غیبت امام مهدی(ع) یکی از موضوعاتی است که به خاطر اهمّیت داشتن آن، پیامبر(ص) و همه امامان(ع) درباره آن سخن گفته اند. نمونه ای از سخنان هر یک از معصومان بدین شرح است:
پیامبر(ص) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب می شود، تا آن جا که بیشتر مردم می گویند: خدا را با خاندان محمّد، کاری نیست! و برخی در تولّد او نیز شک می کنند. پس هر کس به روزگار او می رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیینم، بیرونش ببرد، که پیش تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوّا) را از بهشت بیرون برد و خداوند عزّ و جلّ شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمی آورند.[۱]
امام علی(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
در اندیشه مولودی از نسل خودم هستم که یازدهمین فرزند من است. او همان مهدی است که زمین را از عدالت پر می کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است. او حیرت و غیبتی دارد که گروه هایی در آن، گم راه و گروه هایی دیگر، ره نمون می شوند.[۲]
و در حدیثی دیگر می فرماید:
هان! چنان غیبتی می کند که نادان می گوید: خدا را با خاندان محمّد، کاری نیست.[۳]
امام حسن(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
آیا نمی دانید هیچ یک از ما [اهل بیت] نیست، جز آن که بیعتی با طاغوت روزگارش به گردنش می افتد، مگر قائم که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می گزارد و خداوند، ولادتش را پنهان و او را از دیده ها نهان می کند تا بیعت کسی را هنگام قیام، به گردن نداشته باشد؟ او نهمین نفر از نسل برادرم حسین و پسر سَرور کنیزان است. خداوند، عمر او را در غیبتش طولانی می کند. سپس با قدرت خویش او را در هیئت جوانی کمتر از چهل سال، ظاهر می سازد تا دانسته شود که خداوند بر هر کاری تواناست.[۴]
در حدیثی دیگر آمده است:
شنیدم که حسن بن علی(ع) می فرماید: «این امری (قیام) را که انتظار می کشید، واقع نمی شود، تا آن که از همدیگر بیزاری بجویید و برخی از شما، برخی دیگر را نفرین کنند و به صورت یکدیگر، آب دهان بیندازید و حتّی برخی از شما، بعضی دیگر را کافر بخوانند». گفتم: پس در آن، خیری نیست؟ فرمود: «همه خیر، در آن است. آن هنگام، قائمِ ما قیام می کند و همه این کارهای نادرست را بر می اندازد».[۵]
امام حسین(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
از میان ما، دوازده ره یافته است که نخستینِ آنها، امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب است و آخرینِ ایشان، نهمین نفر از نسل من و امام قیام کننده به حق است. خدا به دست او، زمین مرده را زنده می کند و دین حق را بر همه دین ها چیره می سازد، هر چند مشرکان را ناخوش آید. او غیبتی دارد که گروه هایی در آن از دین باز می گردند و گروهی دیگر بر دین باقی می مانند و این دسته، آزار می بینند و به آنان گفته می شود:«این وعده (قیام)، کِی محقّق می شود، اگر راست می گویید؟». هان! شکیبا بر آزار و انکار در روزگار غیبت او، مانند مجاهدی است که با شمشیرش در پیش روی پیامبر خدا(ص) می جنگد.[۶]
امام زین العابدین(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
غیبت ولی خدای عزّ و جلّ که دوازدهمین نفر از اوصیای پیامبر خدا(ص) و امامانِ پس از اوست، استمرار می یابد. ای ابو خالد! باورمندان به امامت و منتظرانِ ظهور او در روزگار غیبتش، از مردم هر زمان دیگری برترند؛ زیرا خدای ـ تبارک و تعالی ـ چنان عقل و فهم و شناختی به آنان داده که غیبت نزد آنان همچون شهود است و آنان را در آن روزگار، به سان مجاهدان با شمشیر در پیش روی پیامبر خدا(ص) قرار داده است. آنان، مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما و دعوتگران پیدا و نهان به دین خدای عزّ و جلّ هستند.[۷]
امام باقر(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
هنگامی که روزگار بچرخد و مردم بگویند: «قائم مُرد یا هلاک شد و معلوم نیست کجا رفته است» و آن که در پی اوست بگوید: «کِی قیام می کند؟! استخوان هایش نیز فرسوده شده است!»، آن هنگام، به [آمدن] او امیدوار باشید و چون خبرش را شنیدید، به سویش بشتابید، حتّی اگر ناگزیر به خزیدن بر روی یخ باشید.[۸]
