اگرچه بخارى در صحيح خود احاديثى را كه در آنها نام امام مهدى(ع) با صراحت ذكر شده، نياورده است، نكته هاى ديگرى را نقل كرده كه به نحوى در پيوند با اين موضوع است. براى مثال بابى را به نزول حضرت عيسى(ع) اختصاص داده و در آن حديثى را روايت كرده است كه مى گويد: در آخرالزمان هنگامى كه حضرت مسيح فرود مى آيد، امامى از مسلمانان عهده دار امور امت اسلامى خواهد بود.[۱]همان گونه كه برخى از شارحان صحيح بخارى به درستى مفهوم اين حديث را دريافته اند، منظور از اين امام، كسى جز حضرت مهدى(ع) نيست. ابن حجر در شرح اين حديث از ابو الحسن خسعى نقل مى كند كه او احاديث مرتبط با مهدى را كه مى گويند وى از اين امت است و عيسى پشت سر او نماز خواهد خواند، متواتر مى داند. وى در ادامه مى گويد: اين كه در آخرالزمان و نزديك قيامت، حضرت عيسى پشت سر مردى از اين امت نماز خواهد خواند، بر اين سخن درست دلالت دارد كه زمين هيچ گاه از حجت خالى نمى ماند.[۲]
مسلم نيز در صحيح علاوه بر حديث بالا، احاديث ديگرى در باره نزول حضرت عيسى و ساير موضوعات مرتبط با مهدويّت نقل كرده است.[۳]
ابن ماجه در سنن خود بابى را با عنوان «باب خروج المهدى» نام گذارى، و هفت حديث در اين رابطه نقل كرده است. در اين احاديث به قيام حضرت مهدى(ع) و اين كه وى از اهل بيت پيامبر صلى اللّه عليه و آله است، و نيز به زمينه سازان ظهور آن حضرت اشاره شده است.[۴]در سنن ترمذى نيز بابى به «ما جاء فى المهدى» اختصاص يافته و احاديثى صريح و صحيح در آن نقل شده است.[۵]ترمذى در باره سه حديث از اين مجموعه تصريح مى كند كه «هذا حديث حسن صحيح».[۶]بعد از اين باب ابواب مرتبط ديگرى نيز با موضوعاتى چون نزول حضرت عيسى(ع) و فتنه دجّال آمده است.
در ميان صحاح سته، بيشترين و صريح ترين احاديث مهدويت را ابو داوود آورده است . او در سنن خويش ذيل بخشى با عنوان «كتاب المهدى» احاديث متعدّدى را نقل كرده است كه بر دوازده گانه بودن امامان، هم نام بودن مهدى با پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله ، طولانى شدن حيات و نشانه هاى ظهور او دلالت دارد.[۷]
موضوع مهدويّت در منابع معتبر پيش از صحاح سته نيز ذكر شده است. عبدالرزاق بن همام صنعانى كه در سال ۲۱۱ق درگذشته، بابى از كتاب المصنّف خود را «باب المهدى» نام گذارى كرده و احاديثى زيبا و صريح در رابطه با قيام آن حضرت و دادگسترى وى در جهان نقل كرده است.[۸]پس از او نعيم بن حمّاد مروزى، درگذشته به سال ۲۲۹ق، در كتاب الفتن به تشريح حوادث آخرالزمان پرداخته و ده باب از اين كتاب را، شامل ۲۴۴ حديث، با عنوان هاى گوناگون به امام مهدى(ع) اختصاص داده است.[۹]
ابن ابى شيبه كوفى نيز، كه استاد بخارى بوده و در سال ۲۳۵ق درگذشته است، در كتاب المصنّف خود در بابى كه به فتنه دجّال اختصاص داده، احاديث متعدّدى را در رابطه با امام مهدى(ع) و اين كه او از نسل پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و هم نام ايشان است نقل كرده و به ويژگى ها و نشانه هاى ظهور آن حضرت اشاره نموده است.[۱۰]امّا پيش از همه اينها، احمد بن حنبل احاديث فراوانى را در مسند خود با اين موضوع نقل كرده است كه به دليل ترتيب خاص اين كتاب، در يك جا و در كنار هم نيامده اند. اين احاديث كه شمار آنها به ۱۳۶ روايت مى رسد، به صورت جداگانه نيز منتشر شده اند.[۱۱]
احاديث بشارت به قيام امام مهدى(ع) در منابع اصلى اهل سنّت، منحصر به اينها نيست؛ بلكه به طور گسترده در ديگر مصادر حديثى آنان نيز نقل شده است. برخى از اين منابع، مجموعه هاى عام حديثى اهل سنّت است كه بعضى ابواب آن به موضوع مهدويّت اختصاص يافته است؛ امّا برخى منابع هم به طور خاص با موضوع مهدويّت تدوين شده اند.
