مدت: 44 دقیقه

جلسات حدیث‌خوانی

1 ـ کلیاتی درباره حدیث و تاریخچه آن

📗 معنی کلمه "حدیث"

📗 تاریخ حدیث اهل سنت

📗 علت منع نگارش و نقل احادیث نبوی در زمان خلفای سه گانه

📗 تاریخ حدیث شیعه

📗 نگارش احادیث نبوی توسط ائمه اطهار علیهم السلام

📗جوامع اولیه و ثانویه شیعه؛ نحوه نگارش و تفاوت آنها

ضرورت حدیث خوانی

علامه طباطبایی بیش از ۱۰ سال در حوزه به تدریس احادیث بحار پرداخته و شاگردان معروف ایشان از این کلاس آغاز کردند و مشهور شدند؛ همچنین شیخ عباس قمی نیز به تدریس حدیث اشتغال داشت. به فرموده ایشان زمانی در قم ۲۰۰ هزار محدث بود. محدث کسی است که ۲۰۰ هزار حدیث را حفظ است و حاکم ۳۰۰ هزار حدیث. به هر روی این گفته شیخ، شگفت آور و انکار پذیر است، از این رو ایشان فرموده در آن زمان قم را به منطقه جبل یعنی از قم تا اصفهان اطلاق می کردند؛ برخی هم در توجیه آن گفتند این تعداد از محدثان در طول زمان های گوناگون در قم بوده. شیخ صدوق نیز ۳۰۰ هزار حدیث حفظ بوده که نیمی از آن ها باسند و نیمی دیگر بی سند بود.

از ویژگی وهابی ها و سنی ها حدیث خوانی کلمه به کلمه و درس گرفتن آن از استاد است؛ ولی این مهم میان طلاب شیعه کمرنگ است.

صحیح بخاریتا ۲۵۰ شرح دارد؛ ولی متاسفانه کافی که بیشترین شرح را در میان کتب اربعه دارد، کمتر از ۱۰ شرح دارد، از این رو بایسته است رهجویان دانش دینی در مسیر حدیث خوانی بکوشند.

نکاتی درباره واژه «حدیث»

«حدیث» یعنی جدید؛ در برابر قدیم. بر اساس قاعده احادیث جمع حدیث نیست، زیرا جمع «فعیل» «فُعَلا» است؛ مانند «شریف» و «شرفا». بر این پایه احادیث یا خلاف قاعده است؛ یا بر اساس قاعده جمع احدوثه است، چون «افاعیل» جمع «افعوله» است؛ نظیر اسطوره و اساطیر.

نامگذاری «حدیث» به این نام از آن روست که اشاعره[۱]قرآن را قدیم می دانند و در مقابل، سخن پیامبر (ص) را حدیث و جدید؛ لیکن به دیده شیعه، قرآن «حدیث» و «نو» است و یکی از ادله آن آیهفَبِأَيِّ حَديثٍ‏ بَعْدَهُ يُؤْمِنُون[۲]است. به هر روی بحث درباره حدیث یا قدیم بودن کلام خدا بی فایده است.

واژه های اثر، حدیث، خبر و روایت همگی مرادف هستند، گرچه به گمان برخی در این زمان حدیث، سخن پیامبر است و روایت کلام اهل بیت. به دیده سنی ها نیز اثر یا ماثور گفته های صحابه همانند سلمان و ابوذر است.

منع گزارش و نوشتار حدیث

از ویژگی های دین اسلام، حدیث است یعنی افزون بر قرآن، سخنان پیامبر در کتابی گردآوری شده؛ در برابر، مسیحی ها و یهودی ها کلمات عیسی و موسی را جداگانه ندارند و تنها انجیل و تورات دارند.

پس از وفات پیامبر (ص) ابوبکر و عمر نهضت منع کتابت و نقل حدیث را راه اندازی کردند. ابوبکر ۵۰۰ حدیث از پیامبر را که در کتابی نوشته بود، سوزاند و به مردم گفت شما هم بسوزانید و در آن دوران هر که حدیث پیامبر را نقل می کرد، با شلاق مجازات می شد. پر واضح است که دلیل این محدودیت، حکومت داری آنان بود، زیرا می دانستند با نشر احادیث پیامبر که دربردارنده ولایت امیرمؤمنان است، نمی توان مردم را اداره کرد.

