مخالفت با رجعت

پرسش :

دلایل مخالفان رجعت چیست و چه پاسخی به آنها داده شده است؟



پاسخ :

مخالفان رجعت، سعى کرده اند که براى دیدگاه خود، ادلّه اى بیاورند. دلایل سه گانه آنان عبارت است از: استبعاد،[۱]نبودن دلیل برای اثبات رجعت، استناد به ادلّه نقلى.

در پاسخ به مخالفان رجعت می گوییم: آیاتی که در قرآن بر وقوع رجعت دلالت دارند، هر گونه استبعاد یا ادّعاى بى دلیل را نفی مى کنند. از سوی دیگر، تمام ادلّه نقلى مخالفان، پاسخ دارد.

ادلّه نقلى مخالفان و پاسخ آنها، به شرح زیر است:

اوّل. بر اساس آیه قرآن، خداى متعال، تقاضاى بازگشت عدّه اى از کافران را هنگام مرگ رد مى کند. چگونه مى توان پذیرفت که آنان پس از مرگ به دنیا باز گردند؟!

پاسخ: میان درخواست بازگشت در هنگام مرگ و رجعت، چهار فرق است:

یک. درخواست بازگشت کافران به هنگام مرگ، براى از سرگیرى عمل است؛ امّا رجعت کافران در آخر الزمان، براى عمل نیست.

دو. اراده کننده در رجعت، خداوند است؛ امّا درخواست بازگشت کافران، از سوى خود آنهاست.

سه. هدف در رجعت، مجازات کافران است؛ امّا هدف کافران از تقاضاى بازگشت به دنیا در هنگام دیدن نشانه هاى مرگ، رهایى از مجازات برزخ و آخرت است.

چهار. در تحقّق هدف رجعت، تخلّفى نیست؛ ولى در تحقّق هدف کافران، تخلّف و دروغگویی است.

دوم. بازگشت کافران به دنیا پس از دیدن عذاب هاى برزخ و دیدن آنچه پس از مرگ رخ مى دهد، موجب مى شود که آنان فرصتى دوباره براى عمل پیدا کنند و با یقینى که پیدا کرده اند، به عمل نیک بپردازند. در این صورت، دیگر جایى براى مجازات آنها باقى نمى ماند و آنان نیز مانند مؤمنان، مجازاتی نخواهند داشت و این، بى عدالتى است.

پاسخ: خداوند متعال، چنین فرصتى را براى کافران و مجرمان فراهم نمى سازد و خواسته آنان برای بازگشت به دنیا و انجام عمل نیک، اجابت نمى شود.

بر فرض هم که کافران باز گردند، اعمال نیک انجام نخواهند داد و عدالت بر هم نمى خورد. افزون بر این، رجعت، اصطلاحى است که اصلاً ربطى به تقاضاى بازگشت کافران ندارد. رجعت، براى مجازات است و آن هم مخصوص عدّه اى اندک از سرکردگان کفر و گم راهى.

سوم. قرآن در آیه ۹۵ از سوره انبیا، به صراحت، رجعت را رد مى کند.

پاسخ: این آیه، نه تنها مخالف رجعت نیست، بلکه از بهترین ادلّه براى اثبات رجعت است؛ زیرا آیه مى گوید یک گروه خاص، بازگشت ندارند و لازمه اش این است که گروهى دیگر بازگشت دارند.

چهارم. قرآن در آیه ۳۱ از سوره یاسین، به صراحت، رجعت را رد مى کند.

پاسخ: این آیه از بازگشت نیافتن گروه هایى سخن مى گوید که هلاک شده اند؛ ولی نفى کننده رجعت نیست و کسانى که در دنیا عذاب نشده اند و سزاوار آن هستند، می توانند بازگشت داشته باشند.

پنجم. هدف از برگشت گناهکاران، به مجازات رسیدن آنها، اذیت شدن یا بیان خیانت آنها به مردم است؛ امّا این موارد، انجام ناشدنی اند؛ زیرا مجازات را در آخرت خواهند کشید و مجازات آنها در دنیا ظلم است. اذیت را در قبر خواهند دید. بیان خیانت آنها نیز براى مردم زمان خودشان مفید است، نه مردم آخر الزمان.

پاسخ: احادیث باب رجعت، تصریح دارند که باز گرداندن مجرمان، براى مجازات دنیوىِ آنان است و مجازات دنیوى آنان، ظلم نیست. همچنین بیان خیانت آنان براى دیگران، مى تواند از جمله دلایل رجعت آنها باشد؛ چراکه برای مردم هر زمانى، مفید و عبرت آموز است.

ششم. رجعت امامان(ع) در زمان امام زمان(ع) اتّفاق خواهد افتاد. با توجّه به این که زمین حتّی به مقدار یک پلک بر هم زدن نیز از حجّت، خالى نمى ماند، ممکن نیست غیر افضل بر افضل مقدّم شود. بنا بر این، رجعت، بی معنا و نشدنی است؛ چون لازم مى آید که امام مهدى یا از امامت عزل شود و یا بر افضل (امیر مؤمنان(ع) یا امام حسین(ع)) مقدّم باشد و یا عدد امامان(ع) از دوازده نفر زیادتر باشد و ریاست امام، عمومى نباشد.

پاسخ: اگر امامت غیر افضل، به امر و اجازه خود افضل باشد، اشکالى ندارد، چنان که ممکن است هر یک از امامان(ع)، رهبرى ناحیه اى را به دست گیرد و تقسیم کار شود. نیز ممکن است رجعت سایر امامان(ع)، پس از شهادت امام مهدى(ع) باشد؛ چرا که دلیلى قاطع بر امامت امام مهدى(ع) تا قیامت نیست، بویژه که در برخى احادیث، از رحلت ایشان و کفن و دفنشان به دست امام حسین(ع) سخن رفته است. افزون بر این، در حدیثى از رجعت امیر مؤمنان(ع) و امامان دیگر، خبر داده شده است و امامان(ع) به عنوان کارگزاران امام على(ع) معرّفى شده اند.

هفتم. رجعت، موجب می شود که تناسخ انجام گیرد و تناسخ از نظر اسلام، مردود است.

پاسخ: این اشکال، از فهم نادرست معناى تناسخ و معناى رجعت ناشى شده است. تناسخ به معناى آن است که روح کسى پس از مرگ، در بدنى دیگر، غیر از بدن خودش وارد شود؛ امّا رجعت به معناى بازگشت روح به بدن خود فرد است.

هشتم. کسى که به کمال خاصّ خود رسیده، اگر پس از مرگ، دوباره به دنیا باز گردد، رجوع از فعل به قوّه است و این، محال است.

پاسخ: این اشکال وارد نیست؛ زیرا حتّى با قبول این اصل فلسفى، زنده شدن یک موجود پس از مرگ، از مصادیق آن نیست.[۲]


[۱]. شیخ حرّ عاملی، اصل اشکالات مخالفان را از همین استبعاد مى داند و شش پاسخ به آن داده است.

[۲]. ر.ک: دانش نامه امام مهدی(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ: ج ۸ ص ۶۹ ـ ۷۷.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت