19 . باب در بيان پيشى گرفتن به سوى ايمان
۱۵۲۹.على بن ابراهيم ، از پدرش ، از بكر بن صالح ، از قاسم بن بريد روايت كرده است كه گفت : حديث كرد ما را ابوعمرو زبيرى ، از امام جعفر صادق عليه السلام و گفت : به آن حضرت عرض كردم : ايمان، درجه ها و منزل ها است كه مؤمنان در آنها در نزد خدا از يكديگر افزون مى آيند؟ فرمود :«آرى» . عرض كردم كه : از براى من وصف كن ـ خدا تو را رحمت كند! ـ تا من آن را بفهمم . فرمود : «خدا در ميان مؤمنان مسابقه قرار داد كه در درجات و عرض ميدان ايمان بر يكديگر پيشى گيرند ، و چيزى چند در ميان آورد كه هر كدام از ايشان كه پيشى گيرد به آنها رسد ،چنانچه در ميان اسبان در روز گروبندى ، سَبَق ۱ قرار مى دهند .
بعد از آن، ايشان را افزونى داد، به اندازه درجات ايشان در پيشى گرفتن به سوى او؛ پس هر مردى را از ايشان بر درجه پيشى او و اندازه آن قرار داد ، و در آن درجه او را از حقّى كه دارد هيچ كم نمى كند ، و هيچ پيشى گرفته اى بر پيشى گيرنده پيشى نگيرد ، و هيچ مفضولى بر فاضل تقدّم نجويد . و به اين ، پيشينيان اين امّت و پسينيان ايشان از يكديگر افزون آمدند . و اگر پيشى گيرنده اى به سوى ايمان را زيادتى بر پيشى گرفته شده نبود ، در آن هنگام ، آخر اين امّت به اوّل ايشان مى رسيد . آرى ، و بر ايشان پيشى نيز مى گرفتند ، هرگاه از براى آنكه به سوى ايمان پيشى گرفته زيادتى نبوده باشد ، بر آنكه از آن كاهلى نموده و در آخر بوده . وليكن خدا به درجات ايمان ، پيشى گيرندگان را مقدّم داشته ، و به كاهلى و تأخير از ايمان ، صاحبان تقصير و كوتاهى را به تأخير انداخته؛ زيرا كه ما مى يابيم از جمله مؤمنان كه از پسينيان اند ، كسى را كه عملش از پيشينيان بيشتر و نماز و روزه و حجّ و زكات و جهاد و خرج كردن مالش در راه خدا از ايشان بيشتر است . و اگر سابقه اى چند كه مؤمنان به آنها بر يكديگر در نزد خدا غالب مى شوند نمى بود ، هر آينه پسينيان به سبب بسيارى عمل ، بر پيشينيان مقدّم بودند ، وليكن خداى عز و جل اباء و امتناع فرموده كه درجه آخر ايمان به اوّل آن برسد ، و آنكه خدا او را مؤخّر داشته در آنها مقدّم شود ، يا آنكه او را مقدّم داشته در آنها مؤخر شود» . عرض كردم : مرا خبر ده از آنچه خداى عز و جل مؤمنان را به سوى آن خوانده ، از پيشى گرفتن بر يكديگر به سوى ايمان . فرمود : «قول خداى عز و جل است كه : «سابِقُوا اِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّمآءِ وَالْاَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذينَ امَنُوا بِاللّهِ وَرُسُلِهُ»۲ ؛ يعنى : «پيشى گيريد بر يكديگر به سوى موجب آمرزش كه از جانب پروردگار شما باشد ، و به سوى استحقاق بهشتى كه پهناى آن چون پهناى آسمان و زمين است (و مراد از آن نهايت وسعت است [كه]) آماده شده است از براى آنان كه ايمان آوردند به خدا و رسولان او». و فرموده : «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»۳ و ترجمه آن مذكور شد . و فرموده : «والسَّابِقُونَ الْاَوَّلونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَالْاَنْصارِ وَالَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِىَ اللّه عَنْهُمْ وَرَضُوْا عَنْهَ»۴ ؛ يعنى : «و پيشى گيرندگان پيشينيان؛ يعنى آنان كه پيشى گرفتند بر مؤمنان در ايمان ، از مهاجران و انصار ، و آنان كه پيروى كردند ايشان را به طاعت و ايمان . خدا خشنود شد از ايشان ، و ايشان خشنود شدند از او» . و حضرت فرمود : «پس خدا آغاز فرموده به مهاجران پيشينيان بر اندازه درجه سبقت ايشان ، بعد از آن انصار را در مرتبه دويم ذكر فرموده ، و پيروان ايشان را در احسان در مرتبه سيم ياد نموده ، و هر گروهى را از ايشان بر اندازه اى در جهاد و منزل هاى ايشان در نزد او وضع كرده ، و در جاى خويش قرار داده . بعد از آن، خداى عز و جل ذكر فرموده آنچه را كه به آن دوستان خود را به يكديگر تفضيل و زيادتى داده و فرموده : «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»۵ تا آخر آيه كه ترجمه اش اين است : «آن جماعت پيغمبران كه قصّه هاى ايشان گذشت ، افزونى داديم بعضى ازايشان را بر بعضى ديگر . بعضى ازايشان