527
تحفة الأولياء ج3

۲۲۲۰.على ، از پدرش ، از ابن ابى عمير ، از على بن اسماعيل ، از اسحاق بن عمّار ، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است در قول خداى عز و جل :«وَلا تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةً لِاَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النّاسِ»۱. كه آن حضرت فرمود :«چون خوانده شوى كه در ميان دو كس اصلاح كنى ، مگو كه سوگند ياد نموده ام كه اين فعل را نكنم» . و ترجمه آيه بنابر آن چه در اين حديث است اين است كه : «و مگردانيد خدا را مانع از براى سوگندهاى خويش از براى آنكه نيكى كنيد ، و بپرهيزيد و اصلاح نماييد در ميان مردمان» ۲ .

۲۲۲۱.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از ابن محبوب ، از معاوية بن وهب يا معاوية بن عمّار ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه گفت : آن حضرت فرمود كه :«از جانب من چنين و چنين برسان» در باب چيزى چند كه به آنها امر فرموده بود .
عرض كردم كه : از جانب تو به ايشان برسانم و از جانب خود بگويم آن چه را كه به من فرمودى و غير آن چيزى كه فرمودى؟ ۳ فرمود : «آرى . به درستى كه مصلح به دروغ منسوب نمى شود» ۴ .

92 . باب در بيان زنده گردانيدن مؤمن ۵

۲۲۲۲.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند ، از احمد بن محمد بن خالد ، از عثمان بن عيسى ، از سماعه ، از امام جعفر صادق عليه السلام كه گفت : به آن حضرت عرض كردم كه : چيست معنى قول خداى عز و جل :«مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغِيْرِ نَفْسٍ...۶فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعا وَمَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَى النّاسَ جَميعا»۷.
و ترجمه آن ، چنان كه در قرآن است ، اين است كه :
«هر كه بكشد تنى را بى آنكه تنى را كشته باشد (كه قصاص بر او لازم آمده باشد ، يا بى آنكه فسادى كرده باشد در زمين ، از شرك و راهزنى و زنا در بعضى از صور و لواطه و غير آن از اسباب كشتن) ، پس گويا كه همه مردمان را كشته است . و هر كه تنى را زنده گرداند (يعنى سبب بقاى حيات آن شود ، به عفو از قصاص يا رهانيدن از مهلكان) ، پس گويا كه همه مردمان را زنده گردانيده و سبب زندگى ايشان شده» .
و حضرت فرمود كه : «هر كه نفْسى را از ضلالت بيرون آورد به سوى هدايت ، گويا كه آن را زنده ساخته ، و هر كه آن را بيرون برد از هدايت به سوى ضلالت ، گويا كه آن را كشته است» .

1.بقره، ۲۲۴.

2.يعنى آن جناب و سوگند خوردن به او را اسباب منع مگردانيد از امورى كه بر آنها سوگند ياد كرده ايد كه عبارت است از : نيكى و پرهيزگارى و اصلاح ميان مردمان . و آيه احتمال وجوه و معانى ديگر دارد ، وليكن آن چه مذكور شد ظاهرتر است . (مترجم)

3.. يعنى از پيش خود نيز برآن بيفزايم؟

4.و در بعضى از نسخ ها اين زيادتى نيز هست كه ، جز اين نيست كه آن صلح است و دروغ نيست . و دور نيست كه اين نسخه بدل باشد كه با مُبْدل، هر دو، نوشته شده باشد . (مترجم)

5.. يعنى سبب و باعث حيات و زندگانى او شدن . (مترجم)

6.. و در قرآن بعد از لفظ «نَفْسٍ» ، «أَوْ فَسادٍ فِى الْاَرْضِ» مذكور است . و در بعضى از نسخ كافى نيز موجود است ، وليكن در اكثر نسخ مفقود است . (مترجم)

7.مائده، ۳۲.


تحفة الأولياء ج3
526

۲۲۲۰.عَلِيٌّ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ،
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ :«وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النّاسِ»قَالَ :
«إِذَا دُعِيتَ لِصُلْحٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ ، فَلَا تَقُلْ : عَلَيَّ يَمِينٌ أَلَا أَفْعَلَ» .

۲۲۲۱.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ ـ أَوْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ ـ ،
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ : قَالَ :
«أَبْلِغْ عَنِّي كَذَا وَكَذَا» فِي أَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا . قُلْتُ : فَأُبَلِّغُهُمْ عَنْكَ وَأَقُولُ عَنِّي مَا قُلْتَ لِي وَغَيْرَ الَّذِي قُلْتَ؟
قَالَ : «نَعَمْ ، إِنَّ الْمُصْلِحَ لَيْسَ بِكَذَّابٍ ، إِنَّمَا هُوَ الصُّلْحُ لَيْسَ بِكَذِبٍ» .

92 ـ بَابٌ فِي إِحْيَاءِ الْمُؤْمِنِ

۲۲۲۲.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسى ، عَنْ سَمَاعَةَ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ : قُلْتُ لَهُ : قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ :« مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الْأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِيعاً وَمَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النّاسَ جَمِيعا »؟
قَالَ :
«مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلى هُدًى فَكَأَنَّمَا أَحْيَاهَا ، وَمَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ هُدًى إِلى ضَلَالٍ فَقَدْ قَتَلَهَا» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 159412
صفحه از 764
پرینت  ارسال به