نزديک شدن سپاه اسلام، گريخت و رزمندهاي به نام «مطرف بن عبدالله»، نيشابور را تسخير كرد و سراسر سرزمين خراسان را سايه نشين اسلام نمود. ۱
نشانههاي تشيع ايرانيان و نيشابوريان نيز در قرن دوم هجري و در ايام امامت امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام و همزمان با حکومت بني اميه ظهور کرد. اين دو امام، شيعياني در ايران داشتند که از طريق مکاتبه، مسائلي را با آن امامان در ميان ميگذاشتند و حقوق مالي خود را براي اين دو امام ميبردند يا ميفرستادند.
از جمله نشانههاي تشيّع در نيشابور ميتوان به: شکوه ورود امام رضا عليه السلام به نيشابور و استقبال بيشمار مردم و علما از ايشان، اعزام تعدادي نماينده به سرپرستي «ابوجعفر محمدبن ابراهيم نيشابوري» به همراه حقوق و مالياتهاي شرعي مردم در سال 148هجري به نزد امام صادق عليه السلام و ديدار آنها با امام كاظم عليه السلام، آمدن «محمد ديباج» از فرزندان امام صادق عليه السلام به نيشابور و گردآوري روات و محدّثان نيشابوري، وجود تعداد کثيري از وكيلان امامان همچون محمدبن عبده نيشابوري و مخلد بن يزيد نيشابوري از اصحاب امام صادق عليه السلام در نيشابور و مواردي ديگر اشاره كرد.
مهمترين اسباب و زمينههاي شكل گيري و رونق حديث در حوزة حديثي نيشابور:
الف. رونق علمي و فرهنگي نيشابور
يکي از عوامل شکلگيري و رونق حديث، در حوزه حديثي نيشابور، شکوفايي و رونق علمي و فرهنگي آن بوده است که از قرن سوم آغاز شد و در قرن چهارم و پنجم به اوج خود رسيد و تا حمله مغول در قرن هفتم ادامه يافت. نيشابور، زادگاه نخستين مدارس اسلامي و مجمع دانشمندان و فقها و محدّثان بسيار مشهور بوده است، تا آنجا که از چنان رونق و اعتبار علمي و ادبي برخوردار بوده که در تاريخ علوم و معارف اسلامي به عنوان «دارالعلم خراسان» شهرت يافته و محيط و جايگاه دانشمندان و انديشمندان جهان اسلام بوده است. در واقع، برجستهترين نقش نيشابوريان در تاريخ ايران، نقشي است که در عرصه دانش و فرهنگ اين سرزمين بر جاي گذاشتهاند و از استوانههاي مستحکم ديار خراسان و مشرق زمين به شمار ميآمدهاند. نيشابور در تقويت بنيه علمي سرزمين پهناور ايران نقشي بيبديل و بنيادين داشته و سرحلقه بسياري از مکتبها و جريانهاي فکري جهان اسلام را به سرنوشت تاريخي خويش پيوند زده است. ۲
نيشابور، پيش از آن که گرفتار تاخت و تاز ترکان غز و حمله خانمان سوز مغول مواجه شود، از نظر علمي و ادبي از چنان رونق و اعتباري برخوردار بود که حتي بغداد، مرکز خلافت عبّاسي را تحت الشّعاع قرار داده بود. وجود دانشمندان و فضلا و مدارس و مجامع علمي فراوان، نيشابور را قبلهگاه اهل علم در شرق و غرب اسلام نمود؛ چنان که نوشتهاند: در چهار قرن اوّل اسلامي، علماي نيشابور بالغ بر سه هزار نفر بودهاند که بيش از نيمي از اين دانشمندان، متعلّق به خود نيشابور و بقيه از بيش از هفتاد بلده اسلامي
1.نيشابور شهر فيروزه، ص۲۴.
2.مدارس نظاميه و تأثيرات علمي و اجتماعي آن، ص۶۴.