اسناد ويژه «كافى» در «وسائل الشيعة» - صفحه 167

به عنوان نمونه ، در بحث عدم اشتراط فحص در جريان اصول عمليه در شبهات موضوعيه ، اين فرع مطرح شده كه اگر با اندكى فحص بتوان شك را برطرف ساخت ، بدون فحص ، اصل عملى جارى است يا خير ؟ مثلاً اگر كسى احتمال مى دهد كه به دستش خون افتاده و اگر نگاه خود را به دستش بيندازد ، شك وى از ميان مى رود ، آيا لازم است نگاه كند ، يا مى تواند بدون نگاه ، به استصحاب طهارت يا اصل طهارتْ تمسّك جويد ؟
برخى از علما با استناد به صحيحه زراره ، عدم لزوم فحص در اين حدّ را نتيجه گرفته اند . ۱ در صحيحه زراره آمده است :
قلت فهل علىّ ان شككت فى أنّه أصابه شى ء ان انظر فيه ؟ فقال : لا ولكنّك انّما تريد ان تذهب الشكّ الذى وقع فى نفسك ... . ۲
ولى اگر اين استدلال ، با استناد به اين نقل روايت صحيح باشد ، ۳ روايت در علل الشرائع ، به گونه ديگرى نقل شده ۴ كه ناتمامى استناد به آن در بحث عدم لزوم فحص اندك آشكار است . در نقل علل الشرائع ، پس از «انظر فيه» كلمه «فاقلّبه» افزوده شده كه به معناى زير و رو كردن لباس است . اگر بنا بر اين نقل ، روايت را دليل بر عكس استدلال فوق ندانيم (به اين بيان كه ارتكاز سائل اين بوده كه اصل نگاه كردنْ لازم است و ترديد وى در لزوم يا عدم لزوم وارسى و زير و رو كردن لباس بوده) ، بى شك ، دليل بر مدّعاى فوق نخواهد بود .

1.مثلاً ر . ك : بحوث فى علم الاُصول ، ج ۵ ، ص ۴۱۰ .

2.تهذيب الأحكام ، ج ۱ ، ص ۴۲۱ ، ح ۱۳۳۵ ؛ استبصار ، ج ۱ ، ص ۱۸۳ ، ح ۶۴۱ .

3.برخى در استدلال بالا با عنايت به نقل تهذيب الأحكام نيز اشكال كرده اند ، به اين گونه كه نظر ، غير از رؤيت است . نظر به معناى وارسى كردن است ، لذا به مجتهدان ، اهل نظر گفته مى شود . عدم لزوم وارسى كردن ، دليل بر عدم لزوم نگاه انداختن نيست . به نظر مى رسد كه درستى يا نادرستى اين اشكال ، به بررسى جدّى تر مفاد واژه نظر ، نيازمند است .

4.علل الشرائع ، ج ۲ ، ص ۳۶۱ .

صفحه از 236