از دسته نخست، يعنى مجموعه هاى عام حديثى، مى توان به اين كتاب ها اشاره كرد: مسند ابو يعلى موصلى كه دو باب با ۲۸ حديث را به امام مهدى(ع) و علايم ظهور آن حضرت اختصاص داده است.[۱۲]المعجم الكبير نوشته طبرانى كه در بخش هاى مختلف، احاديث فراوانى را با موضوع مهدويّت نقل كرده است.[۱۳]صحيح ابن حبان كه شش حديث را در اين باره آورده است.[۱۴]المستدرك على الصحيحين كه در «كتاب الفتن» و ديگر بخش هايش احاديثى با اين موضوع آمده است. كتاب ذكر أخبار اصفهان[۱۵]و كتاب حلية الاولياء و طبقات الاصفياء[۱۶]كه هر دو از آثار ابو نعيم اصفهانى است و در هر يك احاديثى در اين باره نقل شده است. كتاب السنن الواردة فى الفتن و غوائلها، نگاشته ابوعمرو دانى كه بابى را به «ما جاء فى المهدى» نام نهاده و چهل حديث در اين باره ذكر كرده است.[۱۷]مصابيح السنة نگاشته بغوى كه شامل نه حديث در «كتاب الفتن» است.[۱۸]جامع الاصول مجد الدين ابن اثير جزرى كه شامل فصلى با عنوان «فى المسيح و المهدى» است.[۱۹]المنار المنيف ابن قَيّم جوزيه شامل هفده حديث در اين زمينه كه در چهار دسته صحيح و حسن و غريب و موضوع گنجانده شده اند.[۲۰]
النهاية فى الفتن و الملاحم، اثر ابن كثير دمشقى كه داراى فصلى با عنوان «فصل فى ذكر المهدى» است و در آن بيست حديث گرد آمده است.[۲۱]مجمع الزوائد و منبع الفوائد هيثمى كه داراى ۲۱ حديث ذيل «كتاب الفتن» است.[۲۲]علاوه بر اينها محمّد بن طلحه شافعى باب دوازدهم از كتاب مطالب السَؤول را به اين موضوع اختصاص داده[۲۳]و جوينى در فرائد السمطين ۳۵ روايت در باره امام مهدى(ع) و موضوعات مرتبط با ايشان نقل كرده است.[۲۴]همچنين ابن صباغ مالكى در دوازدهمين باب كتاب الفصول المهمة احاديثى با اين موضوع نقل كرده است.[۲۵]ابن حجر هيثمى نيز در الصواعق المحرقة ده ها حديث با موضوع مهدويّت آورده است[۲۶]و متقى هندى در كتاب كنز العمّال در بابى با عنوان «خروج المهدى» ۵۸ حديث از منابع مختلف حديثى ذكر كرده است.[۲۷]
اما از دسته دوم، يعنى كتبى كه بزرگان اهل سنّت به طور مستقل در موضوع مهدويّت نگاشته اند، مى توان به كتاب اربعون حديث ابو نعيم اصفهانى اشاره كرد. البته اصل اين كتاب اكنون در دسترس نيست؛ ولى روايات آن در كتاب هاى بعد از وى مانند العرف الوردى فى أخبار المهدى اثر جلال الدين سيوطى ثبت و ضبط شده است. ابونعيم دو كتاب ديگر هم با نام هاى مناقب المهدى و صفة المهدى داشته كه مانند كتاب نخست مفقود شده اند و تنها از طريق منابع بعدى مى توان به رواياتش دست يافت.
كتاب البيان فى اخبار صاحب الزمان اثر گنجى شافعى نيز از ديگر آثار مستقل اهل سنّت در اين زمينه به شمار مى رود. اين كتاب در ۲۵ باب تنظيم شده و ۷۱ حديث را در بر دارد. نويسنده در باب ۲۵ اين كتاب، در دفاع از امكان زنده بودن امام مهدى(ع) مى گويد: «هيچ امتناعى در بقاى مهدى وجود ندارد. به دليل اين كه عيسى و الياس و خضر نيز، كه از اولياى خدايند، زنده اند».[۲۸]
ديگر كتاب مستقل در اين زمينه، عقد الدرر فى أخبار المنتظر نوشته يوسف بن يحيى مَقدسى شافعى است. اين كتاب از نظر جامعيت و گستردگى در نوع خود كم نظير است .[۲۹]
محدث و مفسر بزرگ اهل سنّت، جلال الدين سيوطى نيز دويست حديث از احاديث مهدويّت را در رساله اى با عنوان «العرف الوردى فى أخبار المهدى» گرد آورده كه در ضمن مجموعه رسائل او با عنوان الرسائل العشر و نيز در كتاب الحاوى فى الفتاوى[۳۰]به چاپ رسيده و به صورت جداگانه نيز تصحيح و تحقيق و چاپ شده است.
كتاب القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر نوشته ابن حجر هيثمى كه نزديك به ۱۶۰ حديث را در سه باب و يك خاتمه جمع آورى كرده، و البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان نوشته متقى هندى كه ۲۷۵ حديث را به تفصيل در دوازده باب تنظيم نموده نيز از جمله كتاب هاى مستقل اهل سنّت در موضوع مهدويّت به شمار مى رود.
با اين همه حديث گرد آمده در منابع روايى اهل سنّت، عجيب نيست كه برخى از علماى اهل سنّت به متواتر بودن اين موضوع تصريح كرده اند. در اين جا با تكيه بر تتبع برخى از محققان،[۳۱]تعدادى از بزرگان اهل سنّت را كه به تواتر احاديث بشارت به امام مهدى(ع) اعتقاد داشته اند، برمى شماريم.
۱ . آبرى شافعى (م ۳۶۳ق)
ابو الحسين محمّد بن حسين بن ابراهيم سِجِزى (سِجِستانى) آبرى شافعى، كه از محدثان بزرگ اهل سنّت به شمار مى رود، در كتاب مناقب الشافعى به تواتر احاديث مهدى(ع) تصريح كرده است. بسيارى از محدثان اهل سنّت به اين ادعاى مهم توجّه نموده و سخن او را نقل و تأييد كرده اند. قرطبى در التذكرة،[۳۲]ابن قَيّم جوزيه در المنار المنيف،[۳۳]ابن حجر عسقلانى در فتح البارى[۳۴]و تهذيب التهذيب،[۳۵]سخاوى در فتح المغيث،[۳۶]سيوطى در رساله العرف الوردى فى أخبار المهدى،[۳۷]ابن حجر هيثمى در الصواعق المحرقة،[۳۸]محمّد جعفر كتانى در نظم المتناثر من الحديث المتواتر[۳۹]و برخى ديگر از محدثان، بدون هيچ گونه نقدى بر اين ادعا، آن را از آبرى نقل كرده اند.
