زنان منسوب به اهل بیت پیامبر(ص) در حادثه عاشورا

پرسش :

زنان منسوب به اهل بیت پیامبر(ص) در حادثۀ عاشورا چه نقشی آفریدند؟



پاسخ :

نقش برخی از زنان اهل بیت(ع) را به ترتیب الفبا می آوریم:

الف. اُمّ البنین

فاطمه کلابی، مادر چهار شیرمرد شهید از فرزندان امیر مؤمنان(ع)، یعنی: عبّاس و سه برادر دیگرش و مشهور به «اُمّ البنین» است. اُمّ البنین به بقیع می رفت و در آن جا، اندوهگین ترین و سوزناک ترین مرثیه سرایی ها را برای پسرانش انجام می داد. مردم، نزد او گِرد می آمدند و به آن مرثیه ها گوش فرا می دادند. مروان هم از جمله کسانی بود که به بقیع می آمد. او به مرثیۀ اُمّ البنین، گوش می داد و می گریست.

ب. اُمّ سلمه

اُمّ سلمه، همسر بزرگوار پیامبر(ص) که رابطۀ عاطفی عمیقی با اهل بیت پیامبر(ص) داشت، رازدار شهادت امام حسین(ع) بود. پیامبر(ص) قطعه ای از خاک کربلا را به وی داده بود و فرموده بود که هر گاه این تربت به خون تبدیل شد، حسین، شهید شده است.

اُمّ سلمه، روز عاشورا، از طریق دیدن پیامبر(ص) در خواب و نیز خون شدن خاکی از کربلا که در نزدش بود، از شهادت امام(ع) آگاهی یافت. او از اوّلین به سوگ نشستگان برای سالار شهیدان است.

ج. اُمّ کلثوم، دختر امام علی(ع)

در بسیاری از وقایع حماسۀ کربلا و پس از آن، نام اُمّ کلثوم آمده است. ظاهراً اُمّ کلثومِ حاضر در واقعۀ کربلا، دختر امیر مؤمنان(ع) از غیر فاطمه علیها السلام است؛ زیرا آن دختر امام علی(ع) که مادرش فاطمه علیها السلام بود، بر اساس پاره ای نقل ها در زمان حیات امام حسن(ع) از دنیا رفت.[۱]

د. رَباب همسر امام حسین(ع)

رباب همسر باوفای امام حسین(ع) و مادر سکینه و عبدالله بن الحسین (علی اصغر) است. رباب را زنی زیبا، خردمند، بافضیلت و شاعر گفته اند و او که شاهد شهادت شوهر، فرزند و دیگر نزدیکان خویش بود، تنها یک سال پس از واقعۀ عاشورا زنده بود و در این مدّت، زیر هیچ سایه ای نرفت و برخی گفته اند که در این مدّت، بر سرِ مزار امام(ع) به سوگ نشست. در نقلی آمده که در جواب خواستگارانش گفت: نمی خواهم پس از پیامبر خدا(ص)، پدرشوهری برگزینم.

خانۀ وی توسّط فرماندار یزید در مدینه تخریب شد. رَباب، مرثیه های جان گدازی در رثای امام حسین(ع) سروده است.

ه ـ . زنان بنی عقیل

دختران عقیل ـ که شهیدان گران قدری از بنی عقیل را در کوفه و کربلا تقدیم کرده بودند ـ ، هنگام بازگشت اسیران اهل بیت پیامبر(ص) به مدینه، مرثیۀ تکان دهنده ای داشتند. در الإرشاد مفید، آمده است:

اُمّ لقمان، وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) را شنید، ماتم زده بیرون آمد و خواهرانش: اُمّ هانی، اسماء، رَمْله و زینب، دختران عقیل بن ابی طالب ـ که رحمت خدا بر آنان باد ـ با او بودند. او برای کشتگان طَف می گریست و می گفت: به پیامبر(ص) چه خواهید گفت، اگر از شما بپرسد: «شما ـ ای واپسینْ امّت ـ ، چه کردید با نسل من و خانواده ام، پس از از دست دادن من که برخی از آنها اسیرند و برخی در خون غلتیدند؟ من برایتان خیرخواهی کردم و این، پاداش من نبود که با خویشانم، پس از من، بدرفتاری کنید!».

