285
تحفة الأولياء ج1

۲۳۱.محمد بن اسماعيل، از فضل بن شاذان، از صفوان بن يحيى، از منصور بن حازم روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: من با گروهى گفت وگو نمودم و به ايشان گفتم كه: خداى جلّ جلاله، از آن بزرگوارتر و گرامى تر است كه به خلق خود شناخته مى شود، بلكه بندگان به خدا شناخته مى شوند. حضرت فرمود كه:«خداوند تو را رحمت كند».

4. باب در بيان كم تر چيزى از شناختن خدا كه كافى باشد

۲۳۲.محمد بن حسن، از عبداللّه بن حسن علوى و على بن ابراهيم، از مختار بن محمد بن مختار همدانى، همه روايت كرده اند، از فتح بن يزيد، از امام موسى كاظم عليه السلام كه گفت: آن حضرت را سؤال كردم از پست ترين و كم ترين معرفت اللّه ، كه كم تر از آن، شناختن آن جناب به عمل نمى آيد. فرمود كه:«اقرار كردن به وجود آفريدگارى است كه سزاوار پرستش باشد و غير از او، خدايى نيست. او را مانند و نظيرى نه، و آن كه محتاج نيست به علت كه او را از عدم به سوى وجود آورده باشد، بلكه هميشه ثبوت داشته و به خودى خود، موجود بوده و مفقود نخواهد شد. و آن كه چيزى مانند او نيست» (نه در ذات و نه در صفات و نه در غير اينها) .

۲۳۳.على بن محمد، از سهل بن زياد، از طاهر بن حاتم، در حال استقامت و راستى وى (كه هنوز غالى نشده بود) روايت كرده است كه به خدمت امام موسى كاظم عليه السلام نوشت كه: چيست آنچه در معرفت آفريدگار به غير آن اكتفا نمى شود؟ حضرت به سوى او نوشت كه:«اعتقاد به اين كه خدا هميشه دانا و شنوا و بينا بوده و مى باشد. اوست كه هر چيزى را اراده كند، به فعل مى آورد».
و از امام محمد باقر عليه السلام سؤال شد از آنچه در خداشناسى بدون آن اكتفا نمى شود. حضرت فرمود كه: «هيچ چيز، در چيزى مانند او نيست و چيزى به او شباهت ندارد. هميشه دانا و شنوا و بينا بوده و خواهد بود».

۲۳۴.محمد بن يحيى، از محمد بن حسين از حسن بن على بن يوسف بن بقّاح، از سيف بن عَميره، از ابراهيم بن عمر روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«همه كارهاى خدا عجيب و غريب است. به درستى كه بر شما حجت آورده به آنچه معرفت آن را از خود به شما عطا فرموده است» (يعنى شما او را به آنچه خود عطا فرموده، بشناسيد و آنچه به شما عطا نفرموده، شما را به آن تكليف ننموده).


تحفة الأولياء ج1
284

۲۳۱.مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ، قَالَ :قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : إِنِّي نَاظَرْتُ قَوْماً، فَقُلْتُ لَهُمْ: إِنَّ اللّه َ ـ جَلَّ جَلَالُهُ ـ أَجَلُّ وَأَعَزُّ وَأَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُعْرَفَ بِخَلْقِهِ، بَلِ الْعِبَادُ يُعْرَفُونَ بِاللّه ِ، فَقَالَ: «رَحِمَكَ اللّه ُ».

4 ـ بَابُ أَدْنَى الْمَعْرِفَةِ

۲۳۲.مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنْ عَبْدِ اللّه ِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ؛ وَعَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُخْتَارِ الْهَمْدَانِيِّ جَمِيعاً، عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام ، قَالَ :سَأَلْتُهُ عَنْ أَدْنَى الْمَعْرِفَةِ، فَقَالَ: «الْاءِقْرَارُ بِأَنَّهُ لَا إِلهَ غَيْرُهُ، وَلَا شِبْهَ لَهُ وَلَا نَظِيرَ، وَأَنَّهُ قَدِيمٌ مُثْبَتٌ، مَوْجُودٌ غَيْرُ فَقِيدٍ ، وَأَنَّهُ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ».

۲۳۳.عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ طَاهِرِ بْنِ حَاتِمٍ فِي حَالِ اسْتِقَامَتِهِ، أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى الرَّجُلِ : مَا الَّذِي لَا يُجْتَزَأُ فِي مَعْرِفَةِ الْخَالِقِ بِدُونِهِ؟ فَكَتَبَ إِلَيْهِ:«لَمْ يَزَلْ عَالِماً وَسَامِعاً وَبَصِيراً، وَهُوَ الْفَعَّالُ لِمَا يُرِيدُ».
وَسُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام عَنِ الَّذِي لَا يُجْتَزَأُ بِدُونِ ذلِكَ مِنْ مَعْرِفَةِ الْخَالِقِ، فَقَالَ: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ، وَلَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ، لَمْ يَزَلْ عَالِماً، سَمِيعاً، بَصِيراً».

۲۳۴.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ بْنِ بَقَّاحٍ، عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام يَقُولُ: «إِنَّ أَمْرَ اللّه ِ كُلَّهُ عَجِيبٌ إِلَا أَنَّهُ قَدِ احْتَجَّ عَلَيْكُمْ بِمَا قَدْ عَرَّفَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 194724
صفحه از 908
پرینت  ارسال به