ترجمه و شرح مفصّلى بر نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان .

گناهان كبيره و صغيره - بخش چهاردهم : سحر

سحر

چهاردهم از جمله كبائر ، سِحر است و در حديث عبد العظيم ، استدلال بر كبيرده بودن سِحر به قول الهى واقع شده كه فرموده :«وَ لَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِى الْأَخِرَةِ مِنْ خَلَـقٍ»؛[۱]يعنى : به تحقيق ، مى دانستند آن جماعتى كه سِحر ياد مى گرفتند كه كسى كه خريدار سِحر مى شود ، در آخرت ، بهره و نصيبى ندارد .[۲]

و سِحر ، چنانچه شيخ زين الدّين رحمه الله در تصانيف خود ذكر كرده ، نوشتن يا خواندن هر چيزى است كه به سبب او ضررى به كسى رسد ؛ خواه ضرر بدنى و خواه نقصانى كه به عقل رسد . و از جمله اقسام سِحر ، بستن مرد است از زن و عداوت ميانه ايشان انداختن .

و گفته كه از اين جمله است استخدام ملائكه و جن و توسّل به شياطين در ظاهر ساختن امرى پنهان و علاجِ مصيبت و استحضار ايشان و در آمدن ايشان به بدنِ طفلى يا زنى و به زبان او اظهار امرى نمودن . و ظاهر آن است كه سِحر ، منحصر نيست در آنچه او ذكر كرده ؛ بلكه بسيارى از نفع رسانيدن ها هم داخل سِحر و حرام است . و از حديثى مُرسل ، تجويز گشودن به سِحر ، ظاهر مى شود و دلالت بر جواز هر نوع نفع رسانيدنى نمى كند . و باز ، منحصر در نوشته و كلام نيست ؛ بلكه اقسام ديگر مى دارد ، مثل تركيب چيزها با يكديگر و گِرِه ها زدن و چند چيز را به وضعى خاص ، در جاها دفن كردن و چيزها به آتش ، سوزانيدن .

و از بعضى احاديث ، ظاهر مى شود كه بعضى از اقسام سِحر به كارهاى اطبّا شبيه است و بعضى ، تخيّلات و اعمالى است كه به سرعت حركت و جَلددستى چيزى مى نمايند كه اصلى ندارد . بنا بر اين ، شعبده و اعمال سيميا ، چنانچه معركه گيران مى كنند ، از جمله سِحر است .

و اعمال اعداديان هم از جمله سحِر است ، و آنچه نسبت به حضرت امير المؤمنين عليه السلام مى دهند كه شكلى در برابر عَلَم كاويانى ساخت و باعث هزيمت لشكر عجم شد ، اِفتراى بر آن حضرت است .

و ياد گرفتن و ياد دادن اقسام سِحر ـ چنانچه از احاديثْ ظاهر مى شود ـ ، حرام است و آنچه بعضى از علما ذكر كرده اند كه ياد گرفتن سِحر ، از براى دفع سحر جايز است ، وجهى ظاهر ندارد . و كسى كه دعوى پيغمبرى به سِحر كند ، خداى تعالى نمى گذارد كه بر دست او خارقِ عادتى ظاهر شود و اگر كارى كند كه سَحَره ديگر هم كنند ، باعث شبهه نمى شود و دفع سِحر به توسّل به جناب اقدس الهى و خواندن قرآن و دعاها مى بايد كرد . و در جماعتى كه توسّل تام به خداى تعالى دارند و عقل ايشان ، قوّتى دارد ، تأثيرى نمى كند و اثرى كه كند ، در مِثل زنان و صاحبان نفوس ضعيفه ـ كه از هر چيزى متأثّر شوند ـ ، مى كند و معتقدان سِحر ، بيشتر ، زنان و ابلهان مى باشند . و به سبب سِحر ، حال كسى در دنيا هم خوب نمى شود و اكثر سَحَره را به فلاكت و نكبت ، مى توان شناخت و كسى كه مرتكب سِحر مى شود ، يا تتبّع سَحَره و استعانت از ايشان مى كند ، اگر چنانچه دو روزى در دنيا ، بعضى امور ، موافق خواهش ايشان از باب استدراج و غضب الهى شود ، عاقبة الأمر ، به خِزى و خوارى دنيا ـ كه سربارىِ عذاب آخرت است ـ ، گرفتار شود ، و اكثرى آن است كه جمعى كه از ايشان ، اين اعمالْ بسيار سر مى زند ، نحوست و بدى آنها در اولاد ايشان هم تأثير مى كند و به زودى ، منقرض مى شوند .

و احاديث در باب نهى از سحر و قتل و ساحر ، بسيار وارد شده و از آن جمله ، شيخ طوسى رحمه اللهدر تهذيب ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه از پدر خود عليه السلام روايت مى فرمود كه حضرت امير المؤمنين ـ صلوات اللّه عليه ـ مى فرمود كه : كسى كه چيزى از سِحر ياد مى گيرد ، آخرين عهدش به خداى تعالى ، همان است ؛ يعنى ديگر نصيبى از رحمت الهى ندارد . و فرموده كه : حدّ سِحر ، كُشتن است ، مگر آن كه توبه كند .[۳]

و از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده كه فرمود كه : از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله پرسيدند از حكم ساحر . فرمود كه : هر گاه دو گواه عادل بر او شهادت دهند ، خونش حلال است .[۴]

و محمّد بن يعقوب رحمه الله در كافى و شيخ طوسى رحمه الله در تهذيب ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده كه : ساحرِ مسلمانان را مى كُشند و ساحرِ كفّار را نمى كُشند . كسى گفت : يا رسول اللّه ! چرا ساحر كفّار را نمى كُشند . فرمود كه : از براى آن كه كفر ، عظيم تر از سِحر است ، و از براى آن كه سِحر و شرك ، با هم مى باشند .[۵]

و از آن حضرت روايت كرده اند كه : ساحر را يك ضربت شمشير بر سرش مى زنند.[۶]


[۱]. سوره بقره ، آيه ۱۰۲ .

[۲]. الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۸۵ و ۲۸۶ ، ح ۲۴ .

[۳]. تهذيب الأحكام ، ج ۱۰ ، ۱۴۸ ، ح ۸۶۵ .

[۴]. همان ، ص ۱۴۷ ، ح ۵۸۶ .

[۵]. الكافى ، ج ۷۰ ، ص ۲۶۰ ، ح ۱ .

[۶]. تهذيب الأحكام ، ج ۱۰ ، ص ۱۴۷ ، ح ۵۸۴ .