لزوم ارزيابى سندى احاديث كافى - صفحه 343

خاتمه بحث

حال اگر از تمام بحث هاى گذشته چشم بپوشيم و بپذيريم كه شيخ كلينى تمام راويان كتاب كافى را توثيق كرده و اين توثيق را معتبر بيانگاريم، باز اين مطلب برجاى مى ماند كه چه بسا اين توثيق كلينى با تضعيف عالمان رجالى در تعارض باشد و اگر نتوان دليلى بر ترجيح توثيق كلينى بيابيم، با تعارض توثيق و تضعيف، سرانجام روايت از درجه اعتبار مى افتد.
در اينجا تنها به اشاره به اين مطلب بسنده مى كنيم كه افراد چندى از سوى مؤلفان ديگر كتب اربعه تضعيف شده اند كه همگى در اسناد كافى واقع اند.
از شيخ طوسى آغاز مى كنيم كه يكى از منابع اصلى كتاب تهذيب و استبصار وى كتاب كافى است، وى در اين دو كتاب، راويان چندى را با وصف «ضعيف جدا» ياد كرده كه همگى از راويان كافى بوده اند كه گاه رواياتى بسيار هم از آنها در كافى نقل شده است.
اين افراد عبارت اند از:
ـ سهل بن زياد، وى در نزديك به دو هزار روايت كافى قرار گرفته و شيخ درباره او مى گويد:
ضعيف جدا عند نقّاد الأخبار ۱ .
ـ محمد بن سنان ۲ ، از وى بيش از چهارصد حديث در كافى نقل شده است.
ـ على بن حديد ۳ ، وى در بيش از هفتاد روايت كافى قرار گرفته است.
ـ ابوالبخترى وهب بن وهب، ۴ از وى حدود 20 حديث در كافى ديده مى شود.
ـ احمد بن هلال، ۵ از وى ده روايت در كافى نقل شده است.
شيخ صدوق نيز در كتاب من لايحضره الفقيه به ضعيف بودن يا فساد مذهب راويانى چند تصريح كرده، اشاره مى كند كه بر روايات منفرد آنها فتوا نمى دهد. اين افراد همگى در اسناد كافى واقع اند و گاه روايت كلينى از آنها بسيار فراوان است؛ از اين گروه اند:
ـ سكونى، ۶ نام وى در بيش از 450 روايت كافى مشاهده مى گردد.
ـ سماعة بن مهران ۷ ، نام وى در بيش از 350 روايت كافى ديده مى شود.
ـ وهب بن وهب ۸ كه در حدود 20 روايت از وى در كافى نقل شده است.
بنابر اين اگر بر فرض كسى ادعا كند كه شيخ صدوق و شيخ طوسى همه روايات كافى را معتبر مى دانسته اند، اين امر با اعتماد به قرائن خارجى بوده، نه با تكيه بر قرائن داخلى، يعنى اعتبار حديثى سلسله راويان سند. لذا براى ديگران اعتبار شرعى ندارد.
البته سخن ما در اينجا در اين نيست كه راويان تضعيف شده بالا همگى ضعيف مى باشند؛ به عقيده ما غالب اين راويان معتبرند. ولى كلام ما بر اين است كه به هرحال درباره راويان كافى اختلاف نظر وجود دارد و ما بى نياز از بحث سندى نيستيم. نتيجه كلام اين است كه راه هاى گوناگون به اين نتيجه رسيديم كه در اسناد كافى لازم است بررسى سندى صورت گيرد و اعتبار تمام احاديث كافى سخنى است نادرست.
عصمنااللّه من الزلل فى القول بالعمل، و آخر دعوانا ان الحمداللّه رب العالمين

1.استبصار، ج ۳، ص ۲۶۱، ذيل ح ۹۳۵ و مقايسه كنيد با رجال شيخ طوسى، ص ۳۸۷، ش ۵۶۹۹ = ۴.

2.تهذيب، ج ۷، ص ۳۶۱، ذيل ح ۱۴۶۴؛ استبصار، ج ۳، ص ۲۲۴، ذيل ح ۸۱۱.

3.استبصار، ج ۳، ص ۹۵، ذيل ح ۳۲۵ و نيز ج ۱، ص ۴۰، ذيل ح ۱۱۲.

4.تهذيب، ج ۹، ص ۷۷، ذيل ح ۳۲۵ و نيز استبصار، ج ۱، ص ۴۸، ذيل ح ۱۳۴.

5.استبصار، ج ۳، ص ۳۵۱، ذيل ح ۱۲۵۳ و نيز ص ۲۸، ذيل ح ۹۰؛ تهذيب، ج ۹، ص ۲۰۴، ذيل ح ۸۱۲.

6.كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۴۴، ذيل ۵۷۴۵.

7.كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص ۱۲۱، ذيل ح ۱۹۰۲.

8.كتاب من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۵، ذيل ح ۵۰۳۲.

صفحه از 346