دلايل تشكيل و گسترش نهاد وكالت‏

پرسش :

دلايل تشكيل و گسترش نهاد وكالت‏ در عصر امامان آخر چیست؟



پاسخ :

تشكيل و گسترش نهاد وكالت، برگرفته از عوامل سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى ذيل بوده است:

فراوانىِ شمار شيعيان

در سال هاى آغازين پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، شيعيان عقيدتى (و نه شيعيان سياسى)، زياد نبودند، به گونه اى كه امكان ارتباط آنان و يا افراد شاخص شيعه با امام(ع) به سادگى ممكن بود. در دوره معاويه و با سختگيرى هاى او، شمار شيعيان، چندان افزايش نيافت. در نهضت عاشورا، اين شمار اندك نيز به شهادت رسيدند يا زندانى شدند به گونه اى كه امام زين العابدين(ع) ، شمار دوستداران اهل بيت(ع) در مدينه را پس از بازگشت از كربلا، پانزده نفر شمرده است.

سال هاى آغازين سده دوم هجرى و تحت تأثير عوامل سياسى و فرهنگى، از جمله مرگ حجّاج بن يوسف ثقفى، امارت عمر بن عبد العزيز، آزاد شدن نگارش حديث و... شمار دوستداران و شيعيان اهل بيت(ع) رو به فزونى نهاد. پس از سال هاى صد و بيست هجرى، جمعيت دوستداران اهل بيت(ع) به اندازه اى بود كه عبّاسيان، قيام خود را با شعار حكمرانى«الرضا من آل محمّد» آغاز كردند تا در مناطق مختلف، افراد بيشترى را جذب كنند.

اگر چه تمام دوستداران اهل بيت(ع) در گروه شيعيان جاى نمى گيرند، ولى علاقه به اهل بيت(ع) زمينه تشيّع عقيدتى آنان را فراهم مى ساخت. در اين سال ها شمار شاگردان امام صادق(ع) به چهار هزار نفر رسيد[۱]كه با دوره هاى پيش، قابل قياس نيست.

گشايش سياسىِ حاصل از تضعيف بنى اميّه، درگيرى بنى اميّه و بنى عبّاس، سقوط بنى اميّه و تزلزل دوران آغازين بنى عبّاس در سال هاى ۱۲۰ تا ۱۴۰ هجرى، فرصت مناسبى در اختيار عالمان و مبلّغان شيعه نهاد و تفكّر شيعه اماميه را در نقاط مختلف عالم اسلامى، بارور ساخت.

گسترش مناطق شيعه نشين

شهر مدينه، مهد تشيّع محسوب مى شود كه شيعيان نخستين در آن مى زيستند؛ ولى تمركز جمعيتى شيعيان در سده اوّل هجرى، بيشتر در كوفه بوده است. شمار اندكى شيعه هم در يمن و در بصره مى زيسته اند.

در سده دوم هجرى و همراه با افزايش شمار شيعيان، مناطق جديدى به عنوان مراكز شيعى پديد آمدند كه گاه فاصله بسيار دورى از مدينه - كه محل اقامت امام(ع) بود - داشتند.

از جمله مهم ترين مناطق جديد، شهر بغداد - مركز خلافت عباسى - بود كه از آغاز تأسيس آن، منطقه كرخ با هويت شيعى پديد آمد، رشد كرد و مهد عالمان شيعى همچون هشام بن حكم، ابن عمير و ده ها عالم شيعى ديگر شد. شهر قم و مناطق اطراف آن همچون آوه نيز در همين دوره به عنوان مركز شيعيان معرفى شد و شيعيان بسيارى به آن جا كوچ كردند. منطقه خراسان، با گستردگى فراوان خود نيز محلّى بود كه شيعيان فراوان داشت. منطقه جبال از مازندران تا همدان نيز محلّ استقرار شيعيان محسوب مى شد. افزون بر آن، شيعيان يمن، مصر و بصره نيز رو به فزونى بود. تصوير جغرافيايى از مناطق مورد اشاره مى تواند گستردگى و تنوّع جغرافيايىِ شيعيان را تصوير كند، به گونه اى كه از شمال خراسان بزرگ تا مناطق غربى ايران و عراق و همچنين تا يمن در جنوب عربستان و كشور مصر را شامل مى شود.[۲]

روشن است كه ارتباط مستقيم ميان شمار فراوان شيعيان مناطق مختلف با امام(ع) ممكن نبود و نياز به وجود رابطان مطمئن براى ارتباط دو سويه، كاملاً احساس مى شد تا نيازهاى علمى، اجتماعى و سياسى شيعيان را پاسخ گويد و دستور العمل هاى امام(ع) را نيز بدانان ابلاغ كند.

دشوارىِ ارتباط مستقيم با امام

بنى عبّاس كه با شعار دوستى اهل بيت(ع) قدرت را به چنگ آورده بودند، امامان اهل بيت(ع) را خطرى بالقوه و گاه بالفعل براى خود احساس مى كردند كه احتمال روى آوردن مردمان بدانان و زوال خلافت عبّاسى در هر زمان وجود داشت. از اين رو، همگام با قدرت گرفتن بنى عبّاس، سختگيرى نسبت به امامان اهل بيت(ع) شدّت گرفت. از دوره منصور دوانيقى و پس از سال ۱۴۰ ق، فشارهاى كارگزاران حكومت بر امامان(ع) و ناحيه امامت افزايش يافت. حمله شبانه به منزل آنان، دستگيرى امام و يا افراد مرتبط با ايشان، حبس و تبعيد ائمّه(ع) در دوره امام كاظم(ع) ، امام هادى(ع) و امام عسكرى(ع) ، تلاش جاسوسان حكومتى براى نفوذ ميان ياران امام و... از جمله سختگيرى هايى بود كه اعمال مى شد و امكان برقرارى ارتباط مستقيم ميان شيعيان عادى را با امام(ع) دشوار مى كرد.

سختگيرى ها در دوره منصور، هارون، متوكّل و معتضد، شدت فراوان يافت. دستگيرى محمّد بن ابى عمير در دوره هارون، به سبب آن بود كه نام شيعيانِ مرتبط با ناحيه امامت را افشا كند.

تنوّع نيازها

مراجعه به امام(ع) در دوره هاى اوّليه به منظور پرسش و رفع نياز علمى افراد بود؛ ولى گسترش جامعه شيعى و بهبود اوضاع فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى، پرسش ها و راه كارهاى جديدى پديد آورد كه با دوره پيشين، متفاوت بود. نياز به ابلاغ موضع امام(ع) به جامعه شيعه در سريع ترين زمان ممكن و از مطمئن ترين مسير، احساس مى شد. موضعگيرى سياسى، فرهنگى و اجتماعى شيعيان، از جمله اين موضوعات جديد بود. گاه انقلاب يا شورش هايى عليه حكومت جور با ظاهرى موجّه رخ مى داد، ولى امام(ع) شيعيان را از ورود به اين مجادلات، نهى مى كرد. گاه مباحث اجتماعى يا فرهنگى پديد مى آمد كه لازم بود نظريات امام(ع) از طريق مطمئن به  شيعيان رسانده شود. نهى از مجادلات كلامى در دوره هارون و مأمون، از جمله مواردى است كه بدون ارتباط و تعامل با امام(ع) ، سبب آسيب ديدن نظام شيعى مى گشت؛ زيرا سبب سوء ظن بيشتر حكومت و توده سنّيان مى گشت.

نكته بسيار مهم ديگر، ارتباط مالى افراد با ناحيه امامت بود. بهبود اوضاع اقتصادى شيعيان، سبب ازدياد وجوه شرعى و تبرّعات ارسالى به امام(ع) شد كه نياز به واسطه اى مطمئن، امانتدار و شايسته داشت كه بتواند اين اموال را به دور از ديد مأموران حكومتى، جمع آورى كند و به امام تحويل دهد.

موقوفات ناحيه امامت در مناطق متفاوت نيز فراوان شده بود به گونه اى كه در برخى مناطق مثل قم، صحابى بزرگوارى همچون: احمد بن اسحاق،[۳]مسئول امور مالى موقوفات بود. سرپرستى و ساماندهى اين موقوفات نيز از طريق و مسير نهاد وكالت انجام مى گرفت.