در آن هنگام به اندازه ای ممنوعیت حدیث را سخت اجرا می کردند که پیرمردی هنگام مرگ به نقل نکردن حتی یک حدیث از پیامبر پس از گذشت ۹۰ سال از عمرش افتخار کرد. شخصی سخنان پیامبر را هماره می نگاشت و ابوبکر به کمر او لگد زد و گفت چرا هر چی این عرب می گوید می نویسی.

از استدلال های ابوبکر و عمر برای منع حدیث این بود که یهودی ها فقط تورات و مسیحی ها تنها انجیل دارند و ما نیز باید همین گونه باشیم. این دو بسیار از تفکر یهودی ها اثر گرفته بودند.

امامان علی، حسن و حسین (ع) و حضرت زهرا (س) احادیث پیامبر را می نوشتند. در صفحه نخستدلائل الامامهکه در زمان امام عسکری نوشته شده چنین آمده: حضرت زهرا (س) به خادمش فرمود چیزی به صندوق بستم؛ آن را بیاور؛ او پیدا نکرد و حضرت با عتاب به او فرمود وای به حالت اگر گم شده باشد؛ سپس آن رقعه را خود پیدا کرد و فرمود این رقعه را بیش از حسن و حسین دوست دارم و بر اساس برخی نقل ها به اندازه او دوست دارم. آن رقعه حدیثی از پیامبر بود: «مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ‏ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ‏»؛ هرکه سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، به من ایمان ندارد. امام حسین فرمود:وَ اكْتُبُوا قَوْلِي ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَى أَمْصَارِكُمْ وَ قَبَائِلِكُم‏.

بر این اساس همه امامان کتاب های حدیثی دارند. نمونه ها: صحیفه سجادیه امام سجاد؛ سه تفسیر منسوب به امام صادق؛ مسند ابراهیم از امام هفتم نوشته شده در زندان؛ طب النبی از امام رضا؛ ۲۱ جلد کتاب تفسیر از امام عسکری.

در زمان حضور ائمه ۶ هزار کتاب حدیثی نوشته شده که ۴۰۰ عدد از آن ها به اصول اربعمائه

شهرت یافت.

بر این پایه گزارش و نوشتن احادیث میان شیعیان پیشینه خوبی دارد؛ لیکن سنی ها تا سال ۱۰۱ هجری از این کار منع می کردند، تا زمان عمر عبد العزیز که اجازه داد احادیث پیامبر نوشته شود؛ ولی ۷۰ سال طول کشید تا رسم نویسندگی حدیث جا بیفتد، از این رو نخستین کتاب حدیث سنی ها یعنیموط مالکدر سال ۱۷۰ نوشته شد. چنین رخدادی مانند این است که پس از سی سال کلام امام خمینی را بنویسند و روشن است که تحریف و جعل های بسیاری در آن پیش می آید و این نقطه ننگی برا ی سنی هاست، هرچند توجیه می کنند که برای تمرکز بر قرآن باید از حدیث دوری می شد؛ لیکن پاسخ ایشان این است که ابوبکر ۵۰۰ حدیث را سوزاند و اکنون ۱۳۳ عدد از آن ها در کتاب شان است؛ یعنی حداقل دوسوم از سخنان پیامبر از بین رفت؛ افزون بر آن میان حدیث و قرآن تنافی نیست و نباید خلط شود، بلکه این دو در راستای هم اند.

تاریخ حدیث شیعه

کتب اربعه از اصول اربعمائه نوشته شد؛ ولی برخی کتب چنین نبودند؛ مانندالایضاحبرای فضل بن شاذان که از اصحاب امام هشتم تا یازدهم بوده و یکی از معصومان درباره ایشان فرمود تمام مردم خراسان باید به او غبطه بخورند و خراسان در آن زمان یعنی کل ایران؛ همچنینبصائر الدرجات.

برخی کتاب های اصول اربعمائه هنوز یافت می شود؛ چنانکه به فرموده آیت الله بهجت برخی کتب اصول اربعمائه در مسکو است و برای نشان دادن آن روی یک نوار و زیر یک شیشه می گذشت تا کسی دست به آن نزند. خود حضرت استاد نیز در کلکته هندوستان کتابی را دید که از اصول اربعمائه بود و حدیثی از امام باقر در آن گزارش شده و نویسنده آن سنی بود.

اکنون ۱۶ کتاب از اصول اربعمائه به نامالاصول السته عشرهست.

