حديث ثقلين و جانشینی امام علی(ع)

پرسش :

حدیث ثقلین چگونه می تواند تلاش پیامبر(ص) برای جانشین ساختن امام علی(ع) باشد؟



پاسخ :

از جمله چاره انديشی های پيامبر خدا برای آينده امّت و جلوگيری از گسترش ضلالت و جهالت و حيرت در جامعه، تلاش برای تعيين مرجع علمی و نشان دادن جهت گيری استوار برای حركت های فكری و بيان چگونگی تفسير قرآن و مكتب و سرچشمه آن است. شايد اين حقيقت، روشن ترين گونه خود را در «حديث ثقلين» نشان داده است.

حديث ثقلين، با محتوايی واحد و گونه های بيانی مكرّر، بارها و بارها به وسيله پيامبر(ص) در مكان های مختلف : عَرَفه، مسجد خَيف، غدير خُم، حجره شريفش به هنگام شدّت بيماری در آخرين لحظات زندگانی و ... بيان شده است .

افزون بر اهل بيت(ع)، بسياری از صحابيان نيز آن را گزارش كرده اند و كسانی بسيار از تابعيان و عالمان، بر استواری آن ، تأكيد ورزيده اند.[۱]يكی از گونه های مختلف نقل اين حديث، چنين است:

«إنّي تارِكٌ فيكُم ما إن تَمسَّكتُم بِهِ لَن تَضِلّوا بَعدي ، أحَدُهُما أعظَمُ مِنَ الآخَرِ ؛ كِتابُ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ ، وعِترَتي أهلُ بَيتي ، ولَن يَتَفَرَّقا حَتّی يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ ، فَانظُروا كَيفَ تَخلُفوني فيهِما» .  من، در ميان شما چيزی به يادگار می نهم كه پس از من تا وقتی بدان چنگ درزنيد، هرگز گم راه نگرديد. يكی از آن دو، بزرگ تر از ديگری است : كتاب خدا، كه ريسمانی كشيده شده از آسمان به زمين است ، و عترتم، اهل بيتم. هرگز اين دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض [ كوثر]، بر من وارد آيند. پس بنگريد در نبودنِ من، چگونه با آن دو رفتار می كنيد.[۲]

اين ، كلامی است شكوهمند، منقبتی است بزرگ، فضيلتی است بی نظير، هدايتی است سعادت آفرين، رهنمودی است ضلالت زدا و... !

نكته اوّل كه مهم ترين نكته است اين كه كلام رسا و گويای پيامبر(ص) می نمايانَد و هيچ ترديدی را برنمی تابد، مرجعيّت بخشيدن به اهل بيت(ع) و وجوب پيروی از آنان در اقوال، افعال و ... است.

بر اين حقيقت والا، بسياری از عالمان، تصريح كرده اند . از جمله ، متكلّم بزرگ اهل سنّت، سعد الدين مسعود بن عمر تفتازانی می گويد :

پيامبر(ص) آنان را در اين كه چنگ زدن به آنها رهايی بخشِ از گم راهی است، با كتاب خدا همراه كرده است و معنای چنگ زدن به كتاب، جز دانش اندوزی و رهجويی نيست. پس درباره عترت نيز چنين است.[۳]

نكته ديگر ، آن كه بزرگ ترين رسالت و مسئوليّت پيامبر خدا، هدايتگری و تلاش در جهت ضلالت زدايی است. از سوی ديگر، روشن ترين و بديهی ترين واجب برای مسلمانان، تمسّك به هر آن چيزی است كه هدايت می آفريند و ضلالت می زدايد. بدين سان، پيامبر خدا با جمله : «تا به آن دو چنگ زده ايد، هرگز گم راه نشويد»، اين واجبِ مؤمنان را پيش ديد آنها نهاده است. آيا كسی می تواند در وجوب پيروی از «عترت» كه هدايت آفرين و گم راهی زداست، ترديد كند؟!

نكته سوم ، آن كه تمسّك به اين دو «گران بها»، برای رسيدن به مقصد والا و مقصود اعلی و دستيابی به هدايت ، بسنده است و در ورای آن، جز ضلالت نخواهد بود :

«فمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَا الضَّلَـلُ .[۴]و پس از حق، چه چيزی است ، جز گم راهی؟»  .

نكته چهارم ، آن كه حديث ثقلين، بدون هيچ ترديدی، «عصمت» عترت را رقم زده است . يكی بدان جهت كه پيامبر خدا، بدون هيچ قيد و شرطی، تمسّك بدانها را لازم شمرده است. در اين صورت، آيا می توان تصوّر كرد كه او امّت را به كسانی كه خود در لغزش اند، ارجاع داده و بدون قيد و شرط، چنگ انداختن به آموزه های آنان را لازم شمرده باشد؟!

ديگر آن كه آنان، همبر قرآنی هستند كه هرگز باطل در آن، راه ندارد. پس آنان نيز چنين خواهند بود.

جهت ديگر آن كه تمسّك به آنها، سدّی در برابر گم راهی است. اگر گم راهی بر كسانی روا باشد، كی گم راهی زدا توانند بود؟!


[۱]ر . ك : نفحات الأزهار : ج ۲ ص ۹۰، و نيز : اهل بيت در قرآن و حديث : بخش سوم / فصل يكم : مهم ترين ويژگی های اهل بيت .

[۲]سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۶۳ ح ۳۷۸۸ .

[۳]شرح المقاصد : ج ۵ ص ۳۰۳ . برای آشنايی با ديدگاه های عالمان اهل سنّت ، ر . ك : نفحات الأزهار : ج ۲ ص ۲۴۸.

[۴]يونس، آيه ۳۲.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت