بنى هاشم ، بنا بر نقل مشهور ، از ويژگى هاى اين فرزند برومند سيّد الشهدا عليه السلام است .
گفتنى است كه در شمارى از منابع متأخّر ، مطالبى در ذكر مصائب على اكبر عليه السلام گزارش شده است كه در منابع معتبر ، يافت نمى شود ؛ بلكه خلافِ واقع بودن بسيارى از آنها ، قطعى است ، مانند آنچه در معالى السبطين آمده كه امام حسين عليه السلام ، وقتى ديد كه فرزند جوانش على اكبر به ميدان جنگ مى رود ، به حال احتضار در آمد ! ۱ يا اين كه عمّه ها و خواهران على اكبر ، از به ميدان رفتن وى ، ممانعت كردند ! يا اين كه زينب عليهاالسلامقبل از رسيدن امام عليه السلام به بالين على اكبر ، خودش را روى جنازه او انداخت ؛ چون مى دانست كه ايشان ، اگر فرزندش را كشته ببيند ، روح از بدنش مفارقت مى كند ! ۲
در اين باره ، همچنين گزارش هايى در كتاب هايى مانند : أسرار الشهادات ، عنوان الكلام و نور العين آمده اند كه طرح آنها در اين جا ، ضرورتى ندارد ؛ شمارى از گزارش هاى قابل استناد ، از اين قرارند :
۴۶۶.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) :مردى از شاميان ، على اكبر ، فرزند حسين عليه السلام را ـ كه مادرش آمنه ، دختر ابو مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود ، و مادر آمنه نيز دختر ابو سفيان بن حَرب ( جدّ يزيد ) بود ـ ، فرا خواند و گفت : تو با امير مؤمنان [ يزيد ] ، خويشاوندى دارى و به او نزديكى . اگر بخواهى ، ما به تو امان مى دهيم و به هر كجا كه دوست داشتى ، برو !
على اكبر گفت : «بدان كه ـ به خدا سوگند ـ رعايتِ خويشاوندىِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، لازم تر از رعايت خويشاوندى ابو سفيان است !» .
سپس ، به او هجوم بُرد و چنين سرود :