مرحوم کلینی (متوفای ۳۲۹) احتمالا کل غیبت صغری را درک کرده. ایشان کافی را در ۲۰ سال نوشت و صحیح بخاری در ۱۶ سال نوشته شد؛ لیکن این دو از نظر دقت هیچ مقایسه شدنی نیستند؛ مثلا در بخاری حدود ۲ هزار حدیث تکراری هست و گاهی یک حدیث ۷ بار نقل می شود و هر بار به یک شکل. کتابموضح اوهام... همین موارد اشتباه را گردآوری کرده.

پس از نوشتنکافیشیعیان به آن رجوع می کردند و اصول اربعمائه را کنار گذاشتند و پس از ۵۰ یا ۶۰ سالمن لا یحضره الفقیهدر سمرقند نوشته شد. شیخ صدوق برای نوشتن این اثر از قم به سمرقند رفت. کشی و عیاشی نیز در سمرقند بودند و سمرقند در آن زمان یک حوزه حدیثی قوی بود، چنانکه دیگر مناطق خراسان مانند بلخ و شاش حوزه حدیثی خوبی بود و ولی از دست رفت و اکنون سنی نشین است. شهرهای بغداد، کوفه، خراسان و قم نیز از شهرهای حدیثی به شمار می روند و در آینده گفته خواهد شد که هر کدام چه ویژگی هایی داشتند و چه احادیثی نقل می کردند؛ مثلا اهوازی ها خیلی انقلابی بودند.

پس ازمن لا یحضره الفقیهشیخ طوسیتهذیبواستبصاررا تقریبا در سال ۴۱۰ تا ۴۱۵ و در ۲۸ سالگی نوشت. به فرموده آیت الله بروجردی «هزار سال مراجع شیعه بر اساس این کتاب فتوا می دهند و گویا پیرمردی کارکرده آن را نوشته». تا امروز هیچ کس در این زمینه کتاب ننوشته، زیراتهذیبشرحمقنعهشیخ مفید و با رویکرد فقه است؛ اما علت نگارشاستبصاراین است که حسین بن عنوان که اسمی در تاریخ ندارد، ولگرد و شیعه بوده و سپس سنی شده و شیخ طوسی تحقیق کرد و فهمید سنی شدن او بر اثر تعارض روایات است و شیخ برای حل تعارض روایات این کتاب را نوشت. متاسفانه از آن پسکافی،من لایحضره الفقیهواصول اربعمائهکنار گذاشته شد. شیخ طوسی در بغداد به درس شیخ مفید و پس از آن به کلاس سید مرتضی می رفت. سال ۴۴۶ مرجع عامه شد؛ دو سال بعد سلطان سلجوق به بغداد حمله کرد و آن شهر را به آتش کشید و شیخ به نجف رفت و از این به بعد کتاب حدیثی کم نوشته شد و در آینده چرایی آن را برمی رسیم.

علامه حلی کتاب حدیثی گسترده نوشته؛ ولی اکنون در دست نیست؛ نیز شیخ صدوقمدینه العلمرا نوشته بود که پنجمین کتاب از جوامع حدیثی شیعه بود، از این رو در گذشته به جای کتب اربعه «کتب خمسه» می گفتند؛ ولی این اثر نیز از بین رفت. صاحب معالممنتقی الجمانرا در سه جلد نگاشت که خوب ولی ناقص است.

در قرن ۹ احادیثی درباره تشرف به محضر امام زمان هست؛ لیکن خیلی قابل اعتماد نیست.

به هر روی پس از شیخ طوسی تا قرن ۱۱ کار ویژه ای نشد، تا علامه مجلسیبحاررا نوشت. شیخ حر عاملی با علامه مجلسی استاد و شاگرد بوده؛ در آن زمان یک نفر درسی را به دیگری تدریس می کرده و با این حال درسی دیگر را از او می آموخته.وسائلشرح حدیثیشرایع، برگرفته از ۸۰ کتاب، در زمینه فقه و تنها نقل حدیث است؛ در برابر،وافیفیض کاشانی است که از ۴ کتاب گرفته شده و غیر فقه را نیز دارد و شرح حدیث هم هست. اینان جوامع حدیثی ثانی هستند.

بحار الانوار پس از یک دوره خاموش، اثری گرانسنگ در زمینه حدیث و مایه افتخار شیعه است.


[۱]در این دوران بیشتر سنی ها اشعری اند و معتزله اصلا وجود ندارند.

[۲]. سوره اعراف، آیه ۱۸۵.

  • کلیاتی درباره حدیث و تاریخچه آن (دانلود)