و. زنان بنی هاشم

زنان بنی هاشم، سال ها بر فاجعۀ کربلا گریستند و نقش مهمّی در پاسداشت یاد و راه شهیدان و محکومیت جنایتکاران این حادثه داشتند. امام صادق(ع) فرمود: «هیچ یک از زنان ما خضاب نکرد و روغنی استفاده ننمود و سُرمه نکشید و شانه نزد، تا این که سرِ عبید الله بن زیاد را برایمان آوردند. ما پس از آن نیز همواره گریان بودیم».[۲]

وقتی حسین بن علی(ع) کشته شد، زنان بنی هاشم، لباس سیاه و خشن بر تن کردند و از هیچ گرمی و سردی ای، شِکوه نمی کردند. در موقع سوگواری آنان، امام زین العابدین(ع) غذا تهیه می کرد.

ز. زنان روایتگرِ خبر شهادت امام حسین(ع) از پیامبر(ص)

پیامبر(ص) بر اساس اسرار غیبی، اخبار گوناگونی در بارۀ شهادت امام حسین(ع) و حادثۀ کربلا، به افرادی ارائه کرده است. بعضی از زنان که این اخبار را از پیامبر(ص) شنیده و نقل کرده اند، عبارت اند از: اُمّ سلمه؛ زینب دختر جحش؛ صفیه دختر عبد المطّلب؛ عایشه دختر ابو بکر.

ح. زینب کبرا علیها السلام

زینب علیها السلام از آغاز، همراه برادر شد و در تمام دوران، همدل و همراه و رازدار او بود. گفتگوهای او با امام(ع) در شب عاشورا، حضورش در کنار بدن علی اکبر(ع) و سید الشهدا(ع) در روز عاشورا، رثای جانسوز او در کنار قامت خونین برادر و خطاب او با پیامبر خدا(ص) در روز یازدهم محرّم، از صفحات زرّین و جاودانۀ زندگانی اوست.

وی پس از حادثۀ عاشورا، شکوهمند و استوار، سرپرستیِ قافلۀ اسیران را به عهده گرفت و با شجاعت و صلابت و درایت، کار را به پایان برد.

ط. سکینه، دختر امام حسین(ع)

وی در کربلا، حدود نُه سال داشت و نوعروس بود و شوهرش عبدالله بن الحسن، در کربلا به شهادت رسید. امام حسین(ع) به شدّت به وی علاقه داشت. این علاقه در شعری از امام(ع) بیان شده است. وی در زمرۀ اسیران، به کوفه و شام و سپس به مدینه رفت و در آن جا زیست. او در سفر اسارت، نقشی مؤثّر داشت و این جملۀ او خطاب به یزید: «ای یزید! آیا دختران پیامبر خدا، باید اسیر باشند؟!»، مجلس یزید را دگرگون ساخت.

سکینه را زنی خوش خو، ظریف، زیبا، پاک دامن، اهل شعر و ادب و از راویان حدیث شمرده اند. بزرگان قریش و بزرگان شعر و ادب در مجلس وی حاضر می شدند.

ی. فاطمه، دختر امام حسن(ع)

وی همسر امام زین العابدین(ع) و مادر امام باقر(ع) و مادربزرگِ دیگر امامانِ اهل بیت(ع) است. در بارۀ او از امام صادق(ع) روایت شده: «چنان شخصیت راستگو و درست کرداری بود که در میان خاندان حسن(ع)، زنی چون او دیده نشده است».[۳]

وی از جمله راهیان سفر سخت اسارت بود.

ک. فاطمه، دختر امام حسین(ع)

وی دختر بزرگ امام حسین(ع) و همسر حسن مثنّی (فرزند امام مجتبی(ع)) است. امام حسین(ع) در بارۀ او فرموده: «او بیش از دختر دیگرم به مادرم فاطمه، دختر پیامبر خدا(ص) شبیه است».[۴]

همسرش در کربلا، مجروح در میان شهدا افتاده بود و پس از پایان نبرد معلوم شد که زنده است. فاطمه به عنوان اسیر به کوفه و شام رفت. او روایتگر برخی حوادث مربوط به خیمه ها و مجلس یزید است. خطبه ای نیز در کوفه به او منسوب است.

ل. فاطمه، دختر امام علی(ع)

وی که «فاطمۀ صغرا» نیز نامیده شده، همراه همسر شهیدش ابو سعید بن عقیل در کربلا حضور داشت و سپس به سفر اسارت رفت. وی از راویان حوادث کربلاست.[۵]

[۱]. در دانش‏نامۀ امام حسین(ع) در این زمینه، اظهار نظر نشده است.

[۲]. کامل الزیارات، ص ۱۶۷، ح ۲۱۹.

[۳]. الکافی، ج ۱، ص ۴۶۹، ح ۱.

[۴]. الارشاد، ج ۲، ص ۲۵.

[۵]. ر.ک: دانش‏نامۀ امام حسین(ع)، ج ۱۶، ص ۳۱۴ ـ ۳۲۰.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت