423
گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام

تحليلى در باره ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به عراق و نهضت كوفه

امام حسين عليه السلام ، پس از خارج شدن از مدينه ، از سوم شعبان تا هشتم ذى حجّه سال شصت هجرى ، حدود چهارماه و پنج روز در مكّه توقّف كرد و پس از دريافت نامه مسلم بن عقيل عليه السلام از كوفه ـ كه حاكى از آمادگى كوفيان براى حمايت از ايشان در برابر حكومت يزيد بود ـ ، و نيز احساس خطر جدّى از ناحيه كارگزاران نظام حاكم در مراسم حج ، در هشتم ذى حجّه ، مكّه را به قصد كوفه ، ترك كرد .
بر پايه گزارش هاى تاريخى امام حسين عليه السلام ، به رغم ممانعت جدّى حكومت اُمَوى كه در آغاز ، با واسطه و بى واسطه ، ايشان را از سفر به كوفه ، باز مى داشتند ، و با ردّ پيشنهاد شمارى از مصلحت انديشان و علاقه مندان به ايشان كه با خطرناك توصيف كردن اين سفر ، با اصرار تمام، از او مى خواستند كه از تصميم خود منصرف گردد ، دعوت كوفيان را پذيرفت و به سوى كوفه حركت كرد و ضمن پيشگويى هاى مكرّر كنايى و بلكه صريح از به شهادت رسيدن خود و همراهان ، روانه كربلا شد ، و هنگام حركت از مكّه به سوى عراق ، به بنى هاشم نوشت :
مَن لَحِقَ بِىَ استُشهِدَ ، ومَن تَخَلَّفَ عَنّى لَم يَبلُغِ الفَتحَ.۱هر كس به من بپيوندد ، به شهادت مى رسد؛ و [امّا] هر كس نپيوندد ، به پيروزى نايل نمى آيد.
در اين باره ، چند پرسشْ مطرح است كه بايد به آنها پاسخ داد :
1 . سؤال اوّل اين كه : آيا انتخاب كوفه به عنوان پايگاه قيام عليه حكومت يزيد ، از

1.دلائل الإمامة : ص ۱۸۷ ح ۱۰۷ ، مختصر البصائر : ص ۶ .


گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
422

حُر ، چون نامه را خواند ، به دنبال ياران مورد اعتمادش فرستاد و گفت: واى بر شما! نامه عبيد اللّه بن زياد رسيده و دستور داده كه با حسين كارى كنم كه او را خوش نمى آيد . به خدا سوگند ، دلم همراهى نمى كند و بدين كار ، رضايت نمى دهد.
مردى از ياران حرّ بن يزيد ـ كه كنيه اش ابو شَعثا كِنْدى بود ـ به فرستاده عبيد اللّه بن زياد نگريست و به وى گفت: براى چه آمده اى ، مادرت به عزايت بنشيند؟
آن مرد گفت: امر پيشوايم را اطاعت كردم و به بيعتم وفا نمودم و نامه اميرم را آوردم.
ابو شعثا به وى گفت: پروردگارت را نافرمانى كردى و پيشوايت را اطاعت كردى و خود را هلاك ساختى و براى خود ، ننگ خريدى. بد پيشوايى است، پيشواى تو! خداوند عز و جل فرمود : «آنها را پيشوايانى قرار داديم كه به سوى جهنّم ، دعوت مى كنند و روز قيامت ، يارى نمى بينند»۱ . ۲

1.سوره قصص : آيه ۴۱ .

2.وإذا كِتابٌ قَد وَرَدَ مِنَ الكوفَةِ : مِن عُبَيدِ اللّه ِ بنِ زِيادٍ إلَى الحُرِّ بنِ يَزيدَ ، أمّا بَعدُ ، يا أخي ! إذا أتاكَ كِتابي فَجَعجِع بِالحُسَينِ ، ولا تُفارِقهُ حَتّى تَأتِيَني بِهِ ؛ فَإِنّي أمَرتُ رَسولي ألّا يُفارِقَكَ ، حَتّى يَأتِيَني بِإِنفاذِ أمري إلَيكَ ، وَالسَّلامُ . قالَ : فَلَمّا قَرَأَ الحُرُّ الكِتابَ ، بَعَثَ إلى ثِقاتِ أصحابِهِ فَدَعاهُم ، ثُمَّ قالَ : وَيحَكُم ! وَرَدَ عَلَيَّ كِتابُ عُبَيدِ اللّه ِ بنِ زِيادٍ يَأمُرُني أن أقدَمَ إلَى الحُسَينِ عليه السلام بِما يَسوؤُهُ ، ووَاللّه ِ ما تُطاوِعُني نَفسي ، ولا تُجيبُني إلى ذلِكَ . فَالتَفَتَ رَجُلٌ مِن أصحابِ الحُرِّ بنِ يَزيدَ ـ يُكَنّى أبَا الشَّعثاءِ الكِندِيَّ ـ إلى رَسولِ عُبَيدِ اللّه ِ بنِ زِيادٍ ، فَقالَ لَهُ : فيماذا جِئتَ ثَكِلَتكَ اُمُّكُ ؟! فَقالَ لَهُ : أطَعتُ إمامي ، ووَفَيتُ بِبَيعَتي ، وجِئتُ بِرِسالَةِ أميري . فَقالَ لَهُ أبُو الشَّعثاءِ : لَقَد عَصَيتَ رَبَّكَ ، وأطَعتَ إمامَكَ ، وأهلَكتَ نَفسَكَ ، وَاكتَسَبتَ عارا ؛ فَبِئسَ الإِمامُ إمامُكَ ! قالَ اللّه ُ عَزَّ وجَلَّ : «وَ جَعَلْنَـهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَـمَةِ لَا يُنصَرُونَ » (الفتوح : ج ۵ ص ۷۷ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۱ ص ۲۳۱) .

  • نام منبع :
    گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    با همکاری: طباطبایی نژاد، سید محمود ؛ سید طبایی، سید روح الله ؛ تلخیص : خوش نصیب، مرتضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 282003
صفحه از 1036
پرینت  ارسال به