پديد آمدن انحرافات

سوء استفاده از جايگاه مقدّس امامان و ادّعاى ارتباط با امام، از آسيب هاى مطرح در تاريخ شيعه محسوب مى شود. امام رضا(ع) ضمن برشمردن برخى از افراد منحرف كه به دروغ، ادّعاى رابطه با ائمّه پيشين را داشتند، به اين آسيب اشاره كرده اند.[۴]

سوء استفاده غاليان، سبب انحراف در برخى از افرادى شد كه گمان مى كردند با نمايندگان آن ذوات مقدّس، ارتباط دارند. امام صادق(ع) شخصاً برخى از افراد اين گروه را لعن كرده و انحراف آنها را بيان نموده است.[۵]

در دوره هاى پسين و با گسترش افراد و مناطق جغرافيايى، زمينه اين آسيب، بيشتر فراهم مى آمد؛ زيرا هر كس - بويژه اگر وجاهت اجتماعى نيز داشت - ادّعاى ارتباط با امام(ع) را مطرح مى كرد و در نتيجه، زمينه اى فراهم مى آمد كه كنترل آن، ممكن نبود . از اين رو، لازم بود كه ارتباط نامنظّم ، غير تشكيلاتى و غير منضبط، به ارتباطى نظام مند با چهره و شناسنامه مشخّص تبديل شود كه بتواند ضمن جلب اعتماد مردم ، ناخالصى هاى محتمل را نيز از خود و جامعه شيعى بزدايد . تنها مركزى كه با انحرافات و سوء استفاده ها مبارزه مى كرد و از طريق مطمئن، مطالب را به آگاهى عالمان مى رسانْد، نهاد وكالت بود كه با توجّه به وجاهت و جايگاه آن در نزد مردم، اين خلأ را به شايستگى پر نمود. گزارش هاى متعدّدى از فعاليت نهاد وكالت براى مبارزه با انحراف فارس بن حاتم قزوينى در دست است .[۶]در بخش مربوط به انحرافات و مدّعيان وكالت، نمونه هاى ديگرى ارائه خواهد شد.

آماده سازى براى دوره غيبت كبرا

آمادگى شيعه براى ورود به دوره غيبت بويژه غيبت كبرا، به تهيه مقدّمات و تمرين و مهارت در ارتباط اجتماعى شيعيان نيازمند بود.

احاله انجام دادن برخى از مسئوليت ها به وكيلان، پاسخگويىِ دانشمندان شيعه به مردم و عدم مراجعه مستقيم مردم به امام(ع) ، پاسخگويى مكتوب به مردم و عالمان، كاهش رويارويى حضورى و... از جمله اقداماتى بود كه براى آماده سازىِ جامعه شيعى براى زندگى در عصر غيبت، انجام شد.

مؤلّف كتاب إثبات الوصية در اين باره نوشته است:

امام هادى(ع) از بسيارى از شيعيان به استثناى افرادى از خواص خود، مستور بود. آن گاه كه امامت به امام عسكرى(ع) رسيد، حتّى با خواصّ شيعيان و جز آنها از پس پرده سخن مى گفت، مگر در اوقاتى كه به دربار حاكم مى رفت. اين استتار و در پرده بودن از جانب امام عسكرى(ع) و پدر بزرگوارش براى آن بود كه شيعيان  با شرايط عصر غيبت صاحب الزمان(ع) آشنا و مأنوس شوند و بدان عادت كنند.[۷]

آغاز شدن غيبت با دوره غيبت صغرا نيز زمينه سازى براى ورود به دوره غيبت كبرا و تامّه بود كه ديگر، وكيلان و نايبان خاص نيز وجود نداشتند.


[۱]ر.ك: رجال الطوسى : ص ۱۵۵ - ۳۲۸ .

[۲]ر.ك: رجال الكشّى: ج ۲ ص ۴۷۴، ۴۸۲، ۵۶۷ ، ۶۰۵، ۶۲۴، ۷۹۴، ۷۹۹، ۸۰۹، ۸۳۳ ، ۸۷۱ ، الغيبة ، طوسى: ص ۴۳۰، الخرائج و الجرائح: ج ۱ ص ۳۲۸، الكافى: ج ۱ ص ۴۷۵، المناقب ، ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۲۲۰.

[۳]تاريخ قم: ص ۲۱۱.

[۴]ر.ك: رجال الكشّى: ج ۲ ص ۵۹۱ ش ۵۴۴ . نيز ، ر . ك : ص ۵۹۰ ش ۵۴۲ و ص ۵۹۳ ش ۵۴۹ .

[۵]ر.ك: رجال الكشّى: ج ۲ ص ۴۸۹ ش ۴۰۰ .

[۶]ر.ك: رجال الكشّى: ج ۲ ص ۸۰۶ ش ۱۰۰۲ - ۱۰۱۱.

[۷]إثبات الوصية: ص ۲۱۷.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت