۲۲۲۰.على ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از على بن اسماعيل ، از اسحاق بن عمّار ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است در قول خداى عز و جل :«وَلا تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةً لِاَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النّاسِ»۱. كه آن حضرت فرمود :«چون خوانده شوى كه در ميان دو كس اصلاح كنى ، مگو كه سوگند ياد نموده ام كه اين فعل را نكنم» . و ترجمه آيه بنابر آن چه در اين حديث است اين است كه : «و مگردانيد خدا را مانع از براى سوگندهاى خويش از براى آنكه نيكى كنيد ، و بپرهيزيد و اصلاح نماييد در ميان مردمان» ۲ .
۲۲۲۱.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از ابن محبوب ، از معاوية بن وهب يا معاوية بن عمّار ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه گفت : آن حضرت فرمود كه :«از جانب من چنين و چنين برسان» در باب چيزى چند كه به آنها امر فرموده بود .
عرض كردم كه : از جانب تو به ايشان برسانم و از جانب خود بگويم آن چه را كه به من فرمودى و غير آن چيزى كه فرمودى؟ ۳ فرمود : «آرى . به درستى كه مصلح به دروغ منسوب نمى شود» ۴ .
92 . باب در بيان زنده گردانيدن مؤمن ۵
۲۲۲۲.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از عثمان بن عيسى ، از سماعه ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه گفت : به آن حضرت عرض كردم كه : چيست معنى قول خداى عز و جل :«مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغِيْرِ نَفْسٍ...۶فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعا وَمَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَى النّاسَ جَميعا»۷.
و ترجمه آن ، چنان كه در قرآن است ، اين است كه :«هر كه بكشد تنى را بى آنكه تنى را كشته باشد (كه قصاص بر او لازم آمده باشد ، يا بى آنكه فسادى كرده باشد در زمين ، از شرك و راهزنى و زنا در بعضى از صور و لواطه و غير آن از اسباب كشتن) ، پس گويا كه همه مردمان را كشته است . و هر كه تنى را زنده گرداند (يعنى سبب بقاى حيات آن شود ، به عفو از قصاص يا رهانيدن از مهلكان) ، پس گويا كه همه مردمان را زنده گردانيده و سبب زندگى ايشان شده» .
و حضرت فرمود كه : «هر كه نفْسى را از ضلالت بيرون آورد به سوى هدايت ، گويا كه آن را زنده ساخته ، و هر كه آن را بيرون برد از هدايت به سوى ضلالت ، گويا كه آن را كشته است» .
1.بقره، ۲۲۴.
2.يعنى آن جناب و سوگند خوردن به او را اسباب منع مگردانيد از امورى كه بر آنها سوگند ياد كرده ايد كه عبارت است از : نيكى و پرهيزگارى و اصلاح ميان مردمان . و آيه احتمال وجوه و معانى ديگر دارد ، وليكن آن چه مذكور شد ظاهرتر است . (مترجم)
3.. يعنى از پيش خود نيز برآن بيفزايم؟
4.و در بعضى از نسخ ها اين زيادتى نيز هست كه ، جز اين نيست كه آن صلح است و دروغ نيست . و دور نيست كه اين نسخه بدل باشد كه با مُبْدل، هر دو، نوشته شده باشد . (مترجم)
5.. يعنى سبب و باعث حيات و زندگانى او شدن . (مترجم)
6.. و در قرآن بعد از لفظ «نَفْسٍ» ، «أَوْ فَسادٍ فِى الْاَرْضِ» مذكور است . و در بعضى از نسخ كافى نيز موجود است ، وليكن در اكثر نسخ مفقود است . (مترجم)
7.مائده، ۳۲.