تبارشناسي، مفهومشناسي و ارزيابي احاديث وجوهيه
قاسم بستاني ۱
چکيده:
يکي از مستندات رايج و معمول معتقدان به چند معنايي بودن قرآن، صرفنظر از صحت يا عدم صحت چنين امري، احاديث وجوهيه (اصطلاح از مؤلّف است) و عباراتي مانند: قرآن حمال ذووجوه که بعضي به معصومان عليهم السلام منسوباند ـ است امّا اين احاديث کداماند و اعتبار آنها و نيز اعتبار انتساب بعضي از آنها به معصوم چقدر است؟ اينها پرسشهايي است که به نظر ميآيد بايد به دقت پاسخ داده شود.
مقاله موجود، در صدد است، به روش کتابخانهاي و تجزيه و تحليل و مقايسه دادهها، اين احاديث را تبارشناسي کرده و مورد مداقه و ارزيابي قرار داده و به پرسشهاي يادشده پاسخي درخور دهد.
لازم به يادآوري است که هدف اين مقاله، پيش از هر چيز ارزيابي احاديث وجوهيه بر اساس ملاکهاي نقد حديثي است و به هيچ وجه غرض از آن، رد يا اثبات ذو الوجوه بودن قرآن نيست و رد و اثبات ذو الوجوه بودن قرآن و معنا و مدلول ذو الوجوه بودن و غيره خارج از بحث اين مقاله است. به عبارتي ديگر، رويکرد اين مقاله نه نقد مفهومي، بلکه نقد نفس الامري احاديث وجوهيه فقط از حيث صحت و سقم و قوت و ضعف آنها (با وجود معاضد داشتن يا نداشتن اين احاديث) است.
کليدواژهها: قرآن، حديث، وجوه، نقد حديث.
درآمد
بسيار پيش ميآيد که معتقدان به نظريه چند وجهي بودن عبارات و الفاظ قرآني، به احاديثي در اين باره با هدف شرعي شمردن چنين نظريهاي استناد ميکنند. اين در حالي است که به نظر ميآيد تا کنون در باره اين احاديث کنکاشي جدي صورت نگرفته است تا معلوم شود، فارغ از صحت چند وجهي بودن قرآن و معناي چند وجهي بودن، آيا اين احاديث به عنوان دليلي شرعي قابل استناد هستند؟ آيا مدلول اين احاديثل، نسبت به نظريه يادشده، به طور مطلق، همراهي کرده و سازگاري نشان ميدهند؟ از آنجا که
1.عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد چمران.