277
مَنهَجُ اليقين

مَنهَجُ اليقين
276

[ فضيلت تكبير ]

و تكبير ، بيان بزرگى خداى ـ عزَّ و جلَّ ـ است به لفظ «اللّه أكبر» يا هر چه دلالت بر آن كند . و معنى «اللّه أكبر» ، آن است كه : خداى تعالى ، بزرگ تر از آن است كه او را وصف توان كرد ، چنانچه ابن بابويه رحمه الله در توحيد و معانى الأخبار ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده ، ۱ يا آن كه بزرگ تر است از هر چيزى به عظمت معنوى ، نه جسمانى. و اين معنى از بعضى اخبار ، ظاهر مى شود.
و كلينى رحمه الله و ابن بابويه رضى الله عنه در ثواب الأعمال ، در حديث مُضمر ، از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام يا حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود : تهليل و تكبير ، بسيار بگوييد ؛ زيرا كه هيچ چيز پيش خداى تعالى ، دوست تر نيست از تهليل و تكبير . ۲
و برقى رحمه الله در محاسن ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود : كسى كه در وادى اى فرود آيد و بگويد : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ وَاللّه ُ أكْبَرُ» ، آن وادى را پُر از حَسَنات مى كند ، خواه بزرگ باشد آن وادى ، و خواه كوچك . ۳

[ فضيلت شكر ]

و شُكر ، تعظيم نمودنِ مُنِعم است از جزاى ۴ انعام.
و كلينى رحمه الله از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : شُكر نعمت ، اجتناب نمودن از محرّمات الهى است ، و تمامِ شكر ، آن است كه آدمى بگويد : «الحَمْدُ للّه ِِ رَبِّ الْعالَمِينَ». ۵
و در فضيلت شكر و امر به آن ، اخبارْ بسيار است. از آن جمله ، كلينى رحمه الله از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه : كسى كه روزى خورَد و شكر كند ، ثواب او ، مثل ثواب كسى است كه روزه بدارد از براى رضاى الهى . و كسى كه خداى تعالى ، او را به عافيت بدارد و شكرِ عافيت به جا آورد ، ثواب او ، مثل كسى است كه به بليّه مبتلا باشد و صبر كند . و كسى كه به او عطايى كنند و شكر كند ، ثواب او ، مثل ثواب آن كسى است كه به او چيزى ندهند و قناعت كند . ۶
و از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : در تورات نوشته است كه : شكر كن كسى را كه انعامى به تو كند ، و انعام كن بر كسى كه شكرِ تو را ۷ كند ؛ زيرا كه نعمت هاى الهى را زوالى نيست ، هرگاه شكر به جا آوردى ، و بقايى نيست مر آنها را ، هر گاه كفران كنى. شكر ، موجب زيادتىِ نعمت هاست و امان است از تغيّر و زوال . ۸
و از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : سه چيز است كه با وجود آنها ، چيزى ضرر نمى كند : دعا كردن در وقتى كه كسى به بليّه اى گرفتار ۹ شود ، و استغفار كردن در وقت معصيت ، و شكر كردن در وقت نعمت . ۱۰
و از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : مردى از شما باشد كه يك شربت آب بخورد و بهشت ، او را واجب شود. بعد از آن فرمود كه : ظرف را بردارد و بر دهن گذارد و «بسم اللّه » بگويد و بخورد . بعد از آن ، از دهن جدا كند با آن كه ميل داشته باشد ۱۱ و حمد به جا آورد و باز بياشامد و از لب ۱۲ جدا سازد و حمد كند ، و باز بياشامد و جدا سازد و حمد كند ۱۳ . پس خداى تعالى ، از اين جهت ، بهشت را از براى او واجب مى سازد . ۱۴
و از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود كه : هر گاه نعمتى از نعمت هاى خداى ـ عزَّ و جلَّ ـ به ياد يكى از شما آيد ، بايد كه طرفِ روى خود را به جهت شكر الهى بر خاك بگذارد ، و اگر سوار باشد ، پايين آيد و طرفِ رو را بر خاك گذارد ، و اگر پايين نتواند آمد از ترس آن كه به زبان مردم افتد ، طرف رو را بر قربوس زين گذارد ، و اگر نتواند ، كفِ دست خود را برطرف رو گذارد و حمد الهى بر آنچه به او انعام فرموده ، به جا آورد . ۱۵
و از حضرت على بن الحسين عليهماالسلام روايت كرده كه فرمود : خداى تعالى ، دوست مى دارد هر دلى اندوهناك و هر بنده شكرگزار را . و روز قيامت ، خداى ـ عزَّ و جلَّ ـ به يكى از بندگان خود مى گويد كه : آيا فلان كس را تو شكر كردى؟ پس آن بنده مى گويد كه : خداوندا ! او را شكر نكردم ؛ بلكه شكر تو را به جا آوردم. خداى تعالى مى فرمايد كه : شكر مرا به جا نياورده اى ، چون او را شكر نكرده اى. بعد از آن فرمود كه : كسى از شما شكر خداى تعالى را بيشتر يا بهتر به جا مى آورد كه شكر مردم ، بيشتر بكند يا بهتر ۱۶ . ۱۷
و از اين حديث ، ظاهر مى شود كه همچنان كه شكر الهى واجب است ، شكر هر كس كه انعامى به كسى كند ، لازم است ؛ بلكه از جمله متمّمات شكر الهى است ، و در باب شكر ، قبل از اينْ بعضى احاديث ، مذكور شد .

1.. التوحيد ، ص ۳۱۲ و ۳۱۳ ، ح ۱ و ۲ ؛ معانى الأخبار ، ص ۱۱ و ۱۲ ، باب معنى الله اكبر ، ح ۱ و ۲ .

2.. الكافى ، ج ۲ ، ص ۵۰۶ ، ح ۲ ؛ ثواب الأعمال ، ص ۴ .

3.. المحاسن ، ج ۱ ، ص ۳۳ ، ح ۲۴ .

4.. ب : «براى» .

5.. الكافى ، ج ۲ ، ص ۹۵ ، ح ۱۰ .

6.. همان ، ص ۹۴ ، ح ۴ .

7.. الف و ج : - «را» .

8.. همان ، ص ۹۴ ، ح ۳ .

9.. ب : «مبتلا» .

10.. همان ، ص ۹۵ ، ح ۷ .

11.. الف : - «با آن كه ميل داشته باشد» .

12.. الف : - «از لب» .

13.. الف : - «و باز بياشامد و جدا سازد و حمد كند» .

14.. همان ، ص ۹۶ و ۹۷ ، ح ۱۶ .

15.. همان ، ص ۹۸ ، ح ۲۵ .

16.. ب : - «يا بهتر» .

17.. همان ، ص ۹۹ ، ح ۳۰ .

  • نام منبع :
    مَنهَجُ اليقين
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 281041
صفحه از 527
پرینت  ارسال به