۲ . دهلوى (م ۱۰۵۲ ق)
عبدالحق بن سيف الدين دهلوى از دانشمندان حنفى در كتاب اشعة اللمعات مى گويد: «احاديثى كه مهدى(ع) را از نسل فاطمه زهرا عليها السلام معرّفى مى كند متواتر است».[۴۰]
۳ . سفارينى (م ۱۱۸۸ ق)
شمس الدين محمّد بن احمد سفارينى نابلسى از علماى حنفى در كتاب لوامع الانوار بر اساس احاديث متواتر، يكى از نشانه هاى قيامت را ظهور پيشوايى لازم الاتباع مى داند كه پايان بخش سلسله امامت است؛ نامش محمّد و مشهورترين لقبش مهدى است.[۴۱]
۴ . شوكانى (م ۱۲۵۰ يا ۱۲۵۵ ق)
ابو عبد اللَّه محمّد بن على يمنى صنعانى، مشهور به شوكانى، يكى ديگر از دانشمندان برجسته سنّى مذهب است كه احاديث مهدى منتظر(ع) را متواتر مى داند. او در اين باره كتابى مستقل با عنوان التوضيح فى تواتر ما جاء فى المهدى المنتظر تأليف كرده و پس از ذكر مجموعه اى از احاديث وارده در اين موضوع مى گويد: «احاديثى كه در باره مهدى منتظر و نزول عيسى رسيده متواتر است و اين مقدار براى كسى كه ذره اى ايمان و اندكى انصاف داشته باشد كفايت مى كند».[۴۲]
۵ . عبد المحسن عَبّاد
شيخ عبد المحسن عَبّاد آل بدر از عالمان معاصر و استاد برجسته دانشگاه اسلامى مدينه در نگاشته اى با عنوان عقيدة اهل السنة و الأثر فى المهدى المنتظر به صورت مستند پاسخ منكران مهدويّت را داده است. اين نگاشته متن سخنرانى اين استاد سَلَفى در يكى از مراكز دانشگاهى مدينه منوره است كه در شماره سوم مجله دانشگاه اسلامى مدينه چاپ، و به صورت جداگانه نيز با تكميل و تحقيق ، در قالب كتاب منتشر شده است.[۴۳]وى در اين اثر ، تعدادى از دانشمندان اهل سنّت را كه بر تواتر احاديث امام مهدى(ع) تصريح كرده اند نام مى برد و كثرت اين احاديث، تعدد طرق آن و اعتقاد فرقه هاى مختلف اسلامى به مضمون آنها را دليلى بر وجود حقيقتى ثابت مى داند كه در آخرالزمان به وقوع خواهد پيوست. بر همين اساس او تصديق احاديث مهدى(ع) را لازمه ايمان به پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و اخبار غيبى او مى داند و منكران اين حقيقت را افرادى نادان، ستيزه جو يا بى اطلاع قلمداد مى كند.[۴۴]
علاوه بر محدثان يادشده، بسيارى ديگر از دانشمندان اهل سنّت بر تواتر يا صحت احاديث بشارت به امام مهدى(ع) گواهى داده اند.[۴۵]توافق عموم مذاهب اسلامى بر اين اعتقاد اصيل چنان روشن است كه حتّى مخالفان و منكران مهدويّت نيز نمى توانند منكر اين اجماع شوند. ابن خلدون، كه يكى از مهم ترين مخالفان يا ترديدكنندگان در اين باور شمرده مى شود، در اين باره چنين نوشته است:
بدان كه در گذر روزگاران ميان تمام پيروان اسلام مشهور شد كه ناگزير در پايان دوران مردى از خاندان نبوى سر بر مى افرازد كه به دين استوارى مى بخشد و دادگرى پديدار مى سازد و مسلمانان وى را پيروى مى كنند و بر سرزمين هاى اسلامى فرمان روا خواهد بود و مهدى ناميده مى شود.[۴۶]
احمد امين مصرى نيز، كه از جمله افراد نادر مخالف با مهدويّت به شمار مى رود، معترف است كه باور به مهدى در ميان همه طوايف اسلامى وجود داشته و عقيده اى اسلامى به شمار مى رود. او در كتابى كه در مخالفت با اصل مهدويّت نگاشته، ناچار به اين حقيقت اعتراف كرده است: «... امّا اهل سنّت نيز به مهدويّت ايمان آورده اند».[۴۷]
با توجّه به آنچه گذشت، به خوبى آشكار مى شود كه اعتقاد به مهدويّت و انتظار ظهور قائم(ع) ، باورى نيست كه ساخته و پرداخته پيروان اهل بيت عليهم السلام باشد. شايد در ميان اعتقادات كمتر موضوعى را بتوان يافت كه تا اين حد مورد توجّه و توافق دانشمندان همه فرق اسلامى باشد. بر اين اساس با جرئت مى توان ادعا كرد كه اين موضوع، امرى قطعى است و از ضرورت هاى اسلامى به شمار مى رود. البته فرقه هاى اسلامى در همه جنبه ها و جزئيات عقيده مهدويّت هم داستان نيستند. جنبه هايى از اين باور در ميان مذاهب اصلى اسلام يكسان و مشترك است و در بخش هايى از آن هم اختلاف نظر وجود دارد. براى شناخت بهتر موضوع لازم است اين نقاط اشتراك و اختلاف را بشناسيم و به پرسش ها و شبهات پيرامون آن پاسخ دهيم.
