[ چگونگى توبه و شرايط آن ]
و معاصى اى كه توبه از آنها كنند ـ چنانچه بعضى از علما ذكر كرده اند ـ ، چند نوع است :
يكى ، آن كه بعد از آن ، كفّاره يا تداركى لازم نشود ، مثل پوشيدن جامه حرير . و توبه از اين نوع ، غير پشيمانى و عزم بر عدم ، امرى ديگر نيست .
دويّم ، معصيتى كه بعد از آن ، امرى ديگر لازم شود ، مثل روزه خوردن ، عمدا در ماه رمضان كه موجب قضا و كفّاره مى شود ، و ترك نماز كه موجب قضا مى شود ، و مثل بردن حقوق ماليه از مردم كه اداى آن مال به ايشان لازم مى شود، و مثل اِضلال كردن شخصى كه هدايت و ارشاد او لازم مى شود. پس در چنين معاصى اى، به غير توبه، لازم است به جا آوردن امرى كه تابعِ معصيت است.
سيّم ، معصيتى كه امرى ديگر ، تابع آن معصيت هست ؛ امّا لازم نيست به جاى آوردن آن امر ، مثل آن كه كسى معصيتى بكند كه مستحقّ حدّ شرعى شود و كسى بر آن شاهد نباشد . پس او مخيّر است ميانه آن كه پيش حاكم شرع ، اقرار كند و اقامتِ حدّ شرعى بر او بكنند ، و آن كه معصيت خود را پنهان دارد و در درگاه الهى توبه كند ، و شايد كه اين شق ، بهتر باشد . و اگر حقّ غير مالى از حقوق مردم بر ذمّه او لازم شود و آن صاحب حق ، عالِم نباشد ، مثل آن كه كسى را دشنام داده باشد يا غيبت كرده باشد ، بعضى گفته اند كه توبه تنها ، كافى نيست و بعضى گفته اند : او را اِعلام مى بايد كرد و تحصيل برائت ذمّه نمود . و اگر عالِم باشد ، مى بايد تحصيل برائت ذمّه نمود و اگر پدر كسى را ، مثلاً ، كشته باشد ، گفته اند كه مى بايد وارث او را اعلام نمود كه : من ، پدر تو را كُشته ام . اگر خواهى ، مرا در عوض بكُش يا ديه بگير . و اگر عفو كنى ، اختيار دارى .
و علما ، در توبه مُبعّضه (يعنى آن كه از بعضى معاصى توبه كند) ، اختلاف نموده اند و شايد كه صحيح بودنش ظاهرتر باشد . و همچنين در توبه مُجمله كه معاصى را به تفصيل ، ذكر نكند و دليلى بر آن كه تفصيل معاصى شرط باشد ، ظاهر نيست . و غسل توبه در توبه كفر و كبائر و صغائر ، موافق مشهور ميان علما ، سنّت است .
و توبه ، واجب فورى است ؛ يعنى بعد از معصيت ، بى فاصله ، واجب مى شود ؛ امّا اگر كسى تأخير كند ، در هر وقت كه به جا آورد ، قبول مى شود ، مادام كه احوال آخرت را يا حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله و امير المؤمنين عليه السلام را در وقت مُردن نبيند ، و بعد از معاينه ، توبه قبول نيست .