شرح یکی از برجسته ترین سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام که در آن برخی صفات مهم انسان مؤمن که شایسته همنشینی و برادری است شمرده شده و متصف شدن به آن صفات به منزله اخلاق کریمان سفارش شده است. امام علیه السلام در این بیان برای یکی از مؤمنان که او را برادر خویش خطاب می‌کند، ویژگیهای برجستة اخلاقی برمی‌شمرد.

دور اندیشی

دوراندیشی

فلا يَمُدُّ يَدَهُ إِلَّا عَلَى ثِقَةٍ لِمَنْفَعَةٍ

ترجمه و شرح

«به هیچ کاری اقدام نمی‌کرد، مگر آنکه به سودمندی آن اطمینان می‌یافت».

در این جمله، مقصود امام را از دو واژه باید دریافت: نخست واژۀ «ثقة» و دیگر واژۀ «منفعة». در این سخن، امام حسن علیه السلام اطمینان به سودمندی کار را موجب رهایی از جهالت دانسته است. دراین‌باره، دو پرسش مطرح است:

نخست اینکه اطمینان چیست و چگونه به دست میآید؟ در پاسخ به این پرسش، باید گفت که مقصود از اطمینان، اطمینان عقلایی و منطقی است. برای دستیابی به این نوع اطمینان یا باید خودِ انسان صاحب‌نظر و صاحب فن باشد و در مقامِ کارشناس، از سودمندی رفتاری که قصد انجام آن را دارد اطمینان حاصل کند؛ یا از نظرهای مشورتی متخصصان و صاحبان تجربه بهره ببرد. بیگمان، به راههایی جز این دو، نمیتوان اطمینان کرد و اعتماد به آن‌ها خردمندانه نیست و حجیت ندارد و هرگز به سودمندی رفتاری که به پشتوانة اطمینانِ غیرمعتبر انجام میشود، نمیتوان امیدوار بود. چه بسیارند کسانی که به‌سادگی به امری اطمینان مي¬يابند یا حتی به یقین می‌رسند، بی‌آنکه اطمینان و یقینشان بر مبنای خردمندانهای استوار باشد و سپس پس از عمل به اطمینان بی¬اساس خود متحمل زیان و خسران میشوند، در حالی که جبران زیان و آسیب وارده ناممکن یا بسیار دشوار است.

اما پرسش دوم اینکه چرا آن حضرت به‌جای «اطمینان» از واژۀ «یقین» استفاده نکرد؟

پاسخ این است که دستیابی به یقین نسبت به نتایج کارها غالباً امکان‌پذیر نیست؛ زیرا انسان به امور غیبی آگاه نیست و از آینده خبر ندارد و هیچگاه نمیتواند به سرانجام کاری یقین قطعی و خدشهناپذیر داشته باشد. ازاین‌رو برای انجام امور خود، اطمینان عرفی که به معنای گمان قوی نسبت به نتیجة کار است کافی است. البته به هر مقدار انجام آن کار از اهمیت بیشتری برخوردار و در سرنوشت انسان اثرگذارتر باشد، به دقت نظر بیشتری نیاز دارد و به مشورت با اهل نظر نیازمندتر است. این به معنای یقین به فرجام کار نیست؛ چه، اگر در انجام هر کاری یقین به سودمندی آن شرط شده باشد، نتیجهای جز تعطیلی و صَرف نظر از انجام آن کار را در پی نخواهد داشت؛ زیرا همان‌گونه که اشاره شد، دستیابی به یقین در این امور در اغلب موارد امکان‌پذیر نیست. بنابراین، تنها پس از اطمینان عقلایی که از راه خبرویت خودِ فرد یا از طریق مشورت با کارشناسان متخصص حاصل میشود میتوان کار را انجام داد و در این صورت، حتی اگر انجام دادن آن کار نتیجۀ خوبی نداشته باشد، سرزنش عقلا را در پی نخواهد داشت و مایۀ تأسف فاعل آن نیز نخواهد شد.

و اما واژة «منفعة» در کلام امام حسن علیه السلام نیز به معنای منفعت و سود مطلق نیست. سودمندی از دیدگاه امام علیه السلام درحقیقت سودمندی دنیوی و اخروی را دربر میگیرد. به‌عبارت روشنتر، برای اطمینان به سودمندی هر کاری باید منافع مادی و دنیوی آن، و نیز منافع معنوی و اخروی آن در نظر گرفته شود و پس از جمع‌بندی، سودمندی آن از جوانب گوناگون مورد تأیید قرار گیرد. ازاین‌رو، کاری که سودمندی اخروی نداشته و به زیان آخرت آدمی باشد، هرگز از منظر امام علیه السلام سودمند نیست، اگرچه از نظر دنیوی منافع بسیار داشته باشد. بنابراین، از نگاه مؤمنان، به هنگام تعارض سود دنیوی و اخروی، اولویت با امور اُخروی است؛ یعنی رفتاری که منفعت اُخروی دارد، اگرچه زیان دنیوی در پی داشته باشد انجام می‌شود و رفتاری که زیان اخروی دارد، اگرچه منفعت دنیوی داشته باشد، ترک خواهد شد.۱ نتیجه آنکه مقصود از عبارت «فلا يَمُدُّ يَدَهُ إِلَّا عَلَى ثِقَةٍ لِمَنْفَعَةٍ» آن است که برادر امام علیه السلام با دوراندیشی، به اطمینان عقلایی و سودمندی حقیقی کارها میرسید. پس آنگاه که در سودمندی عملی تردید وجود داشت، از انجام آن چشم‌پوشی میکرد.

1.. ر.ک: بحار الأنوار: ج۶۶ ص۲۹۷.