[۱]كَيفَ أنتُم إذا نَزَلَ ابنُ مَريَمَ فيكُم ، وإمامُكُم مِنكُم ؟ ر . ك : ج ۹ ص ۶ ح ۱۶۳۱ .
[۲]فتح البارى: ج ۶ ص ۳۵۸.
[۳]ر.ك: صحيح مسلم: ج ۱ ص ۱۳۵ (باب نزول عيسى). نكته جالب توجّه در باره صحيح مسلم اين است كه چهار منبع از منابع حديثى اهل سنّت، حديث «المهدى حق من ولد فاطمة» را از اين كتاب نقل كرده اند؛ ولى اين حديث در چاپ هاى فعلى اين كتاب وجود ندارد. در اين باره ر.ك: كنز العمّال: ج ۱۴ ص ۲۶۴، الصواعق المحرقة: ص ۱۶۳، اسعاف الراغبين (چاپ شده در حاشيه كتاب نور الابصار): ص ۱۴۵، مشارق الأنوار: الحمزاوى، ص ۱۱۲ (به نقل از : معجم احاديث الامام المهدى(ع) : ج ۱ ص ۱۳۹).
[۴]سنن ابن ماجه : ج ۲ ص ۱۳۶۶ ح ۴۰۸۲ - ۴۰۸۸ . نيز ر . ك : همين دانش نامه : ج ۲ ص ۱۱۶ ح ۲۵۲ و ج ۳ ص ۳۶ ح ۵۰۰ و ج ۶ ص ۱۰ ح ۱۰۱۴ و ص ۴۸ ح ۱۰۲۳ و ص ۵۲ ح ۱۰۲۸ و ج ۹ ص ۳۶۹ ح ۱۸۹۵ .
[۵]سنن الترمذى : ج ۴ ص ۵۰۵. نيز ، ر . ك : همين دانش نامه : ج ۲ ص ۱۱۶ ح ۲۵۳ و ص ۱۱۸ ح ۲۵۵ و ج ۹ ص ۳۷۱ ح ۱۸۹۶ .
[۶]سنن الترمذى : ج ۴ ص ۵۰۵ .
[۷]سنن ابى داوود: ج ۲ ص ۳۰۹.
[۸]المصنّف، عبدالرزاق: ج ۱۱ ص ۳۷۱.
[۹]الفتن : ص ۲۶۶ - ۲۹۰.
[۱۰]المصنّف، ابن ابى شيبة: ج ۸ ص ۶۷۸.
[۱۱]احاديث المهدى(ع) من مسند احمد بن حنبل .
[۱۲]ر . ك : مسند أبى يعلى : ج ۱ ، ح ۲۲۵ و ج ۲ ، ح ۹۸۷ ، ۱۲۹۴ و ج ۴ ح ۳۱۳ و ج ۱۱ ح ۷۴۴ و ج ۱۲ ، ح ۶۶۶۵ .