امام صادق(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
قائم، دو غیبت دارد. در یکی از آنها، در موسم های حج حاضر می شود و مردم را می بیند؛ ولی مردم او را نمی بینند.[۹]
و در حدیثی دیگر می فرماید:
صاحب این امر(قیام)، دو غیبت دارد که در دومی ظهور می کند. پس اگر کسی نزد تو بیاید و بگوید که دستش را از خاک قبر او تکانده است [و تردیدی ندارد که او درگذشته است ]، تصدیقش مکن.[۱۰]
امام کاظم(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
هنگامی که پنجمین نفر از فرزندان هفتمین [امام ]، ناپیدا شود، خدا را، خدا را در دین هایتان! مبادا که کسی شما را از آن جدا کند. پسر عزیزم! صاحب این امر(قیام) را ناگزیر از غیبتی است، تا آن جا که [برخی ] معتقدان به آن، از نظرشان باز می گردند و این، آزمونی سخت از سوی خدای عزّ و جلّ برای بندگانش است. [از دینتان دست نکشید که] اگر پدران و نیاکانتان، دینی را درست تر از این می دانستند، از آن پیروی می کردند.[۱۱]
امام رضا(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
قائم، همان کسی است که در سنّ پیران، امّا در چهره جوانان، خروج می کند و پیکرش چنان نیرومند است که اگر دست به بزرگ ترین درخت روی زمین ببرد، آن را از ریشه بیرون می آورد و اگر میان کوه ها فریاد بر آورد، صخره ها خُرد می شوند. عصای موسی و انگشتر سلیمان را همراه دارد و او چهارمین نفر از نسل من است. خداوند، او را در پرده غیب خود، هر اندازه بخواهد، نگاه می دارد و سپس او را آشکار می کند تا زمین را با او از عدل و داد پر کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.[۱۲]
امام جواد(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
قائم ما، همان مهدی است که لازم است در غیبتش، منتظر او باشند و در ظهورش اطاعتش کنند و او نسل سوم من است. سوگند به کسی که محمّد را به نبوّت بر انگیخت و ما را به امامت ویژه ساخت، اگر از دنیا تنها یک روز بماند، خداوند، آن روز را طولانی می نماید تا در آن، قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.[۱۳]
امام هادی(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
جانشین پس از من، فرزندم حسن است؛ امّا با جانشین او چگونه اید؟... شما پیکرش را نمی بینید و بردن نامش برایتان روا نیست.... [برای یاد کردن از او] بگویید: حجّت خاندان محمّد.[۱۴]
امام عسکری(ع) درباره غیبت امام مهدی(ع) می فرماید:
پسرم محمّد، امام و حجّت پس از من است. هر کس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. هان! او غیبتی دارد که نادانان در آن، حیران می مانند و باطل گرایان، در آن، هلاک می گردند و وقت گذاران [برای ظهورش ]، دروغ می گویند. او [پس از غیبتش] قیام می کند و من گویی پرچم های سپید برافراشته در بالای سرش را بر بلندی های کوفه می بینم.[۱۵]
و در حدیثی دیگر می فرماید: بنی امیه و بنی عبّاس به دو علّت به روی ما شمشیر کشیدند:یکی، چون می دانستند که حقّی در خلافت ندارند و از ادّعای ما برای خلافت و این که خلافت در جایگاهش قرار بگیرد، می ترسیدند. دوم، آنها از طریق اخبار متواتر، مطّلع شدند که نابودی حکومت زورگویان و ستمگران، به دست قائم ماست و تردیدی هم نداشتند که خودشان از زورگویان و ستمگران اند. از این رو، تلاش در کشتن اهل بیت پیامبر خدا(ص) و نابودی نسل ایشان داشتند، به امید این که جلوی تولّد قائم را بگیرند، یا او را بکشند؛ امّا خداوند نخواست که راز او را حتّی برای یکی از آنان بر ملا کند، تا آن گاه که نورش را کامل نماید، هر چند کافران را خوش نیاید.[۱۶]،[۱۷]
[۲]. الکافى: ج ۱ ص ۳۳۸ ح ۷.
[۳]. کمال الدین: ص ۳۰۲ ح ۹.
[۴]. کمال الدین: ص ۳۱۵ ح ۲.
[۵]. الغیبة، طوسى: ص ۴۳۷ ح ۴۲۹.
[۶]. کمال الدین: ص ۳۱۷ ح ۳.
[۷]. کمال الدین: ص ۳۱۹ ح ۲.
[۸]. کمال الدین: ص ۳۲۶ ح ۵.
[۹]. الکافی: ج ۱ ص ۳۳۹ ح ۱۲.
[۱۰]. الغیبة، طوسى: ص ۴۲۳ ح ۴۰۷.
[۱۱]. الکافی: ج ۱ ص ۳۳۶ ح ۲.
[۱۲]. کمال الدین: ص ۳۷۶ ح ۷.
[۱۳]. کمال الدین: ص ۳۷۷ ح ۱.
[۱۴]. کمال الدین: ص ۳۸۱ ح ۵.
[۱۵]. کمال الدین: ص ۴۰۹ ح ۹.
[۱۶]. إثبات الهداة: ج ۳ ص ۵۷۰ ح ۶۸۵.
[۱۷]. ر.ک: دانش نامه امام مهدی(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ: ج ۳ ص ۹۹ ـ ۱۳۳.