در ادامه سومین هماندیشی روششناسی مطالعات میانرشتهای قرآن، مطیعی به تاثیر حس فرامتن قرآن در تاثیر آن اشاره کرد و سلطانی سخن از دشواریهای نظریههای سنتی در توضیح رمزگان وحی به میان آورد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست دوم هماندیشی روششناسی مطالعات میانرشتهای قرآن کریم ظهر امروز ۲۵ بهمن با سخنرانیهایی با رویکرد زبانشناسی ادامه یافت.
مهدی مطیع، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در خصوص حس فرامتن آیات قرآن کریم گفت: فرایند انتقال معنا نوعی معجزه است. معنا توسط اموری غیر معنایی از قبیل صوت، لفظ و ژنتیک انتقال مییابد. چطور معنا به واسطه امور مادی منتقل میشود؟ متون هم در فرایندی معجزهگونه دانش را منتقل میکنند.
مطیع افزود: ژنتیک روحیهها و احساسات را منتقل میکنند؛ متون نیز مثل ژنها حاوی اطلاعاتی فرامتن از جمله احساس یا عاطفه درون متن است. در فرایندی پیچیدهتر از درک متن، حس منتقل میشود. اینجا ما فراتر از متن تاثیر را داریم. فرایند فرامتن قرآن ذکر است.
فرایند انتقال معنا نوعی معجزه است. معنا توسط اموری غیر معنایی از قبیل صوت، لفظ و ژنتیک انتقال مییابد. چطور معنا به واسطه امور مادی منتقل میشود؟ متون هم در فرایندی معجزهگونه دانش را منتقل میکنند.
مطیع افزود: ژنتیک روحیهها و احساسات را منتقل میکنند؛ متون نیز مثل ژنها حاوی اطلاعاتی فرامتن از جمله احساس یا عاطفه درون متن است. در فرایندی پیچیدهتر از درک متن، حس منتقل میشود. اینجا ما فراتر از متن تاثیر را داریم. فرایند فرامتن قرآن ذکر است.
وی ادامه داد: یکی از اشکالات در تفسیر ما نادیده گرفتن حس فرامتن است. فرازهایی احساسی چنین در قرآن حاوی احساسات و انتقال عاطفه درون متن به مخاطب است وانگیزش را ایجاد نمیکند و روانشناسی وارد نمیشود.
مطیعی افزود: معناشناسی کاربردی یا منظورشناسی به دریافت حس فرامتن در کنار متن میپردازد. بدون انگیزش، متون مفید بیتاثیر خواهد بود. با زیباشناسی ما میتوانیم به حس متون بپردازیم. اوزان در شعر احساسات را منتقل میکنند. قالبها تاثیرگذار است. فرایند زیباشناختی باید مخاطبان زیباشناس داشته باشد.
وی تصریح کرد: اگر حس فرامتن خوب منتقل نشود، ممکن است قرآن کتاب قهر معرفی شود. این پرسش مهم است که در رابطه انسان و خدا چه لحنی را باید انتخاب کنیم؟ قرآن را باید با لحنی مهربانانه بخوانیم و نه متکبرانه. لحنهای خوب تاثیرهایی خوبی خواهد گذاشت و معانی متفاوتی در پی خواهد داشت.
مطیعی با بیان اینکه قرآن کریم مجموعهای از متن و فرامتن است، گفت: از طریق متن، تعلیم و آگاهی انتقال مییابد در حالی که تزکیه و تربیت در درک حس فرامتن رخ میدهد.
پیام، فرستنده و گیرنده
علیاصغر سلطانی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم در خصوص «نظریههای وحی» گفت: آشفتگیهایی در نظریههای وحی وجود دارد. آیا نظریه خاص ارتباطی یاکوبسن میتواند نظریههای وحی را سازماندهی کند؟ سوال من این است که چطور میتوان به نظریههای وحی سامان داد؟
وی افزود: سه مفهوم پیام، فرستنده و گیرنده در مفهوم وحی وجود دارد. اما ابوزید این روش را در خصوص وحی استفاده کرده است و نه نظریات در خصوص وحی.
وی ادامه داد: اینکه زبان کنشی ارتباطی است به افلاطون بر میگردد. نظریه پرداز بعدی کارل بولر ارتباط را اضافه کرده است. وی سه مولفه در کنش ارتباطی زبانی در نظر میگیرد؛ بعد نمادین، نشان میدهد فرستنده علامت به گیرنده باز می گردد و زبان با تکیه به پیام، فرستنده و گیرنده سه کارکرد دارد؛ زبان نمادی بازنمایانه یا ارجاعی است. زبان معطوف به گیرنده اقناعی و خطابی است. زبان معطوف به فرستنده اخذ اطلاعات است.
وی نظریه بولر را به شش محور پیام، فرستنده، گیرنده، بافت، مجرای ارتباطی و رمزگان تقسیم کرد. این مدل یک کنش سنتی را نشان میدهد، اما ارسال وحی از ارسال تا دریافت پیام با رمزگانی خاص به پیامبر نمیفرستد و در مرحله دوم پیامبر در بافتی متفاوت پیامی را در مجرای ارتباطی و رمزگانی متفاوت به مردم میدهد.
سلطانی ادامه داد: برخی از نظرات سنتی مخاطب را محور قرار داده و وحی فردی را در مقابل وحی جمعی ترجیح دادهاند و بیشتر در اسلام و مسیحیت معتقد به وحی مخاطبمحور است. مدل دیگر کل نظام آفرینش از جمله انسان مخاطب وحی است که ما میتوانیم در ابن عربی ببینیم.
وی تصریح کرد: برخی نظریات به رمزگان تکیه میکنند و از جمله نظر آکویناس که معتقد است کل نظام هستی رمزگان وحی است. در نظریات وحی خاص رمزگان بشری و قابل فهم است. نظام رمزگان ابن عربی خاص است.
وی با بیان اینکه مشکل در قرار دادن نظریههای چالشی در این تقسیمبندی است، گفت: نظریههای سنتی معتقدند پیامبر به زبان عربی وحی را ارائه کرده است. نظر دوم سنتی این است که رمزگان ابلاغ وحی به پیامبر گزارهای است که برای بشر ناشناخته است. تجربه دینی زبان وحی را به پیامبر نادیده گرفته است. همه نظریات وحی با یک رکن از نظر ارتباطی یاکوبسن توجه کردهاند. اگر ما وحی را دومرحلهای بدانیم در خصوص مرحله اول علمی نداریم و احتمال اینکه به یک جمعبندی برسیم بعید است.
روایتشناسی گفتمان
ابوالفضل حری، عضو هیئت علمی دانشگاه اراک با بیان سخنانی در خصوص «روایتشناسی گفتمان: پارادایمی برای مطالعه میانرشتهای وجوه گفتار و اندیشه در داستانهای قرآن»، گفت: ما با استفاه از چه سبکی در نقد ادبی میتوانیم به سراغ متون دینی برویم؟ در بخش آثار اسلامی داستانهای قرآنی کمتر روایتشناسی شدهاند. ما یک کتاب در تحلیل ادبی داستانهای قرآنی نداریم.
وی ادامه داد: در آیات آغازین سوره یونس بهترین شیوه قصهگویی قرآن تصریح شده است. من به داستانهای قرآن از منظر یک روش نگاه کردهام. هر آنچه داستانی را تعریف کند روایت است. خدا در مقام دانای کل داستانی را روایت میکند و این آیات گاه مربوط به امم گذشته است و گاهذمربوط به سیره نبوی و گاه آخر الزمانی اشاره میکند.
حری تصریح کرد: من به وجوه گفتار و اندیشه های داستانهای قرآن در گفتمانهای درونی آن توجه کرده و به خردروایتهای قرآنی توجه کردهام.
وی تصریح کرد: روایتشناسی گفتمان نمیتواند در مقام نوعی روششناسی میانرشتهای نظاممند، چارچوبی نظری و عملی برای سنخشناسی پایگانمندی وجوه اندیشه و گفتار در داستانهای قرآن ارائه کند.