علامه مجلسى و مرآة العقول - صفحه 272

وأقول: هذه التأويلات فى الأخبار، جرأة على من صدرت عنه و الأولى تسليمها ورد علمها اليهم ۱ ؛
اين گونه تأويلات در اخبار ناشى از جرأتى است كه در وى است و بهتر است اين روايت ها و آگاهى به آنها را به ائمه عليهم السلام وابگذاريم.
درباره صدوق مى نويسد:
و العجب انّ الصدوق قدس سره رواه فى التوحيد ناقلاً عن الكلينى بهذا السند بعينه... و لا ادرى انّ نسخته كانت هكذا أو غيّره ليوافق قواعد العدل و يشكل احتمال هذا الظنّ في مثله؛ ۲
از صدوق شگفت آور است كه به همين سند، روايت را از طريق كلينى در كتاب التوحيد خويش نقل كرده است... و من نمى دانم آيا نسخه وى چنين بود و يا آن كه وى براى هماهنگ كرد روايت با نظريه «عدالت شيعى» آن را تغيير داده است. احتمال گمان دوّم درباره امثال وى دشوار است.
به نظر مى رسد، نفس تصوّر چنين احتمالى مشكل تر از اصل احتمال است. درباره خواجه نصرالدين طوسى ـ در مبحث بدا ـ در خصوص نفى انتساب قول به بدا به شيعه مى نويسد:
وأعجب منه، انّه اجاب المحقق الطوسى رحمه الله فى نقد المحصّل عن ذلك لعدم احاطته قدس سرهكثيرا بالأخبار بانّهم لا يقولونه بالبداء؛ ۳
شگفت آن كه محقق طوسى در نقد المحصل از اين ايراد پاسخ داده است. با توجّه به اين كه محقّق طوسى به اخبار اهل بيت عليهم السلام احاطه نداشته است، نمى دانست كه شيعيان به اين امر [بدا ]باور ندارند.

3. تأييد وجود روش نقل به معنا در بين محدثان

تصلب به نقل عين الفاظ حديث توسط راويان و يا نقل به معنى از مباحث جدّى حديثى است. اگر اعتقاد بر اين باشد كه راويان در نقل عين الفاظ روايات جدّى بودند،

1.مرآة العقول، ج ۲، ص ۸۱.

2.همان، ج۲، ص ۱۶۷.

3.همان، ج ۲، ص ۱۲۴.

صفحه از 274