407
مَنهَجُ اليقين

[ مذمت سخت گيرى بر مسلمان تنگْ دست ]

وَ إيّاكُمْ وَ إعْسَارَ أحَدٍ مِنْ إخْوَانِكُمُ الْمُسْلِمينَ أنْ تُعْسِرُوهُ بِالشَّى ءِ يَكُونُ لَكُم قِبَلَهُ وَ هُوَ مُعْسِرٌ ؛ فإنَّ أبانَا رَسُولَ اللّه صلى الله عليه و آله كَانَ يَقولُ : لَيْسَ لِمُسْلِمٍ أنْ يُعْسِرَ مُسْلِماً ، وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعسِرا أظَلَّهُ اللّه ُ بِظِلِّهِ يَوْمَ لا ظِلَّ إلَا ظِلُّهُ .
و احتراز كنيد از آن كه تنگ گيريد بر يكى از برادران مسلم خود ، به آن كه حقّى از او طلب داشته باشيد و او پريشان باشد و بر او تنگ گيريد و مطالبه حقّ خود كنيد ؛ زيرا كه پدر ما رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود كه : «جايز نيست هيچ مسلمانى را كه بر مسلمانى تنگ بگيرد . و كسى كه مهلت دهد مسلمانى را ، خداى تعالى ، او را در سايه خود جاى دهد روزى كه به غيرِ سايه الهى ، سايه اى نباشد» . يعنى در سايه عرش خود جاى دهد يا لطف و مرحمت خود را شامل حال او گردانَد .
و از جمله احاديث كه در مهلت دادن مُعسر وارد شده ، روايت نموده محمّد بن يعقوب كلينى رحمه اللهاز حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله روزى بر منبر رفته ، حمد و ثناى الهى به جاى آورد و بر پيغمبران ، صلوات فرستاد . بعد از آن فرمود : اى مردمان ! بايد كه حاضران ، به جمعى كه حاضر نيستند ، اين كلام را برسانند كه : كسى كه مهلت دهد مرد پريشانى را ، بر خداى تعالى است كه هر روز ، ثواب تصدّق به آن مال را در نامه عمل او بنويسد تا وقتى كه مال خود را بازيافت كند .
بعد از آن ، حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ، اين آيه را تلاوت فرمود كه : «وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ » . ۱ و ترجمه ظاهرش آن است كه : اگر غَريمِ ۲ شما ، صاحب عُسرت و پريشانى باشد ، پس حكم الهى ، مهلت دادن است تا وقتى كه توانگرى او را حاصل شود . و آن كه تصدّق كنيد ، بهتر است از براى شما ، اگر شما دانيد .
پس حضرت فرمود كه : اگر دانيد كه او پريشان است بر او تصدّق كنيد به آنچه بر ذمّه او داريد ، بهتر است از براى شما . ۳
و از آن حضرت ، روايت كرده كه محمّد بن بشر وشّاء به خدمت آن حضرت آمده ، استدعا كرد كه با شهاب ـ كه از جمله اصحاب آن حضرت بود ـ در باب طلبى كه از محمّد بن بشر داشت ، سخن بفرمايد و مقرّر سازد كه با او سازگارى كند تا وقتى كه موسم بگذرد ، و طلب او هزار دينار بود .
حضرت ، شهاب را طلبيد و فرمود كه : تو مى دانى حال محمّد را و آن كه از مواليان ماست ، و مى گويد كه تو هزار دينار از او طلب دارى و آن مبلغ ، خرج بَطْن و فَرْج نشده ۴ و دِينى چند از او پيش مردم مانده و نقصانى چند كرده ، و من مى خواهم كه تو او را حلال كنى .
بعد از آن فرمود كه : شايد تو را گمان چنان باشد كه در عوض طلب تو ، حَسَنات او را به تو خواهند داد ؟ شهاب گفت : ما پيش خود ، چنين مى دانيم . فرمود كه : خداى تعالى ، كريم تر و عادل تر از آن است كه بنده به او تقرّب جويد و در شبِ سرما برخيزد و روزِ گرما روزه بدارد يا طواف خانه به جا آورد و بعد از آن ، خداى تعالى ، آن حسنات را بگيرد و به تو دهد ؛ وليكن فضل الهى بسيار است و از فضل خود ، عوض به مؤمن مى دهد . پس شهاب گفت : من ، آن را به او ۵ حلال كردم . ۶

1.. سوره بقره ، آيه ۲۸۰ .

2.. غَريم : بدهكار .

3.. الكافى ، ج ۴ ، ص ۳۵ و ۳۶ ، ح ۴ .

4.. خرج بَطْن و فَرْج نشده: يعنى صرف خوراك و خوش گذرانى نشده است .

5.. ب : - «به او» .

6.. همان ، ص ۳۶ ، ح ۲ .


مَنهَجُ اليقين
406

[ فضيلت ديدار برادران مؤمن ]

و كلينى رحمه الله در باب زيارت ، يعنى ديدن برادران مؤمن ، روايت كرده از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود : كسى كه برادر خود را براى رضاى الهى ديدن كند ، خداى تعالى مى فرمايد كه : تو زيارت من كرداى و ثواب تو بر من است و من به كمتر از بهشت به جهت تو راضى نمى شوم . ۱
و از خثيمه روايت كرده كه گفت : به وداع حضرت امام محمّد باقر عليه السلام رفتم . فرمود كه : اى خثيمه ! هر كس از شيعيان ما را ببينى ، سلام به ايشان برسان و وصيّت كن ايشان را به تقواى خداوند عظيم ، و آن كه اغنياى ايشان ، نفع به فقرا رسانند و اقويا ، مددِ ضعفا كنند و زنده ها بر جنازه اموات ، حاضر شوند و در خانه هاى يكديگر ، [ با هم ] ملاقات نمايند ؛ زيرا كه ديدن ايشان يكديگر را ، زنده داشتن امر ماست . و خداى تعالى ، رحمت كند بنده اى را كه امر ما را زنده دارد !
اى خثيمه ! به شيعيان ما برسان كه ما بى عمل ، فايده اى پيش خداى تعالى به ايشان نمى رسانيم ، و ايشان به ولايت ما نمى رسند ، مگر به وَرَع . و بيشتر از همه كس در روز قيامت ، كسى حسرت خواهد داشت كه حقّى را بگويد و خود به آن عمل نكند . ۲

1.. الكافى ، ج ۲ ، ص ۱۷۶ ، ح ۴ .

2.. همان ، ص ۱۷۵ و ۱۷۶ ، ح ۱ .

  • نام منبع :
    مَنهَجُ اليقين
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 284508
صفحه از 527
پرینت  ارسال به