايت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله .

گمان مى‌كنم كه آنچه از ابن عبّاس نقل شده هم همين طور و اعم از تصريح و تلويح در قرآن يا احاديث باشد و شاهد بر اين ، روايت ابن عبّاس (در تفسير طبرى) است : «كبيره هر گناهى است كه خداوند با آتش يا غضب يا لعنت يا عذاب ، آن را ختم كرده باشد» ، و مبيّن مى‌گردد كه روايت ديگر وى (در تفسير طبرى و غير آن) : «هر آنچه را كه خداوند نهى فرموده، كبيره است»، مخالفت در معناى كبيره نيست ؛ بلكه منظور، بزرگ نمودن همه گناهان است بالنسبه به حقارت انسان در مقابل عظمت پروردگار .

دوم ، آن كه: منحصر كردن گناهان كبيره در روايات گذشته و آينده يا در هشت يا در نُه عدد - كه در برخى روايات نبوى از طريق اهل سنّت رسيده - ، يا در بيست عدد (مثل همين روايت سابق) ، يا در هفتاد (مثل روايات ديگر) ، همه و همه به مناسبت اختلاف در بزرگى و كوچكى گناهان است ، همان طور كه از جمله امام عليه السلام : «و بزرگ‌تر از همه گناهان، شرك است» استفاده مى‌شود .[۲۶]۶ . گناهانى كه در شمارى از احاديث اهل بيت عليهم السلام، به كبيره بودن آنها تصريح شده است،[۲۷]عبارت اند از :

۱ . شرك و كفر، ۲ . نااميدى از رحمت خدا، ۳ . احساس امنيت از مكر خدا، ۴ . نافرمانى كردن از والدين، ۵ . آدم‌كشى، ۶ . اتّهام زدن به زنان پاك‌دامن، ۷ . خوردن مال يتيم، ۸ . فرار از جنگ، ۹ . رباخوارى، ۱۰ . جادوگرى، ۱۱ . زنا، ۱۲ . لواط، ۱۳ . قسم خوردن دروغ، ۱۴ . خيانت كردن، ۱۵ . زكات ندادن، ۱۶ . كذب و كتمان در شهادت، ۱۷ . شرابخوارى، ۱۸ . نماز نخواندن، ۱۹ . عهدشكنى، ۲۰ . قطع رحم، ۲۱ . دزدى، ۲۲ . خوردن مردار و خون، ۲۳ . خوردن گوشت خوك، ۲۴ . قماربازى، ۲۵ . كم‌فروشى، ۲۶ . همكارى با ستمگران، ۲۷ . يارى نكردن ستم‌ديدگان، ۲۸ . ادا نكردن حقوق بدون عذر، ۲۹ . دروغگويى، ۳۰ . تكبّر، ۳۱ . اسراف، ۳۲ . بى اعتنايى به حج و ترك آن، ۳۳ . جنگ با اولياى خدا، ۳۴ . اشتغال به لهو و لعب، ۳۵ . اصرار بر گناهان صغيره، ۳۶ . انكار ما أنزل اللَّه (انكار آنچه خداوند نازل كرده است) ، ۳۷ . دروغ بستن بر خدا و پيامبر و اوصيا، ۳۸ . انكار حقّ اهل بيت عليهم السلام، ۳۹ . تعرّب بعد الهجرة (ارتداد و ارتجاع پس از دين‌مدارى)، ۴۰ . تخلّف در عمل به وصيّت، ۴۱ . شكستن حرم امن الهى،[۲۸]۴۲ . بردن آبروى مؤمن،[۲۹]۴۳ . بدگمانى به خدا .[۳۰]


[۱]شورا : آيه ۳۷ .

[۲]مائده : آيه ۷۲ .

[۳]يوسف : آيه ۸۷ .

[۴]اعراف : آيه ۹۹ .

[۵]ر . ك : آيه ۳۲ سوره مريم .

[۶]نساء : آيه ۹۳ .

[۷]نور : آيه ۲۳ .

[۸]نساء : آيه ۱۰ .

[۹]انفال : آيه ۱۶ .

[۱۰]بقره : آيه ۲۷۵ .

[۱۱]بقره : آيه ۱۰۲ .

[۱۲]فرقان : آيه ۶۸ و ۶۹ .

[۱۳]آل عمران : آيه ۷۷ .

[۱۴]آل عمران : آيه ۱۶۱ .

[۱۵]توبه : آيه ۳۵ .

[۱۶]بقره : آيه ۲۸۳ .

[۱۷]رعد : آيه ۲۵ .

[۱۸]الكافى : ج ۲ ص ۲۸۵ ح ۲۴ ، علل الشرائع : ج ۲ ص ۳۹۱ ، بحار الأنوار : ج ۷ ص ۶ ح ۷ .

[۱۹]علل الشرائع : ج ۲ ص ۴۷۹ ح ۲ .

[۲۰]شورا : آيه ۳۷ .

[۲۱](الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَ حِشَ إِلَّا اللَّمَمَ) (نجم : آيه ۳۲) .

[۲۲](إِن تَجْتَنِبُوا كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيَِّاتِكُمْ) ( نساء : آيه ۳۱) .

[۲۳]ر . ك : نجم : آيه ۳۲ و نساء : آيه ۳۱ .

[۲۴]وسائل الشيعة : ج ۱۵ ص ۳۱۸ «باب تعيين الكبائر التى يجب اجتنابها» .

[۲۵]تحرير الوسيلة : ج ۱ ص ۲۱۴ .

[۲۶]ترجمه تفسير الميزان : ج ۴ ص ۴۹۶ - ۴۹۷ .

[۲۷]عمده اين احاديث، در كتاب وسائل الشيعة (ج ۱۵ ص ۳۱۸ باب «تعيين الكبائر التى يجب اجتنابها») آمده‌اند. همچنين شمارى از گناهان كبيره در تحرير الوسيلةى امام خمينى رحمه اللَّه عليه در تبيين شرايط امام جماعت بيان شده اند. گفتنى است كه استخراج و جمع‌بندى اين روايات توسط جناب آقاى اميرحسين ملك‌پور از پژوهشگران دار الحديث انجام گرفته است.

[۲۸]ر . ك : الكافي : ج ۲ ص ۲۱۷ ح ۲۴ و ص ۲۱۶ ح ۲۱ ، تهذيب الأحكام : ج ۴ ص ۱۴۹ ح ۴۱۷ ، كتاب من لايحضره الفقيه : ج ۳ ص ۳۶۶ ح ۱۷۴۵ و ص ۳۶۷ ح ۱۷۴۶ و ص ۳۷۲ ح ۱۷۵۵ و ج ۴ ص ۱۸۴ ح ۵۴۲۰ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۲۵ ، كنز الفوائد : ص ۱۸۴ .

[۲۹]سنن أبى داوود : ج ۴ ص ۲۶۹ ح ۴۸۷۷ .

[۳۰]الفردوس : ج ۱ ص ۳۶۴ ح ۱۴۶۹ ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۱۳۵ ح ۵۸۴۹ .