[۱۳]براى مثال جلد دهم اين كتاب ضمن احاديث عبد اللَّه بن مسعود از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله هجده حديث نقل شده است. در جلدهاى ۸ ، ۱۸، ۱۹، ۲۲ و ۲۳ نيز احاديث ديگرى نقل شده است.
[۱۴]احاديث شماره ۶۸۲۳ تا ۶۸۲۸.
[۱۵]تاريخ إصبهان: ج ۱ ص ۸۴ و ۱۷۰.
[۱۶]حلية الاولياء: ج ۳ ص ۱۸ و ۱۷۷.
[۱۷]السنن الواردة فى الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها: ص ۱۸۹.
[۱۸]مصابيح السنة: ج ۱۳ ص ۴۸۷.
[۱۹]جامع الأصول فى أحاديث الرسول : ج ۱۰ ص ۳۲۷ - ۳۳۲.
[۲۰]المنار المنيف: ص ۱۴۳.
[۲۱]نهاية البداية و النهاية فى الفتن و الملاحم: ج ۱ ص ۳۷ - ۴۵.
[۲۲]مجمع الزوائد: ج ۷ ص ۶۱۰.
[۲۳]مطالب السؤول: ص ۱۵۱ - ۱۶۲.
[۲۴]فرائد السمطين: ج ۲ ص ۳۱۰ - ۳۴۲.
[۲۵]الفصول المهمة: ص ۱۹ - ۲۰.
[۲۶]الصواعق المحرقه: ص ۱۶۳ به بعد.
[۲۷]كنزالعمّال: ج ۱۴ ص ۲۶۱.
[۲۸]كفاية الطالب (البيان فى اخبار صاحب الزمان): ص ۴۷۴.
[۲۹]گفتنى است سه قرن پس از وى ، شيخ مرعى بن يوسف الكرمى المَقدسى ، شيخ حنبلى الأزهر ، كتاب فوائد فرائد الفكر فى الإمام المهدى المنتظر را نگاشت كه آن هم كتابى برجسته و كم نظير در جهان اهل سنّت است .
[۳۰]الحاوى فى الفتاوى، السيوطى: ج ۲ ص ۱۶۵.
[۳۱]تصريح اهل سنّت به تواتر احاديث امام مهدى(ع) » مجله مشكوة : ش ۶۷.
[۳۲]التذكرة فى أحوال الموتى و أمور الآخرة: ص ۷۰۱.
[۳۳]المنار المنيف: ص ۱۴۲.
[۳۴]فتح البارى: ج ۶ ص ۳۵۸.
[۳۵]تهذيب التهذيب: ج ۹ ص ۱۲۶.
[۳۶]فتح المغيث بشرح الفية الحديث للعراقى: ج ۳ ص ۴۲.
[۳۷]العرف الوردى فى اخبار المهدى : ص ۳ و ۵ .
[۳۸]الصواعق المحرقه: ص ۱۶۷.
[۳۹]نظم المتناثر من الحديث المتواتر: ص ۲۲۸.
[۴۰]اشعة اللمعات، الدهلوى: ج ۴ ص ۳۲۱.
[۴۱]لوامع الأنوار البهية و سواطع الأسرار الأثرية: ج ۲ ص ۷۰.
[۴۲]به نقل از «تصريح اهل سنّت به تواتر احاديث امام مهدى(ع) »، مجله مشكوة: ش ۶۷.
[۴۳]اين كتاب ، با عنوان مصلح جهانى به فارسى ترجمه و منتشر شده است .
[۴۴]عقيدة أهل السنة و الأثر فى المهدى المنتظر: ص ۲۹.
[۴۵]براى آگاهى از اسامى پنجاه تن از بزرگان اهل سنّت كه معتقد به تواتر يا صحت احاديث ظهور امام مهدى(ع) بوده اند، ر.ك: «دفاع از مهدويّت»، حديث انديشه: ش ۵ و ۶.
[۴۶]مقدمه ابن خلدون : ص ۲۴۵ .
[۴۷]المهدى و المهدوية، احمد امين: ص ۴۱ (به نقل از : المهدى المنتظر فى الفكر الاسلامى: ص ۱۰).