كسى است كه خدا با وى سخن گفت ، و برداشت برخى از ايشان را پايه هاى بلند و مرتبه هاى ارجمند . و داديم عيسى ، پسر مريم ، را معجزات روشن و هويدا ، و قوّت داديم او را به روح پاكيزه». و فرموده : «وَلَقَدْ فضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيّينَ عَلى بَعْضٍ»۶ ؛ يعنى : «و هر آينه به حقيقت كه افزونى داديم بعضى ازپيغمبران را بر بعضى ديگر». و فرموده : «اُنْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَلَلْاخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتِ وَأَكْبَرُ تَفْضيلاً»۷ ؛ يعنى : «بنگريد به ديده بصيرت ، كه از روى مصلحت چگونه افزونى داديم بعضى از آدميان را بر بعضى ديگر ، و هر آينه سراى آخرت بزرگ تر است از روى درجه ها و پايه ها ، و بزرگ تر از روى افزون دادن؛ زيرا كه تفاوت در آخرت بيشتر است». و فرموده : «هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ»۸ كه پيش از اين گذشت . و فرموده كه : «وَيُؤْتِ كُلَّ ذى فَضْلٍ فَضْلَهُ»۹ ؛ يعنى : «و خدا را بپرستيد و آمرزش طلبيد و توبه كنيد، تا بدهد هر صاحب افزونى را افزونى او» . و فرموده : «الَّذينَ امَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فى سَبيلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّه » ؛ ۱۰ يعنى : «آنان كه ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد نمودند در راه خدا ، به بذل كردن مال ها و جان هاى خويش ، بزرگ تراند از روى مرتبه و پلّه و پايه در نزد خدا» . و فرموده كه : «وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْرا عَظيما دَرَجاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً»۱۱ ؛ يعنى : «و افزونى دادند جهادكنندگان را بر نشستگان بى عذر و مسموع ، مزدى بزرگ؛ يعنى پايه هاى بلند و آمرزش و بخشايشى بزرگ» . و فرمود : «لا يَسْتَوى مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقاتَلُوا»۱۲ ؛ يعنى : «برابر نيست از شما اى مؤمنان! هر كه نفقه كرد پيش از فتح مكّه كه پيش از عزّت اسلام بود و قبل از قوّت مسلمانان ، و كارزار كرد با دشمنان خدا ، با كسى كه نفقه كرد و كارزار نمود بعد از فتح آن . آن گروه كه در پيشْ انفاق و كارزار كردند ، بزرگ تراند از روى پلّه و پايه ، از آنان كه انفاق نمودند بعد از فتح و كارزار كردند» . و فرموده : «يَرْفَعِ اللّهُ الَّذينَ امَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»۱۳ ؛ يعنى : «و چون گفته شود كه : برخيزيد يا برتر رويد ، پس برخيزيد و برتر رويد ، تا بردارد خدا آنان را كه ايمان آورده اند از شماو آنان كه علم به ايشان عطا شده ، پايه هاى بلند». و فرموده : «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخْمَصَةٌ فى سَبيلِ اللّهِ وَلا يَطَئُونَ مَوْطِئا يَغيظُ الْكُّفّارَ وَلا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً اِلّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»۱۴ ؛ يعنى : «آن وجوب متابعت و تخلّف نكردن از رسول خدا صلى الله عليه و آله ، به سبب آن است كه ايشان چون همراه آن حضرت باشند ، نرسد ايشان را هيچ تشنگى و نه رنج و تعبى از سفر ، و نه گرسنگى در راه خدا ، و پا نگذارند در جايى كه به خشم آورد كافران را ، و نپايند از دشمن ، يافتنى ، مگر آنكه نوشته شود از براى ايشان كردار شايسته اى كه موجب ثواب است؛ يعنى به هر يك از اينها كه مذكور شد ، مستحقّ ثواب شوند» . و فرموده : «وَما تُقَدِّمُوا لِاَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ»۱۵ ؛ يعنى : «و آنچه از پيش فرستيد از براى خويش از نيكى ، بيابيد آن را در نزد خدا؛ يعنى ثواب آن» . و فرمود : «وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْرا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَةٍ شَرَّا يَرَهُ»۱۶ ؛ يعنى : «پس هر كه بكند هم سنگ ذرّه اى آفتاب كه در هوا مى باشد ، يا مورچه سرخْ نيكى را ، ببيند جزاى آن را . و هر كه بكند هم سنگ ذره اى بدى را ، ببيند سزاى آن را» . و حضرت فرمود : «اينكه مذكور شد ، ذكر درجه هاى ايمان و منزل هاى آن است در نزد خداى عز و جل» .