تاريخ : چهارشنبه 1396/6/8 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 60477
نشست نقد و بررسی کتاب‌های «قرآن‌شناسی امامیه در پژوهش‌های غربی» و «تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی» برگزار شد

نشست نقد و بررسی کتاب‌های «قرآن‌شناسی امامیه در پژوهش‌های غربی» و «تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی» برگزار شد

هم‌زمان با چاپ دوم کتاب‌های «قرآن‌شناسی امامیه در پژوهش‌های غربی» و «تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی» نشست نقد و بررسی این کتاب‌ها با حضور محمدکاظم رحمتی، محمدکاظم شاکر و محمدعلی طباطبایی، دوشنبه ششم شهریور در سرای اهل قلم خانۀ کتاب برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دارالحدیث به نقل از خبرگزاری ایسنا، در ابتدای این نشست،محمدعلی طباطبایی، پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث، گفت: این دو کتاب «قرآن‌شناسی امامیه در پژوهشهای غربی» و «تفسیر امامیه در پژوهشهای غربی» حاصل ایده اولیه‌ای است که دکتر علی راد حدود سال ۱۳۹۳ در پژوهشگاه قرآن و حدیث مطرح کردند. با نظر مساعد مسئولان پژوهشگاه قرار بر این شد که در قالب طرح پژوهشی مجموعه تمام کارهایی که در غرب درباره تقسیر امامیه شده مورد بررسی قرار بگیرد تا از بین آنها بهترین‌ها به فارسی ترجمه شود و در فرصتی مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد و در نهایت در قالب کتاب ارائه شود.
در بازه یک قرن، یعنی اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم، کار جدی در مورد تفسیر امامیه صورت نگرفته است. دلیل مستقیم این کم‌کاری این بوده که در غرب اصلا توجه خاصی به امامیه نبود. از میانه قرن بیستم  به بعد کم کم کارهایی جدی شروع می شود. وقوع انقلاب در دهه ۷۰ محرک قوی برای روی آوردن تعداد بیشتری از اسلام شناسان غربی و پژوهشگران به شیعه شد.
او ادامه داد: تلاش کردم تمام آنچه را در غرب از آغاز دوران فعالیت های آکادمیک غربی ها درباره اسلام شناسی و به طور خاص در مورد نگاه شیعه به قرآن و مقوله تفسیر انجام شده جمع آوری، مطالعه  و گزارش هایی تهیه کنم و آنهایی را که به لحاظ کیفیت بهتر بودند انتخاب کنم و به دست مترجمان بسپارم. وقتی به مجموعه آثار غربی ها در این حوزه مراجعه کردم با توجه به شناختی که از اسلام پژوهی غربی ها داشتم به این نتیجه رسیدم که در حوزه تفسیر امامیه و اسلام شناسی امامیه کارهای غربیان هنوز آن حد از کیفیت علمی را که در کارهای دیگرشان می بینیم، به دست نیاورده‌اند.

طباطبایی افزود: در بازه یک قرن، یعنی اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم، کار جدی در مورد تفسیر امامیه صورت نگرفته است. دلیل مستقیم این کم‌کاری این بوده که در غرب اصلا توجه خاصی به امامیه نبود. از میانه قرن بیستم  به بعد کم کم کارهایی جدی شروع می شود. وقوع انقلاب در دهه ۷۰ محرک قوی برای روی آوردن تعداد بیشتری از اسلام شناسان غربی و پژوهشگران به شیعه شد. از اواخر قرن بیستم  به بعد دیگر کیفیت کارها به حدی می رسد که قابل توجه می شود. با ورود به قرن بیست و یکم موج بزرگی از غربی ها برای پرداختن به کارهای شیعیان شروع به فعالیت می کنند. از سال ۲۰۰۵ به بعد هر سال شاهد انتشار حداقل یک مقاله یا کتاب در این باره به یکی از زبان های غربی هستیم. در این سال ها مجموعه تولیدات غربی ها در این حوزه به اندازه کل ۱۶۰ سال قبل است.

او فرایند ۱۶۰ ساله را به سه دوره  تقسیم کرد و گفت: دوره اول،  اوایل قرن بیستم است؛ دوره ای که اسم آن را دوران ادبیات جدلی می گذارم. اگر کسی از غربی ها به سراغ کارهای شیعه آمده نگاه جدلی قرن ۱۸ و ۱۹ را در کارهایش می بینیم. اصلا عجیب نیست که یک نویسنده در آن فضا به صورت آشکار ضد الهیات اسلامی مطلب بنویسد. این نوع ادبیات تا سال ۱۹۳۰ ادامه پیدا می کند و به لحاظ علمی ارزش چندانی ندارد. از سال ۱۹۳۰ به بعد فضا کمی عوض می شود و به جای ادبیات جدلی یک نوع نگاه فرقه نگرانه به این مقوله پیدا می شود؛ به این معنی که شیعه را فرقه‌ای کم‌اهمیت در عالم اسلام تلقی می‌کند و برای آن ارزش خاصی برای کار علمی قائل نیست. این نگاه تا میانه قرن بیستم ادامه پیدا می کند. در میانه قرن بیستم کسانی پیدا می شوند که تخصص آنها شیعه پژوهی است و مانند گذشته،  شیعه به عنوان یک فرقه بی اهمیت دیده نمی شود. در این دوران کسانی  هستند که خود را وقف شیعه شناسی  می کنند.

وی ادامه داد: در مجموعه کار غربی ها خودآگاه یا ناخودآگاه دو موضوع اصلی  در مرکز کار آنها قرار می گیرد؛ یعنی مساله تحریف و سبک خاص شیعیان در تفسیر که غربی ها به عنوان تفسیر باطنی آن را توصیف می کنند. کتاب قرآن شناسی امامیه ۱۰ مقاله را در بر می گیرد که بیشتر ناظر به مسئلۀ اول هستند و جلد دیگر به تفسیر امامیه اختصاص دارد که ۱۴ مقاله دربارۀ موضوع دوم در بردارد.  بیشتر این مقاله ها آخرین آثار غربی ها در این زمینه و بهترین‌ها از لحاظ کیفیت علمی هستند. پرداختن غربی ها به موضوع تفسیر امامیه کاملا تخصصی شده و ارزش دارد به سراغ آخرین کارهای آنها برویم و آنها را به فارسی برگردانیم.

در ادامه این نشست، محمدکاظم شاکر، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان اینکه کارهای خاورشناسان در دوره اخیر برای جامعه علمی اسلامی خوب و مبارک است، گفت: شاید برخلاف فعالیت های دین پژوهشی در غرب که نهاد کلیسا و دین در دوره قرون وسطا انجام می دادند و بیشتر جنبه جدی و کلامی و رنگ و بوی مذهبی داشتند، در دوره بعدی توسط نهاد دولت انجام می شد که با اغراض سیاسی و منافع اقتصادی به جامعه اسلام نگاه می کردند، در دوره جدید جریان  قرآن پژوهی در غرب دیگر به صورت قدیم نیست، بلکه به عنوان یک جریان در مراکز آکادمی قراردارد و این مراکز قوانینی نوشته یا نانوشته دارد. در دوره اخیر قرآن پژوهی، سنت پژوهی و... به صورت روشمند انجام می شود؛ یعنی در هر موضوعی موظف هستید روش آن علم را رعایت کنید. روشمند بودن لزوما به معنای درست بودن نیست؛ اگر در هر موضوعی حرف می زند خودشان را موظف می دانند در چهارچوب آن علم  حرف بزنند.

وی ادامه داد:ما خیلی از مسائل و شاخه های علمی را به امری به نام اعتقاد پیوند می زنیم. ما باید یک بازنگری اساسی در مورد موضوعات مختلفی همچون سیره، شخصیت امامان و پیامبران انجام دهیم تا ببینم به چه چیزهایی اعتقاد داریم تا بفهمیم این اعتقادات از کجا آمده است و آیا  این اعتقادات ریشه عقلانی دارند یا خیر. تاریخ گذاری ها و نقد ادبی که در این کتاب آمده برای ما بسیار مفید است و  پژوهش های ما را در مسیر بهتری قرار می دهد.

شاکر در نقد کتاب گفت: متن ترجمه شده  را با متن اصلی تطبیق دادم و در همۀ موارد دیدم که ترجمه‌ها کاملا با دقت انجام شده‌اند و مطابق با متن اصلی هستند. اما من با مترجم کتاب مخالفم که شیوایی را فدای وفاداری به متن  کردند. در چنین متن هایی که دانشجوی لیسانس علوم قرآن می خواهد بداند خاورشناسان راجع به تفسیر شیعه چه می گویند باید مخاطب را در نظر بگیریم. مخاطب این گونه کتاب ها دانشجویان هستند و چقدر می توانند این متن را راحت بخوانند. خود من این مقالات را به سختی خواندم. حتی چندین بار یک متن را خواندم تا متوجه  ترجمه شدم. با این حال خواندن بعضی از مقالات ساده بود. همچنین بهتر بود برای هر کتاب یک مقدمه جدا از طرف یک فرد متخصص که  اهل طبقه بندی، گزارش و تحلیل باشد، نوشته می شد.

محمدکاظم رحمتی، عضو هیئت علمی بنیاد دائرة المعارف اسلامی و متخصص تاریخ و کلام شیعه، از دیگر سخنرانان این نشست بود که در نقد این کتاب‌ها گفت: یکی از معایب این کتاب‌ها نداشتن مقدمه خوب است؛ چرا که مخاطب نمی تواند به یک دسته‌بندی مشخص از مقالات برسد و مقالات را خوب فهم کند. همچنین  تعدادی از مقالات این کتاب از نظر محتوا ایراد دارند که فهم آن را برای مخاطب دشوار می کنند. با این وجود،  ویراستاری  یک‌دست کتاب نشان دهنده قلم واحدی است که در کل کتاب به کار برده شده است. برای این کار زحمت زیادی کشیده شده چراکه متن‌های اینچنینی، دشواری‌های خاص خود را دارند. سامان دادن این مجموعه یک‌دست، نشان از توانمندی پدیدآورندگان اثر دارد.

پس از سخنان محمدکاظم شاکر و محمدکاظم رحمتی در نقد کتاب، محمدعلی طباطبایی به پاسخ نقدها پرداخت. او نقدها را به سه دسته تقسیم کرد که مخاطب یک دستۀ آن، یعنی نقدهای محتوایی، نویسندگان مقالات هستند. طباطبایی تصریح کرد که گزینش این مقالات به عنوان برترین آثار غربی در این زمینه، به هیچ وجه به معنای بی‌اشکال بودن آنها از لحاظ محتوایی نیست و قطعا پس از ترجمه هر یک از صاحب‌نظران در حوزۀ علوم قرآنی و تفسیر می‌توانند به نقد و بررسی محتوای این مقالات بپردازند. طباطبایی در پاسخ به دستۀ دوم نقدها، یعنی ضعف مقدمه‌های فعلی و نبود یک مقدمۀ جامع که بتواند تاریخ و جغرافیای بحث را به خواننده نشان دهد، گفت: پیش از انتشار کتاب خود من چنین مقدمه‌ای نوشته و در مقدمۀ کوتاه فعلی وعده داده بودم که آن مقالۀ مفصل به زودی در مجلۀ تفسیر اهل بیت منتشر شود؛ اما متأسفانه انتشار آن مجله به تأخیر افتاد و بنابراین آن وعده هنوز هم عملی نشده است. اکنون به نظر می‌رسد بهتر بود که آن مقاله از همان آغاز در آغاز همین کتاب منتشر می‌شد تا این اشکال اساسا رخ نمی‌نمود. طباطبایی سپس به نقد سوم پرداخت که راجع به فدا شدن شیوایی ترجمه به پای امانتداری به متن اصلی بود. او در دفاع از عملکرد خود در این سبک از ترجمه گفت: اساتید فن ترجمه معتقدند اصولا جمع کردن شیوایی و دقت در ترجمه محال است و همواره یکی از این دو به نفع دیگری تا حدی کنار می‌رود. بنابراین من معتقدم اگر متونی را که ترجمه می‌شوند در دو دستۀ کلی متون ادبی و متون علمی طبقه‌بندی کنیم، بهتر است در ترجمۀ متون ادبی، که زبان آنها زبان هنری است، بهای بیشتری به شیوایی و زیبایی ترجمه بدهیم؛ اما در متون علمی، که زبان آنها زبان دقّی است، کفۀ ترازو را به نفع دقت و امانتداری سنگین کنیم؛ زیرا طبق تعریف در زبان دقّی همۀ کلمات، اصطلاحات، ساختارها و حتی ایتالیک یا بولد بودنِ کلمات با دقت انتخاب شده‌اند و در ترجمۀ آنها نمی‌توان تسامح به خرج داد.

خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :