گزیده سخنان پيامبراكرم صلى الله عليه و آله

گزیده سخنان پيامبراكرم صلى الله عليه و آله

برگرفته از کتاب مروارید درخشان

مِن كَلامِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله

از سخنان پيامبراكرم صلى الله عليه و آله ۱

۱.العِلمُ وَديعَةُ اللّهِ في أرضِهِ، وَالعُلَماءُ اُمَناؤُهُ عَلَيهِ، فَمَن عَمِلَ بِعِلمِهِ أدّى أمانَتَهُ، وَمَن لَم يَعمَل بِعِلمِهِ كُتِبَ في ديوانِ اللّهِ مِنَ الخائِنينَ. ۲

۱.دانش امانت خدا در زمينش و دانشمندان امانتداران آن هستند، هر هر كس به دانشش عمل كند امانتش را ادا كرده است و هر كس به دانشش عمل نكند در ديوان الهى جزو خيانت كاران نوشته مى شود.

۲.إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِأَموالِكُم، فَسَعوهُم بِأَخلاقِكُم. ۳

۲.شما نمى توانيد با دارايى هايتان مردم را برخوردار كنيد، پس با اخلاقتان چنين كنيد.

۳.تَفَرَّغوا مِن هُمومِ الدُّنيا مَا استَطَعتُم ؛ فَإِنَّهُ مَن أقبَلَ عَلَى اللّهِ تَعالى بِقَلبِهِ جَعَلَ اللّهُ قُلوبَ العِبادِ مُنقادَةً إلَيهِ بِالوُدِّ وَالرَّحمَةِ، وَ كانَ اللّهُ إلَيهِ بِكُلِّ خَيرٍ أسرَعُ. ۴

۳.هر اندازه مى توانيد خود را از غم هاى دنيا برهانيد، كه هر كس با دلش به خداى متعال روى آورد، خداوند دل هاى بندگان را با محبت و رحمت فرمانبردار او سازد و هر خيرى را با شتاب به سويش روانه مى دارد.

۴.لا يَرُدُّ القَدَرَ إلَا الدُّعاءُ، وَلا يَزيدُ فِي العُمُرِ إلَا البِرُّ، وَإنَّ الرَّجُلَ لَيُحرَمُ الرِّزقَ بِذَنبٍ يُصيبُهُ. ۵

۴.تقدير را جز دعا بازنمى گرداند و عمر را جز نيكى كردن نمى افزايد و انسان به سبب گناهى كه به هم رسانده، از روزيش محروم مى شود.

۵.حُسنُ الظَّنِّ بِاللّهِ مِن عِبادَةِ اللّهِ. ۶

۵.خوش گمانى به خداوند، نوعى عبادت خداوند است.

۶.اِرحَموا ثَلاثًا: عَزيزَ قَومٍ ذَلَّ، وَ غَنِيَّ قَومٍ افتَقَرَ، وَ عالِمًا تَتَلاعَبُ بِهِ الجُهّالُ. ۷

۶.بر سه كس رحم كنيد: عزيز قومى كه خوار شده و توانگر قومى كه تهيدست گشته و دانايى كه نادانان او را به بازى گرفته اند.

۷.السَّخِيُّ في جِوارِ اللّهِ وَ أنَا رَفيقُهُ، وَالبَخيلُ فِي النّارِ وَ إبليسُ رَفيقُهُ. ۸

۷.سخاوتمند در جوار خداوند است و من(=پيامبر) همراه او هستم و بخيل در آتش است و ابليس، همراهش.

۸.مَن تَعَلَّمَ العِلمَ لِلتَّكَبُّرِ فَماتَ ماتَ جاهِلًا، وَ مَن تَعَلَّمَ العِلمَ لِلقَولِ دونَ العَمَلِ فَماتَ ماتَ مُنافِقًا، وَ مَن تَعَلَّمَ العِلمَ لِلعَمَلِ فَماتَ ماتَ عارِفًا. ۹

۸.هر كس دانش را براى تكبّر كردن بياموزد و در همين حال بميرد نادان مرده است و هر كس دانش را براى گفتن و نه عمل كردن بياموزد،و در همين حال بميرد منافق مرده است و هر كس دانش را براى عمل كردن بياموزد و بميرد عارف مرده است.

۹.إنَّ اللّهَ اصطَفى أربَعًا مِن أربَعٍ: اِصطَفَى الإِسلامَ مِنَ الأَديانِ، وَشَهرَ رَمَضانَ مِنَ الشُّهورِ، وَلَيلَةَ القَدرِ مِنَ اللَّيالي، وَيَومَ الجُمُعَةِ مِنَ الأَيَّامِ. ۱۰

۹.خداوند چهار چيز را از ميان چهار چيز برگزيد: اسلام را از ميان دين ها، ماه رمضان را از ميان ماه ها و شب قدر را از ميان شب ها و روز جمعه را از ميان روزها.

۱۰.التَّعظيمُ لِأَمرِ اللّهِ، وَالشَّفَقَةُ عَلى خَلقِ اللّهِ. ۱۱

۱۰.بزرگداشت براى امر خدا و رحمت بر خلق خدا. [سزاوار] است. ۱۲

۱۱.إنّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَينِ: كِتابَ اللّهِ وَعِترَتي، ما إن تَمَسَّكتُم بِهِما لَن تَضِلّوا. ۱۳

۱۱.من دو چيز گران سنگ در ميان شما بر جاى مى گذارم: كتاب خدا و خاندانم ؛ تا آن گاه كه به آنان چنگ زده ايد، گمراه نشويد.

۱۲.قالَ صلى الله عليه و آله في شَأنِ عَلِيٍّ عليه السلام: أنَا مَدينَةُ الحِكمَةِ وَعَلِيٌّ بابُها. ثُمَّ قالَ: لا يَعرِفُ اللّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ إلّا أنَا وَعَلِيٌّ، وَلا يَعرِفُني حَقَّ مَعرِفَتي إلَا اللّهُ وَعَلِيٌّ، وَلا يَعرِفُ عَلِيًّا حَقَّ مَعرِفَتِهِ إلَا اللّهُ وَأنَا. ۱۴

۱۲.در بيان شأن و منزلت على عليه السلام فرمود: من شهر دانشم و على دروازه آن است. سپس فرمود: خدا را آن چنان كه حق شناخت اوست نمى شناسد جز من و على، و مرا آن چنان كه حق شناخت من است نمى شناسد جز خدا و على، و على را آن چنان كه حق شناخت اوست نمى شناسد جز خدا و من.

۱۳.السُّلطانُ ظِلُّ اللّهِ فِي الأرضِ، يأوي إلَيهِ كُلُّ مَظلومٍ. ۱۵

۱۳.حاكم، سايه خدا در زمين است، ستمديده به او پناه مى برد.

۱۴.أربَعَةٌ تَحتاجُ إلى أربَعَةٍ: العِلمُ إلَى العَمَلِ، وَالحَسَبُ إلَى الأَدَبِ، وَالقَرابَةُ إلَى المَوَدَّةِ، وَالعَقلُ إلَى التَّجرِبَةِ. ۱۶

۱۴.چهار چيز به چهار چيز نياز دارند: علم به عمل و شرافت خانوادگى به ادب و خويشى به دوستى و خرد به تجربه.

۱۵.لا خَيرَ لَكَ في صُحبَةِ مَن لا يَرى لَكَ مِثلَ الَّذي يَرى لِنَفسِهِ. ۱۷

۱۵.در مصاحبت با كسى كه مانند آن چه براى خود مى بيند براى تو نمى بيند، خيرى برايت نيست.

۱۶.المُؤمِنُ إذا ماتَ وَتَرَكَ وَرَقَةً واحِدَةً عَلَيها عِلمٌ تَكونُ تِلكَ الوَرَقَةُ يَومَ القِيامَةِ سِترًا فيما بَينَهُ وَبَينَ النّارِ، وَأعطاهُ اللّهُ بِكُلِّ حَرفٍ مَكتوبٍ عَلَيها مَدينَةً أوسَعَ مِنَ الدُّنيا سَبعَ مَرَّاتٍ ؛ وَما مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ يَقعُدُ ساعَةً عِندَ العالِمِ إلّا ناداهُ رَبُّهُ: جَلَستَ إلى حَبيبي، وَعِزَّتي وَجَلالي لَاُسكِنَنَّكَ الجَنَّةَ مَعَهُ وَلا اُبالي. ۱۸

۱۶.هر گاه مؤمن بميرد و برگه اى كه در آن دانشى باشد بر جاى بگذارد، همان برگه روز قيامت، پرده اى ميان او و آتش باشد و خداوند متعال در برابر هر حرف نوشته در آن، شهرى هفت برابر بزرگتر از دنيا به او ببخشد و مؤمنى نيست كه ساعتى نزد دانشمند بنشيند مگر آن كه پروردگارش او را ندا دهد: نزد حبيبم نشستى، به عزّت و جلالم سوگند، تو را همنشين او در بهشت سازم و پروايى ندارم.

۱۷.تَأخيرُ التَّوبَةِ اغتِرارٌ، وَطولُ التَّسويفِ حَيرَةٌ، وَالاِعتِلالُ ۱۹ عَلَى اللّهِ هَلَكَةٌ، وَالإِصرارُ عَلَى الذَّنبِ أمنٌ، و «لا يَأمَنُ مَكرَ اللّهِ إلَا القَومُ الخاسِرونَ»۲۰. ۲۱

۱۷.به تأخير انداختن توبه، فريب خوردن (از شيطان) است و امروز و فردا كردن، مايه سرگردانى؛ و بهانه تراشى در برابر خداوند متعال، مايه هلاكت؛ و پافشارى بر گناه، (نشانه) ايمن پنداشتن خويش است و «جز زيان كاران (خودرا) از مكر خدا ايمن نمى پندارند.»

1.حضرت محمّد بن عبداللّه صلى الله عليه و آله ، در هفده ربيع الاول عام الفيل (۵۷۰م) در مكّه مكرّمه به دنيا آمد و در ۲۸ صفر سال يازده هجرى در مدينه منوّره در سنّ ۶۳ سالگى رحلت كرد و در مدينه به خاك سپرده شد . مادر ايشان آمنه ، دختر وهب و پدر بزرگوارشان عبداللّه فرزند عبدالمطلب بود . پدر را پيش از تولد و مادر را در سن پنج سالگى از دست داد و سرپرستى ايشان را عبدالمطلب و سپس ابوطالب به عهده گرفتند . نور هدايت پيامبر از كودكى جلوه نمود و در جوانى ، شريك تجارت و سپس زندگى خديجه شد . لقب ايشان ، امين و كنيه ايشان ، ابوالقاسم بود . رسول اكرم هفت فرزند به نامهاى کقاسم ، عبداللّه (طيّب ، طاهر) ، رقيّه ، زينب ، ام كلثوم ، فاطمه (س) و ابراهيم داشتند كه همه به جز حضرت فاطمه(س) در زمان حيات ايشان از دنيا رفتند . پيامبر در سن چهل سالگى در ۲۷ رجب به پيامبرى مبعوث شد و در پى سيزده سال تبليغ و ارشاد و تحمّل آزارها و تحريمهاى مكّيان ، در اول ربيع الاول سال ۵۳ عام الفيل به مدينه هجرت كرد . حضرت در مدينه حكومت دينى تشكيل داد و مدت ده سال با عدالت و شجاعت از آن پاسدارى كرد . كردار و گفتار ايشان در كنار قرآن و احاديث قدسى ، مبناى حركت بالنده و پر شتاب اسلام و فراگير شدن آن در جهان متمدّن گشت. كتابهاى سنن النبى نوشته علامه طباطبائى و «سيره نبوى» نوشته شهيد مطهرى در باره رفتار و سيره حضرت و دو مجموعه «حكمت نامه پيامبر صلى الله عليه و آله » و «پيام پيامبر» از سخنان ايشان، قابل استفاده براى فارسى زبانان مى باشند .

2.نزهة الناظر : ۴۱ / ۱۲۵ ، بحار الأنوار : ۷۷ / ۱۶۶ / ۳ وراجع العلم والحكمة في الكتاب والسنّة : ۳۴۷ ، باب خصائص العلماء / اُمناء الله .

3.من لا يحضره الفقيه : ۴ / ۳۹۴ / ۵۸۳۹ ، نثر الدرّ : ۱ / ۱۶۵ ، نزهة الناظر : ۱۱ / ۹ ، روضة الواعظين : ۳۷۶ بحار الأنوار : ۷۷ / ۱۶۶ / ۳ .

4.نزهة الناظر : ۱۶ / ۳۴ ، المعجم الأوسط للطبراني : ۵ / ۱۸۶ / ۵۰۲۵ ، مجمع الزوائد : ۱۰ / ۲۴۷ ، بحار الأنوار : ۷۷ / ۱۶۶ / ۳ .

5.نثر الدرّ : ۱ / ۱۵۶ ، نزهة الناظر : ۱۷ / ۳۵ ، بحارالأنوار : ۷۷ / ۱۶۶ / ۳ .

6.نزهة الناظر : ۱۹ / ۴۴ ، تنبيه الخواطر «مجموعة ورّام» : ۱ / ۵۲ وفيه : «من حسن عبادة اللّه » ، عوالي اللآلي : ۱ / ۲۷ / ۹ وفيه : «رأس العبادة حسن الظن باللّه » ، بحار الأنوار : ۷۷ / ۱۶۶ / ۳ .

7.قرب الإسناد : ۶۶ / ۲۱۰ ، تحف العقول : ۳۶ كلاهما نحوه ، نثر الدرّ : ۱ / ۱۵۴ نحوه ، نزهة الناظر : ۳۳ / ۱۰۲ ، معدن الجواهر : ۳۱ ، بحار الأنوار : ۲ / ۴۴ / ۱۶ .

8.لم نجده في شيء من كتب الحديث حتى بحار الأنوار ولكن راجع : عيون أخبار الرضا عليه السلام : ۲ / ۱۲ / ۲۷ ، الجعفريات : ۱۵۱ .

9.المواعظ العدديّة : ۲۶۲ نحوه .

10.كمال الدين : ۲۸۱ / ۳۲ ، دعوات الراوندي : ۳۸ / ۹۲ كلاهما نحوه ، وراجع : بحار الأنوار : ۳۶ / ۳۷۲ / ۲۳۴ .

11.قال العجلوني ـ بعد نقل الحديث بهذا اللفظ : «الشَّفَقَةُ عَلى خَلقِ اللّهِ تَعظيمٌ لِأَمرِ اللّهِ» ـ : قال الحافظ شمس الدين محمّد بن عبد الرحمن السخاوي في المقاصد الحسنة في بيان كثير من الأحاديث المشتهرة على الألسنة : لا أعرفه بهذا اللفظ ، ولكن معناه صحيح . وقال المولى عليّ القاري في كتابه «الأسرار المرفوعة في الأخبار الموضوعة» : هو من كلام بعض المشايخ حيث قال : مدار الأمر على شيئين ؛ التعظيم لأمر اللّه ، والشفقة على خلق اللّه ، انتهى . وقال محمّد نجم الدين الغزّي في كتابه «اتفاق ما يحسن من الأخبار الدائرة على الألسن» : ليس بحديث ، فراجع كشف الخفاء ومزيل الإلباس : ۲ / ۱۱ /۱۵۵۸ .

12.عجلونى در كتاب مشهور خود ، كشف الخفاء متن حديث را چنين آورده است : «رحمت بر خلق خدا ، بزرگداشت امر خداست و سپس سخن صاحب المقاصد را نقل مى كند كه مى گويد : «اين حديث را نمى شناسم ولى معناى آن صحيح است» ، و ملا على قارى مى گويد : «آن از سخنان برخى از مشايخ است كه گفت : امر بر دو چيز مى چرخد : بزرگداشت امر خدا و رحمت بر خلق خدا» ؛ نجم الدين غزّى نيز گفته است : «اين عبارت ، حديث نيست» .

13.الاحتجاج : ۱/ ۱۷۲/ ۳۶ ، كفاية الأثر : ۱۳۷ ، وراجع: أهل البيت في الكتاب والسنّة : ۱۲۶ : باب عدل القرآن .

14.ورد صدر الحديث في مصادر كثيرة فراجع بحار الأنوار : ۴۰ / ۲۰۰ / الباب ۹۴ «مدينة العلم والحكمة» ، وورد ذيله نحوًا في المناقب لابن شهرآشوب : ۳ / ۲۶۷ .

15.نثرالدرّ : ۱ / ۲۵۷ ، عوالي اللآلي : ۱ / ۲۹۳ / ۱۷۶ ، بحارالأنوار : ۷۷ / ۱۶۶ / ۲ عن عوالي اللآلي ، كنزالعمال : ۱۴۵۸۱ .

16.قال المصنّف ـ بعد ذكر الحديث ـ : «صدق رسول اللّه صلّى اللّه عليه واله وسلّم تسليمًا كثيرًا »؛ ولكن نسب نحو الحديث إلى أردشير بن بابك ، فراجع شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ۲۰ / ۴۱ .

17.تحف العقول : ۳۶۸ عن الإمام الصادق عليه السلام ، نثرالدرّ : ۱ / ۱۵۱ ، نزهة الناظر : ۳۹ / ۱۲۰ ، غرر الحكم :

18.الأمالي للصدوق : ۹۱ / ۶۴ ، روضة الواعظين : ۱۳ ، بحار الأنوار : ۱ / ۱۹۸ / ۱ عن الأمالي للصدوق .

19.في نسخة «أ» : «الاعتداء» ، وفي نسخة «ب» : «الاعتدال» ، وما أثبتناه هو الموافق لما ورد في أكثر المصادر فراجع : نزهة الناظر : ۱۱۷ / ۵۹ وبحار الأنوار : ۶ / ۳۰ / ۳۶ و ج ۷۳ / ۳۶۵ / ۹۷ ونقل عن التذكرة لابن حمدون : «الائتلاء» وهو مناسب لما ورد في ذمّ التألّي على اللّه فراجع : بحار الأنوار : ۷۸ / ۲۰۹ / ۸۶ .

20.الأعراف : ۹۹ .

21.الإرشاد : ۲ / ۲۰۵ ، نزهة الناظر : ۱۱۷ / ۵۹ كنزالفوائد : ۲ / ۳۳ وكلّها عن الإمام الصادق عليه السلام ، تحف العقول : ۴۵۶ عن الإمام الجواد عليه السلام .