رابطه علمي شيخ صدوق و مرحوم كليني - صفحه 230

1. مقدّمه

اوّلين گام در كاوش تاريخىِ يك موضوع، مراجعه به منابعى است كه مستقيماً و به صورت منسجم، اطّلاعاتى را درباره آن موضوع، به ما ارائه مى دهند.
خوش بختانه در برخى از كتب تاريخى، اطّلاعاتى از اين قبيل در باره ثقة الإسلام كلينى مندرج است كه از مهم ترين آنها، عبارات نجاشى و شيخ طوسى ـ رضوان اللّه عليهما ـ است كه در كتب رجالى اين دو بزرگوار، ثبت گشته و بارها و بارها توسّط ديگران نقل شده است. اين اطّلاعات، اگر چه بسيار مفيدند، متأسّفانه بسيار مجمل و اندك اند. البتّه براى پژوهشگران در عرصه تاريخ، اين مقدار اندك، راضى كننده نيست، بويژه آن كه امروزه روشن گشته پژوهش هايى كه در حوزه تاريخ حديث صورت مى گيرند، در استنباطات علمى و فقهى از احاديث، مؤثّر و مفيدند و در حكم علوم پايه براى چنان استنتاجاتى به شمار مى روند.
در تحقيقات تاريخى، هر گاه نتوانستيم بر داده ها و اطّلاعات مستقيم در باره يك موضوع بيفزاييم، به سراغ گام دوم مى رويم؛ يعنى دامنه پژوهش را به موضوعات و پديده هايى سرايت مى دهيم كه خود از هويت مستقل برخوردارند، ولى به نحوى با موضوع مورد نظر ما در ارتباط اند. در اين گام، به هر موضوع به عنوان يك پديده مستقل نگاه نمى كنيم؛ بلكه آن را در ارتباط با موضوعات ديگر قرار داده، از منظرى فراپديده اى بِدانها مى نگريم. اين جاست كه ممكن است با داده ها و حتّى پرسش هاى جديدى روبه رو شويم.
به عنوان مثال، زندگى مرحوم كلينى و فعاليت هاى علمى او، يك پديده مهم براى حديث پژوهان شيعه است؛ چرا كه كلينى، نقطه عطفى در تاريخ نگارش كتب حديثى است. از سوى ديگر، دورىِ زمان كلينى نبايد موجب آن شود كه وى را جزيره اى دورافتاده در اقيانوس حديث شيعه پندار كرد؛ زيرا در نزديكى زمان حيات او، محدّث بزرگ ديگرى مانند شيخ صدوق بوده است. كلينى و صدوق ـ چنان كه

صفحه از 260